یک‌شنبه 16 آذر 1404

شدیدترین دوره های خشکسالی در ایران | بدترین خشکسالی های ایران چه پیامدهایی داشته است؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
شدیدترین دوره های خشکسالی در ایران | بدترین خشکسالی های ایران چه پیامدهایی داشته است؟

اقتصادنیوز: خشکسالی 52 سال پیش چه ابعادی داشته و چه آثاری بر کشور گذاشته بود؟

به گزارش اقتصادنیوز، «آب، باد، خاک» نامی نمادین برای فیلمی است که بتواند تصویری عمیق از بحرانی سرزمینی را به نمایش بگذارد. بحران خشکسالی ویژگی تاریخی و ابدی است که همیشه همراه نام ایران می‌آید. امیر نادری در سینمایی شاعرانه‌اش به گفته برخی از منتقدان، فیلمی برای تنازع بقا ساخته است.

«جواد حیدریان» در هفته تجارت‌فردا نوشت: جدال انسان و طبیعت که ایرانیان را چند دهه پیشتر از خشکیدگی امروز با واقعیت خشکسالی طبیعت آشنا می‌کند. سرزمین خشکی که نه‌فقط اقلیم‌شناسان و متخصصان آب‌وهوا نسبت به وضعیت آن هشدار داده‌اند، که شاعران و فیلمسازانش نیز به خاطر غلبه قهر طبیعت، این ویژگی اقلیمی را مورد تاکید قرار می‌دهند.

خبر مرتبط ایران اسیر بحران خشکسالی | تخلیه شهرها عملیاتی است؟ | پیامدهای سنگین تأخیر دولت در اصلاحات ساختاری

اقتصادنیوز: خشکسالی و کم آبی امسال شدیدترین خشکسالی ایران در 40 سال اخیر است و ذخایر آب درست در زمانی که انتظار می‌رفت احیا شوند، کاهش پیدا کردند.

ایران اکنون یکی از شدیدترین بحران‌های آب‌وهوایی و خشکسالی را تجربه می‌کند. معاون وزیر جهاد کشاورزی اخیراً با اشاره به کاهش بی‌سابقه بارش‌ها و شرایط بحرانی بخش کشاورزی اعلام کرده است که «کشور با شدیدترین خشکسالی در 52 سال گذشته روبه‌روست». طرح این موضوع، پرسشی طبیعی را به‌دنبال دارد؛ خشکسالی 52 سال پیش چه ابعادی داشته و چه آثاری بر کشور گذاشته بود؟

واقعیت این است که وقتی معاون وزیر کشاورزی به پیشینه خشکسالی در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید در 50 سال گذشته شدیدترین دوره‌های خشکسالی را تجربه کرده‌ایم، نقطه شروع مناسبی برای بازخوانی تاریخ اقلیمی ایران فراهم می‌شود. ایران سرزمینی است که تمدنش در هزاران سال بر بستر شرایط خشک، کم‌بارش و کاملاً متاثر از اقلیم بیابانی و نیمه‌بیابانی شکل گرفته و به همین دلیل، مفهوم خشکسالی در طول تاریخ نه یک استثنا بلکه یکی از ویژگی‌های بنیادین محیط زیستی ما بوده است. ایران در کمربند بیابانی جهان قرار دارد؛ منطقه‌ای با بارش‌هایی به‌مراتب کمتر از متوسط جهانی، به‌طوری که بارش سالانه آن تنها یک‌سوم یا حتی یک‌چهارم میانگین جهانی است. بخش بزرگی از فلات مرکزی ایران کمتر از 200 میلی‌متر بارش در سال دریافت می‌کند؛ استان‌هایی مانند یزد با بارش سالانه حدود 84 میلی‌متر یا سیستان و بلوچستان با میانگین حدود 100 میلی‌متر، نمونه‌های بارز این واقعیت هستند. وقتی این میزان را با میانگین جهانی که حدود 700 تا 800 میلی‌متر است مقایسه کنیم، به‌روشنی می‌بینیم که خشکی و کم‌بارشی بخشی تفکیک‌ناپذیر از سرشت اقلیمی ایران بوده است.

این الگو در تاریخ نیز تکرار شده و با وجود نوسانات طبیعی بارش در دوره‌های مختلف، اصل ماجرا همواره یکسان مانده است. برای نمونه در سال‌هایی مانند 1397 و 1398 میانگین بارش کشور به بیش از 300 میلی‌متر رسید و در سال‌هایی مانند سال آبی 1403-1402 این رقم به حدود 140 میلی‌متر کاهش یافت؛ عددی که کمتر از نصف یک سال پربارش است.

