جمعه 10 فروردین 1403

تهدید فریدون مشیری برای خواندن «کوچه»

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
تهدید فریدون مشیری برای خواندن «کوچه»

فریدون مشیری در روایتی درباره شعر «کوچه» از خاطراتش از این شعر و این‌که حتی برای خواندن آن تهدید شده، گفته است.

به گزارش ایسنا، «کوچه» از نخستین شعرهایی است که اغلب در نوجوانی شنیده‌ایم و پس از آن سراغ دیگر شعرهای فریدون مشیری و ادبیات معاصر رفته‌ایم. فریدون مشیری اگر از دنیا نرفته بود، امروز (30 شهریورماه) 94ساله می‌شد. کسی نمی‌داند، شاید هنوز هم جوانان و حتی دیگران با فریاد «کوچه، کوچه» از او می‌خواستند تا این شعر را بخواند، چرا که «کوچه» را می‌توان از ماندگارترین عاشقانه‌های ادبیات معاصر دانست.

این شاعر خود در مستند «شاعر دیار عشق و آشتی» ساخته ناصر زراعتی درباره شعر «کوچه» گفته است: «این شعر در اردیبهشت‌ماه سال 1339 در مجله «روشنفکر» چاپ شد. من هم تازه این شعر را گفته بودم، حالا واقعی، تخیلی، هر چی... شعر عاشقانه است.

بالای این شعر نوشته بودم: شاید شما هم روزی با کسی از کوچه‌ای گذشته باشید و شاید روزی دیگر تنها. و بعد بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

در هر محفلی که می‌روم، بدون استثنا در هر مجمعی که دعوت می‌شوم برای شعرخوانی، در هر دانشگاهی که صحبت می‌کنم که بیشترین خاطره‌ش دانشگاه شیراز هست، همه داد می‌زدند کوچه، کوچه. دیدین که این نسل جوون دم می‌گیرند، دختر و پسر. گفتم بچه‌ها من امروز برای شما از کوچه بهتر یک شعر رو...، باور کنید مثل این‌که به این‌ها حرف بد زده باشید فریاد زدند کوچه، کوچه. و من شروع کردم به ناچار. التماس می‌کردند دبیران و استادان آقا بخوان. می‌تونید باور کنید که من شعر کوچه رو می‌خوندم دوهزار نفر با من هم‌صدایی می‌کردند.

در آمریکا یه آقایی آمد به من گفت آقا شعر کوچه رو بخوانید، من داشتم برای چند نفر کتاب امضا می‌کردم، گفتم اجازه بدید دیگه امشب این شعر کوچه رو نخوانم. یه خرده منو نگاه کرد، بعد دستشو به این حالت (مشت کردن دست و نشان دادن انگشت اشاره) حالت واقعا تهدید گفت، نعش منو امشب از این‌جا می‌برن اگه شما شعر کوچه رو نخونید. گفتم آقا چرا خون‌ریزی می‌کنی؟! من می‌خونم. همین که جماعت آمدند نشستند، شعر کوچه را خواندم.»

مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی‌کند. فایل آن‌را از اینجا دانلود کنید: video/mp4

فریدون مشیری سی‌ام شهریور 1305 در تهران، خیابان ایران (عین‌الدوله) متولد شد. او سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام «تشنه توفان» در 28 سالگی با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در 1334 به چاپ رسید. مشیری توجه خاصی هم به موسیقی ایرانی داشت. علاقه به موسیقی در او به گونه‌ای بود که هر بار سازی نواخته می‌شد مایه آن را می‌گفته، مایه‌شناسی‌اش را می‌دانسته، می‌گفته از چه ردیفی است و چه گوشه‌ای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد برجسته‌ترین قطعات موسیقی ایران کاملا درست و همراه با دقت تخصصی بوده است. او همچنین مجموعه‌ای از 100 ماجرا منسوب به ابوسعید ابوالخیر را با عنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمه‌ای نوشته جواد نوربخش در اوایل دهه 1340 منتشر کرد. از دیگر آثار این شاعر می‌توان به «گناه دریا»، «نایافته»، «ابر»، «ابر و کوچه»، «بهار را باور کن»، «پرواز با خورشید»، «از خاموشی» و... اشاره کرد.

فریدون مشیری در سوم آبان‌ماه 1379 درگذشت.

انتهای پیام