جمعه 9 آذر 1403

پویش مردوارگی زنان در سایه تمدن مردسالار غربی

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
پویش مردوارگی زنان در سایه تمدن مردسالار غربی

کارشناس موضوعات اجتماعی و فقهی طی یادداشتی به موضوع پویش مردوارگی زنان در سایه تمدن مردسالار غربی پرداخت.

کارشناس موضوعات اجتماعی و فقهی طی یادداشتی به موضوع پویش مردوارگی زنان در سایه تمدن مردسالار غربی پرداخت.

به گزارش خبرگزاری مهر، زینب نجیب، کارشناس موضوعات اجتماعی و فقهی طی یادداشتی اظهارداشت: زن، یک انسان است و انسان فطرتاً به دنبال پیشرفت، عدالت و هویت اصلی خویش است و پیشرفت، عدالت و تحقق هویت در گرو تحققِ تمدنی اصیل است. بنابراین زن نیز به عنوان یک انسان به دنبال تمدن‌سازی است.

اگر تمدن را انسانی، تعریف و عملیاتی کنیم؛ هم زن و هم مرد سهم دارند و این دو با حقوق و تکالیفی متقابل می‌توانند در نقش‌های تکاملی یکدیگر، تمدن‌ساز باشند. جالب‌تر اینجاست که در نگاه اسلام علاوه بر سهم مساوی زن و مرد در این عرصه، زن نیز چه در مقام الگوی کافران اعم از زن و مرد و چه در جایگاه الگوی مؤمنان اعم از زن و مرد، معرفی شده است و این یعنی وجود ویژگی‌های برجسته یک زن برای الگو شدن.

حال این الگو شدن می‌تواند همچون زن نوح و لوط برخلاف تمدن‌سازی باشد یا همچون مریم و آسیه در جهت تمدن‌سازی. به هر دو سو شاخص‌ها یک زن هستند. بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که زن بیش از مرد جریان‌ساز است.

او می‌تواند با ظرفیت‌ها، استعدادها و قدرت خویش به کامل‌ترین و متعالی‌ترین درجات برسد و حتی یک جامعه را یا یک نسل را با خود همراه سازد یا در نقطه‌ی مقابل باعث انحطاط گردد. این نگاه قرآن به جایگاه زن است. رهبر انقلاب در این باره می‌فرمایند: "خدای متعال [در قرآن] هم برای مؤمنین دو تا زن را اسم می‌آورد.

حالا شما ببینید از اول تاریخ تا آخر دنیا، چه تعداد مؤمن، اعم از بزرگان، صلحا، اولیا، انبیا آمدند و رفتند. [اما] وقتی می‌خواهد برای اینها یک نمودار، یک مجسمه، یک نماد معرفی کند، دو تا زن را معرفی می‌کند: یکی «امرأت فرعون» - اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله» تا آخر - دوم «و مریم ابنت عمران التی احصنت فرج‌ها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها». اصلاً چیز عجیبی است.

بنابراین جنسیت یک امر ثانوی است، یک امر عارضی است؛ در کارکردهای زندگی معنا پیدا می‌کند، در سیر اصلی بشر هیچ تأثیری ندارد و معنایی پیدا نمی‌کند.(14 دی 1390، بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی)

حال اگر تمدن را به سبک مردسالارانه تعریف کرد و به همان شیوه تحقق بخشید؛ زنان جامعه احساس خلأ می‌کنند، چراکه آن‌ها نیز فطرتاً به دنبال تمدن‌سازی و ایفای نقش در این زمینه هستند. درست به همان ترتیب که در غرب اتفاق افتاد.

روزی اندیشمندان غرب در تعریف زن تعلل داشتند و نمی‌دانستند که زن را حیوان بدانند یا انسان. تا اینکه در مقطعی، او را موجودی میان انسان و حیوان معرفی کردند. اما پس از رنسانس و انقلاب صنعتی، درست همان زمانی که به نیروی زن به دلیل جذابیت و به دلیل نیروی ارزان احتیاج داشتند، زن را مغرضانه نیروی کارآمد در کنار مردها فرض گرفتند.

بدین‌ترتیب، پویش مردوارگی زنان به جریان افتاد و زنان سعی کردند برای شبیه شدن به مردها به‌طور مستمر از حقوق و تکالیف خود فاصله گرفته و برای خود حقوق و تکالیفی مردانه تعریف کنند و بدین‌گونه خود را به اسارت مرد در آورند. آنها زنانی شدند با ظرفیت‌ها و ظرافت‌های زنانه اما در لباس مردانه که قطعاً قادر نخواهند بود همچون مردان زندگی کنند و محکوم به شکست خواهند شد.

چرا که طبیعت زنانه با طبیعت مردانه تفاوت‌هایی در جسم و روح دارد که این تفاوت‌ها در نوع مسئولیت‌هایی که متوجه زن و مرد است تأثیرگذار خواهد بود و اگر هر کدام بر خلاف طبیعت خویش رفتار نمایند روی سعادت و خوشبختی را نخواهند داد.

در چنین جامعه‌ای زنان بدون حفظ خصوصیات روحی و جسمی مانند مردان کار خواهند کرد و همچون کالا مورد تلذذ مردان قرار خواهند گرفت ترسیم این جایگاه برای زنان در جامعه ظلم مضاعفی به زن خواهد بود. بدین‌ترتیب جامعه پر می‌شود از مردانی که هر روز طمعشان به سوءاستفاده از جنس زن افزون شده و زنانی که از زنانگی خود تهی شده، به اسارت رفته‌اند، بدان‌ها اهانت شده و در یک کلام از انسانیت خود فاصله گرفته‌اند.

این است تمدن پوشالی غرب حال چند سوال مطرح است: 1. آیا نباید از نگاه غربی به مسئله‌ی جنسیتی به‌شدت پرهیز کرد؟ 2. آیا راه نجات زن غربی و جلوگیری از گسترش چنین نگاهی به جوامع اسلامی پافشاری بر ترویج شایسته‌ی حقوق و تکالیف زن با زبانی نو و شیوه نو نیست. 3. آیا جریان فمینیسم که خود زاییده جریان تمدن‌ساز مردسالار است و به امید باطلِ احیای ماهیت زن، اصالت زن را لگدکوب کرده‌است لبه‌ی دوم تیغ دشمنی با زنان نیست؟ 4. آیا تکرار اندیشه غرب درباره زن، آن هم با گسترش فیلم‌ها و نمایش‌ها و انیمیشن‌هایی با این مضامین در کشورهای اسلامی نشان از تزریق این تفکر باطل نیست؟ 5. در چنین وضعی که نه با نگاه فمینیستی در جامعه زنان مبارزه می‌شود و نه با رسانه‌ای که در مسیر فرهنگ غرب حرکت می‌کند، آیا نباید منتظر استحاله ماهیت زن اسلامی بود؟