این نوسانات همواره وجود داشته، اما مسئله اینجاست که طی دو تا سه دهه اخیر الگوهای اقلیمی جهان دچار تغییراتی بنیادین شده‌اند؛ تغییراتی که باعث افزایش تعداد و شدت خشکسالی‌ها و کاهش فراوانی دوره‌های ترسالی شده است. روند کلی به‌سمت کاهش بارش و افزایش خشکی پیش می‌رود و این مسئله تقریباً در سراسر جهان قابل مشاهده است، با این تفاوت که در مناطقی مانند ایران شدت آن بیشتر و آثارش آشکارتر است.

تغییر اقلیم جهانی و گرمایش زمین باعث بالا رفتن دمای اتمسفر، آب‌های سطحی و ژرف زمین شده و مقایسه دمای فعلی با 100 سال پیش یا دوره پیشاصنعتی نشان می‌دهد که کره زمین دستخوش تحولاتی گسترده شده است. این تحولات در مناطق کم‌بارش دنیا مانند ایران بسیار نمایان‌تر است، همان‌طور که در مناطق دیگری مثل قطب‌ها نیز شدت یافته و امروز شاهدیم که دمای قطب‌ها نسبت به یک قرن گذشته پنج تا شش درجه افزایش پیدا کرده، درحالی‌که متوسط افزایش دمای کره زمین حدود 5/1 درجه بوده است.

از منظر هواشناسی و اقلیم‌شناسی، اگر به سراغ باستان‌شناسی خشکسالی در این سرزمین برویم، پرسش مهم این است که آیا شواهد و نشانه‌هایی وجود دارد که نشان دهد ایران در دوره‌های دور نیز با خشکسالی‌های شدید و گسترده مواجه بوده و این پدیده چگونه در طول تاریخ شکل گرفته و تداوم یافته است؟

علاوه بر خشکسالی شدید این سال‌ها که در سال 1404 به شدیدترین شکل در حال تجربه آن هستیم، خشکسالی اوایل دهه 1350 نمونه دردناکی است که بر اساس برخی نشانه‌ها و داده‌های سازمان هواشناسی به‌عنوان یکی از شدیدترین خشکسالی‌های سده گذشته شناخته می‌شود.

خشکسالی‌های دیگر - از جمله دوره‌های شدید دهه‌های 70، 80 و اوایل 90 نیز با پیامدهایی مشابه همراه بوده‌اند؛ افت منابع آب زیرزمینی، کاهش سطح کشت، افزایش فرونشست زمین، تشدید گردوغبار، مهاجرت‌های محیط زیستی و رشد هزینه‌های دولت برای تامین آب شرب و محصولات اساسی. اکنون که سخن از بدترین خشکسالی پنج دهه اخیر به میان آمده است، مقایسه با تجربیات تاریخی نشان می‌دهد پیامدهای چنین دوره‌هایی تنها محدود به کاهش بارش نیست؛ بلکه زنجیره‌ای از آثار اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی را در پی دارد که مدیریت آنها نیازمند سیاست‌گذاری پیش‌دستانه و هماهنگ است.

خشک‌ترین دوره تاریخ ثبت‌شده

روشن است که ایران در بازه‌های مختلف تاریخی همواره با چنین شرایطی مواجه بوده است. اگرچه داده‌های آماری و مطالعات دقیق باستان‌شناسی اکنون در اختیار نیست که ایران کهن تا امروز، چگونه گذرانده، اما دست‌کم در همین 50 سال اخیر که داده‌های مشاهداتی و اندازه‌گیری‌شده به‌صورت منظم ثبت شده، تصویر روشنی به‌دست می‌آید؛ تصویری که نشان می‌دهد از سال 1400، به‌ویژه از ابتدای امسال تا امروز، خشک‌ترین دوره ثبت‌شده در تاریخ آمار رسمی ایران بوده است. سازمان هواشناسی ایران حدود 50 سال داده یکپارچه دارد، هرچند برخی ایستگاه‌ها مانند آبادان یا مهرآباد سابقه‌ای بیش از 60 سال دارند، اما چون تعداد ایستگاه‌ها به‌تدریج افزایش یافته و یکسان نیست، معمولاً میانگین 50‌ساله را معیار قرار می‌دهیم. امروز حدود سه هزار ایستگاه باران‌سنجی در کشور فعال است، درحالی‌که در پنج دهه قبل این عدد تنها حدود 180 تا 200 ایستگاه بود.

