اگر سنگ از آسمان ببارد
بانک، حافظ ما نیست، قاتل ماست! اگر کتوشلوارپوشهای پشتمیزنشین بانکها را متصور شویم، میبینیم که غارتیانی هستند که کروات میزنند و کفش چرم به پا میکنند و اگر بدانیم قوانین را بانکها و شرکتهای بزرگ و ثروتمندان وضع میکنند، پس گاهی ناچاریم برای تحقق عدالت، با قانون بجنگیم و از چنگال خونینش بگریزیم و با آواز سرخپوستان در دشتهای تگزاس و نیومکزیکو همساز شویم که میخوانند: «قانون سفیدها،...
فیلم اگر سنگ از آسمان ببارد (Hell or High Water) به کارگردانی دیوید مکنزی، با هزینهی 12میلیون دلار در سال2016 ساخته شد. فروش نسبتا خوب و امتیازات عالی 97 و 88 از راتن تومیتوز و متاکریتیک و امتیاز متوسط 6.7 از کاربران سایت آیامدیبی دلیلی قانع کننده است برای مخاطب که 102 دقیقه از عمرش را پای دیدن این فیلم بگذارد.
وسترن جدید شاخهای فرعی از کلان ژانر وسترن است و اگر سنگ از آسمان ببارد، هم در این محدودهی ژانری میگنجد. کارگردانی اثر در راستای سنت وسترن است، هرچند گاهی تخطی میکند اما در نهایت رهرو همان مسیر است. کارگردان با انتخاب نماهای بلند، دست کشیدن از تدوین سریع و با تکیه بر پیرنگی سرراست، توانسته از وسوسهی ایجاد هیجان به شیوهی فیلمهای معمول و دمدستی هالییود امروز، مانند سری سریع و خشن، بگریزد!
از دیگر سو شرایدن نویسندهی فیلمنامه، با خلق شخصیت کلانتر و دستیارش، به هجو نمونهی آرمانی این تیپها در سینمای کلاسیک پرداخته است. کلانتر پیر سفیدپوست و دستیار دورگهی سرخپوست - مکزیکی او، در تقابل است با سنتی که در آن سفیدها را در برابر رنگینپوستها نشان میداد. خلقوخو و نیشوکنایههای کلانتر نیز هجو نگاه نژادپرستانهی کلانترهای سابق و در ابعادی وسیعتر، فرهنگ ضدیت با رنگینپوستها است. همین حالا در سال 2020، مرگ جورج فلوید، سیاهپوست آمریکایی در شهر مینیاپولیس، شاهدی بر این مدعای فیلمنامهنویس است که هنوز شاهد این نوع نگاه هستیم. از طرفی داستان همیشگی (بالاخره این زمین مال کیه؟) که از قول دستیار دورگهی کلانتر مطرح میشود و از زبان او به هجو گذشته و امروز آمریکا میپردازد، نحوهی غصب زمینهای سرخپوستان و تمدن برپاشده با تفنگ ارتشیها را مضحک میداند و بانکداری نوین را که با مقروض ساختن مردم، زمین آنها را از چنگشان در میآورد، سپاه جدید سرمایهداران؛ که به جای استفاده از توپ و تانک با بهره و سفته، خانهها را ویران میکنند و خاک را به تباهی میکشند.
داستان فیلم، روایت جنگ و جدال دو برادر است برای حفظ زمین خانوادگی. توبی و تنر، با نقشآفرینیهای قابل قبول از بن فاستر و کریس پین، برای پرداخت وام بانکی و آزاد کردن سند زمین و خانهی مادریشان، دست به دزدی از شعبههای بانک وامدهنده میزنند.
کلانتر با هنرمندی جف بریج و دستیارش (گیل بیرمنگام) نیز پس از اولین سرقت برادران، به تعقیب آن دو میپردازند و روایتی تلخ و زیبا از تگزاس امروز با گاوچرانها و زمینهای نفتیاش را بازگو میکنند.
هرچند نمیتوان سینما را در یک ژانر محدود کرد یا فیلمسازان را واداشت که فقط آرمانهایی نظیر آزادی و زیبایی و عدالت را به تصویر بکشند یا از معنویت در قرن تکنولوژی بگویند و ما را به سوی نور و ایمان بخوانند، اما هنوز تماشاگر از شنیدن قصههایی درباره ی عدالت به وجد میآید و از خون و خونریزی مبهوت میشود، اگر بتوان قصهای درخور انسانیت تماشاگر سرود. فیلم اگر از آسمان سنگ ببارد، تلاش تحسینبرانگیزی است برای هجو قصهای تکراری.
*س_برچسبها_س*