وقتی چنین تفاوتی در شبکه اندازه‌گیری وجود دارد، مقایسه تاریخی باید بااحتیاط و در قالب شاخص‌های استاندارد انجام شود. بااین‌حال، آنچه تردیدی در آن وجود ندارد این است که شکل‌گیری و تشدید خشکسالی تنها محصول تغییرات اقلیمی جهانی نیست؛ عوامل متعددی در آن نقش دارند.

باید به تغییر الگوی دما و بارش اشاره کرد و اینکه اقلیم ایران نسبت به بسیاری مناطق دیگر حساس‌تر است اما پرسش مهم اینجاست که آیا مصرف داخلی منابع، الگوی توسعه، سیاست‌های کشاورزی، فشار جمعیتی و مدیریت ناپایدار آب نیز در تشدید این روند نقش داشته‌اند؟ آیا بد عمل کردن ما در 20 سال گذشته اکنون خود را به شکل خشکسالی‌های شدیدتر و عوارض گسترده‌تر نشان می‌دهد؟ پاسخ این است که تغییر اقلیم یک روند جهانی است و در همه نقاط زمین اثر می‌گذارد؛

در برخی مناطق میزان بارندگی کم شده، در برخی دیگر افزایش داشته، اما آنچه خشکسالی را خطرناک می‌کند، صرفاً میزان بارش نیست بلکه میزان وابستگی یک جامعه به منابع آبی و ظرفیت سرزمین برای تحمل فشارهای انسانی است. هرقدر وابستگی بیشتر و ظرفیت اقلیمی کمتر باشد، اثر خشکسالی برجسته‌تر می‌شود و آسیب‌پذیری افزایش پیدا می‌کند. متاسفانه در ایران توجه کافی به پایداری سرزمین نشده و بارگذاری جمعیت و فعالیت اقتصادی در مناطقی انجام شده که پتانسیل اقلیمی لازم برای چنین فشاری را نداشته‌اند.

تهران نمونه روشن آن است؛ جمعیت انباشته‌شده در این شهر، به‌ویژه طی چند دهه اخیر، با توان اقلیمی منطقه سازگار نیست و این مسئله خود را در بحران‌های پیاپی آبی و محیط زیستی نشان می‌دهد.

در واقع وقتی یک سرزمین نتواند به‌صورت طبیعی معیشت و زندگی انسان‌ها را پشتیبانی کند، دیر یا زود با نوعی ورشکستگی اقلیمی روبه‌رو می‌شود؛ ورشکستگی که در هوا، آب، خاک و کیفیت زندگی روزمره کاملاً قابل مشاهده است. امروز می‌بینیم که کیفیت هوا تا حدی افت کرده که ناچار می‌شویم شهر و اقتصاد را تعطیل کنیم؛ آلودگی هوا به‌قدری آزاردهنده شده که عملاً مانع زندگی عادی است و از سوی دیگر وضعیت منابع آبی نیز بحرانی است، با وجود آنکه تهران در منطقه‌ای کوهستانی قرار گرفته و بارش‌های ارتفاعات اطراف آن نقش مهمی در تامین آب دارند. اما بی‌توجهی به ظرفیت واقعی اقلیم، رعایت نشدن استانداردهای زیست‌محیطی و توسعه بی‌برنامه باعث شده که تهران، مانند بسیاری دیگر از شهرهای کشور، از مشهد گرفته تا تبریز، در معرض تنش‌ها و بحران‌های شدید آب‌وهوا قرار گیرد؛ وضعیتی که اکنون نشانه‌های آن بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.

چشم‌انداز چند دهه آینده نشان می‌دهد که زمین همچنان در حال گرم شدن خواهد بود؛ انسان‌ها و کشورها هرچند به سمت توسعه انرژی‌های پاک مانند انرژی خورشیدی، بادی یا زمین‌گرمایی حرکت می‌کنند، اما رسیدن این فناوری‌ها به سطحی که بتوانند از افزایش مازاد گازهای گلخانه‌ای، به‌ویژه دی‌اکسید کربن، جلوگیری کنند، سال‌ها و دهه‌ها زمان می‌برد. در همین زمان، مصرف سوخت‌های فسیلی - از برق و گاز گرفته تا بنزین و گازوئیل - همچنان ادامه دارد و این به‌معنای تداوم ورود گازهای گلخانه‌ای به جو است. بنابراین روند گرمایش زمین، اگر شدیدتر هم نشود، دست‌کم مشابه یکی، دو دهه گذشته ادامه خواهد یافت و این روند خود سبب تشدید تغییر اقلیم و برهم خوردن الگوهای جوی می‌شود؛ تغییراتی که در مناطقی مانند ایران، غرب آسیا، شرق مدیترانه و کشورهای جنوبی این حوزه از جمله جنوب اروپا به‌صورت کاهش بارندگی و افزایش تبخیر و خشکی تجربه شده و خواهد شد. این همان روندی است که در چند دهه گذشته مشاهده شده و در آینده نیز، حداقل در بازه میان‌مدت، تداوم خواهد یافت. اما نکته مهم، نحوه برنامه‌ریزی و میزان جدیت ما در مواجهه با این واقعیت است.

آنچه این تحولات نشان می‌دهد این است که اقلیم باید بیش از گذشته در برنامه‌ریزی‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان مورد توجه قرار گیرد. به‌ویژه هر تصمیمی که در حوزه آب، صنعت، کشاورزی، انرژی و جمعیت اتخاذ می‌شود باید بر پایه داده و اطلاعات علمی باشد. یعنی هیچ تصمیم مهمی نباید بدون اتکا به آمار، تحلیل روندها، پیش‌بینی‌های اقلیمی و بررسی ظرفیت واقعی سرزمین گرفته شود. این رویکرد می‌تواند به اصلاح تدریجی ساختارهای حکمرانی منجر شود و مانع از آن شود که تصمیم‌هایی بدون پشتوانه علمی، وضعیت شکننده اقلیم ایران را بدتر کند. درنهایت، آنچه از منظر هواشناسی و اقلیم‌شناسی اهمیت دارد این است که روندهای آینده را بشناسیم، بر اساس آن تاب‌آوری را تقویت کنیم و به‌قول معروف بی‌گدار به آب نزنیم.

گفت‌وگو درباره این چالش‌ها و جدی گرفتن آنها می‌تواند ما را به سمت تصمیماتی دقیق‌تر، هوشیارانه‌تر و موثرتر هدایت کند.

ژرفای خشکسالی؛ واقعیتی پایدار

در 50 سال گذشته، خشکسالی در ایران چنان عمیق شده که امروز دیگر نمی‌توان آن را یک رویداد گذرا دانست، بلکه باید آن را روندی ساختاری و بخشی از واقعیت اقلیمی کشور تلقی کرد. روندی که به‌گواه پژوهش دانشگاهی «تحلیل روندهای زمانی و الگوی گسترش خشکسالی در نیم‌قرن اخیر ایران بر اساس شاخص بارش نرمال استاندارد (SPI)» نه‌تنها شدت یافته، بلکه الگویی منظم، منطقی و قابل پیگیری دارد.

این پژوهش با بررسی داده‌های 50ساله بارش در ایستگاه‌های سینوپتیک نشان می‌دهد که خشکسالی‌ها در ایران دارای یک رفتار مکانی مشخص هستند و از الگوی شمال غربی به جنوب شرقی پیروی می‌کنند؛ الگویی که با مسیرهای ورود توده‌های مرطوب مدیترانه‌ای و نقش تراف شرق دریای مدیترانه در نیمه سرد سال همخوان بوده و بیانگر آن است که عمده رطوبت ایران از دو منبع اصلی یعنی دریای مدیترانه و خلیج فارس تامین می‌شود. این الگو در مطالعات کلاسیک صورت‌گرفته (توسط علیجانی 1335 و 1333) نیز تایید شده و نشان می‌دهد که خشکسالی‌ها در ایران برخاسته از الگوهای سینوپتیکی گسترده‌اند، نه رویدادهای محلی محدود.

نتایج این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که ایران را می‌توان به هفت ناحیه همگن خشکسالی تقسیم کرد؛ نواحی که هر کدام رفتار زمانی مستقل و مشخصی دارند و در هر دوره زمانی می‌توانند شرایط متفاوتی از ترسالی یا خشکسالی را تجربه کنند. این بدان معناست که خشکسالی در ایران پدیده‌ای منطقه‌ای است و نمی‌توان با رویکرد واحد یا برنامه‌ریزی استانی با آن مقابله کرد.

به بیان دیگر، ممکن است ناحیه‌ای از کشور در دوره‌ای مشخص با ترسالی نسبی روبه‌رو شود، درحالی‌که ناحیه‌ای دیگر همزمان درگیر خشکسالی واقعی و شدید باشد؛ موضوعی که مدیریت بحران آب را بسیار پیچیده‌تر کرده و نیاز به برنامه‌ریزی منطقه‌ای را برجسته می‌کند.

شدیدترین دوره‌های خشکسالی ایران

بررسی روندهای زمانی نشان می‌دهد که شدیدترین دوره‌های خشکسالی ایران (تا پیش از دوره جدید) در نیم‌قرن اخیر از اواسط دهه 1360 تا پایان دهه 1370 رخ داده است. ناحیه شمال غربی و شمال کشور (تبریز - خوی - گرگان) در نیمه دوم دهه 1360 وارد یک دوره خشکسالی ممتد 25ساله شده که تا اواخر دهه 1370 ادامه یافته؛ دوره‌ای که در آن به‌طور پیوسته کمبود بارش، افت منابع آبی و افزایش تنش اکولوژیک رخ داده است.

پس از این ناحیه، گروه سوم که شامل غرب و بخش‌های جنگلی و بارشی زاگرس است، از اواخر دهه 1350 تا پایان دهه 1370 خشکسالی واقعی و شدیدی را تجربه کرده که آثار آن در افت سطح سفره‌های آب زیرزمینی، افزایش شوری خاک، کاهش آب رودخانه‌ها و عقب‌نشینی شدید پوشش جنگلی بلوط به‌خوبی قابل مشاهده است. در همین دوره، دریاچه ارومیه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع آب سطحی کشور وارد روند نزولی شده و بیشترین میزان افت تاریخی خود را تجربه کرد که امسال عملاً مرگ اکولوژیک آن اعلام شد.

در رتبه‌های بعد، نواحی شمال شرق و جنوب شرق کشور نیز در دهه 1370 با خشکسالی‌های واقعی و طولانی‌مدت روبه‌رو بوده‌اند؛ خشکسالی‌هایی که آثار آن در خشک شدن چشمه‌ها، افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی و کاهش منابع سطحی همچون دریاچه‌های هامون به‌وضوح دیده می‌شود. جنوب غرب و شرق زاگرس نیز که در مرتبه بعد از نظر شدت خشکسالی قرار دارند، در همین دوره دچار کاهش قابل توجه بارش شده‌اند. حتی نواحی شمالی ایران - به‌عنوان پربارش‌ترین مناطق کشور - در اواخر دهه 1350 و در دهه 1370 با خشکسالی‌های واقعی و شدید مواجه بوده‌اند؛ پدیده‌ای کم‌سابقه که نشان می‌دهد هیچ نقطه‌ای از کشور از اثرات خشکسالی مصون نمانده و حتی مناطق پرباران نیز تحت تاثیر تغییرات سامانه‌های رطوبتی دچار بحران شده‌اند.

کمربندها را ببندید، خشکسالی تشدید می‌شود

بررسی‌ها نشان می‌دهد رفتار خشکسالی در ایران نه تصادفی بلکه منظم و تابع ساختارهای بزرگ‌مقیاس اقلیمی است و ازاین‌رو، در صورت نبود مدیریت علمی، بحران در سال‌های آینده تشدید خواهد شد. پیامدهای خشکسالی‌های دهه 70 و دهه 90 نشان داده‌اند که ایران در نیم‌قرن اخیر وارد دوره‌ای از خشکسالی‌های شدید و گسترده شده و دهه اخیر یکی از خشک‌ترین دهه‌های تاریخی کشور بوده است.

بنابراین باید در تمام سطوح مدیریتی، از سیاست‌گذاری ملی تا مدیریت منطقه‌ای از کنش‌های احساسی فاصله بگیرند و به سمت مدیریت ریسک مبتنی بر داده‌های بلندمدت و برنامه‌ریزی متناسب با هر ناحیه حرکت کنند و ایران را از گرفتار شدن در چنگال دائمی دیو خشکسالی نجات دهند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
شدیدترین دوره های خشکسالی در ایران | بدترین خشکسالی های ایران چه پیامدهایی داشته است؟ 2
شدیدترین دوره های خشکسالی در ایران | بدترین خشکسالی های ایران چه پیامدهایی داشته است؟ 3