کمبود سرمایهگذاری، مشکل اصلی توسعه صنایع پیشران کشور
تهران - ایرنا - عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی میگوید: برای بسیاری از صنایع کشور برنامهریزی شده تا «زنجیره ارزش و اولویتبندی و زنجیره تولید» به درستی مشخص شود اما مشکل اصلی صنایع پیشران کشور، ابتدا سرمایهگذاری و سپس انتقال فناوری است که متاسفانه در هر دو مورد با مشکل روبرو هستیم.
در حالی که کشور نیاز شدیدی به گسترش طرحهای تولیدی و اشتغالزا دارد و یکی از گلایههای مردم و کارشناسان، نبود تعادل و عدالت در توزیع طرحهای تولیدی در کشور بوده، دولت جدید در راستای طرح آمایش صنعتی، معدنی و تجاری به مدیریت طرحهای اولویتدار استانهای مختلف در قالب یک سند میپردازد. در این طرح برای هر شهرستان، برنامه عملیاتی شامل اهداف اشتغال، سرمایهگذاری، صادرات و غیره تدوین خواهد شد تا با مشخص کردن برنامهها در هر منطقه و انجام اقدامات متناسب با ظرفیتهای هر منطقه، در چهار سال آینده، اقتصاد دهههای آینده کشور جهت پیدا کند. مطالعات این طرح در سال 1399 به پایان رسیده و دولت جدید هم بنا دارد تا نتایج این طرحها را مبنای هدایت فعالیتهای تجاری، معدنی قرار داده و وزارت صمت که پیشران رویکردهای صنعتی، معدنی و تجاری است به این مساله بها داده و موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی نیز متولی این کار شده است.
در همین زمینه میزگردی در اداره کل پژوهش و تفسیر خبر ایرنا با حضور «مصطفی محمدی» مدیر گروه صنعت و معدن موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی و «الهام پیروز» عضو هیات علمی این موسسه برگزار و بخش نخست آن منتشر شد و اکنون مشروح بخش دوم آن، پیش روی شماست:
خامفروشی همیشه هم بد نیست
ایرنا: علت خامفروشی چیست و چرا همچنان ادامه دارد؟ پیروز: مطالعات علمی نشان میدهد خام فروشی همیشه هم چیز بدی نیست. به طور مثال، ما معادن سنگآهن کوچکی داریم که پتانسیل فراوری ندارند و در حال صادر شدن هستند. در واقع صادرات سنگآهن ایران غالبا از معادن کوچکی است که صرفه اقتصادی برای فراوری ندارند و این صادرات معادن کوچک است که الان موجب سرپا نگه داشتن معادن سنگآهن شده است. توجیه آن هم در مورد زمان استفاده از آن است. به عنوان مثال، تغییرات تکنولوژی به قدری سریع است که امکان دارد بعضی معادن تا 10 سال آینده هیچ کاربردی نداشته باشند. بنابراین در نظر داشتن موضوعهایی از این دست نیز اهمیت زیادی دارد. شاید در این برهه زمانی برای این موارد، خامفروشی بهترین کاری است که میتوان انجام داد اما این بدین معنی نیست که نباید برای آن برنامهریزی کرد.
ایرنا: دلایل اصلی بروز مشکل برای ایجاد ارزش افزوده صنعتی چیست؟ تغییرات تکنولوژی به قدری سریع هستند که ممکن است بعضی از معادن تا 10 سال آینده هیچ کاربردی نداشته باشند. بنابراین خام فروشی همیشه بد نیست.پیروز: در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چنین برنامهریزیها و پژوهشهایی صورت گرفته اما اجرا نشده که علت آن هم شرایط موجود در کشور است. باید در کشور سرمایهگذاری شود. در کشور ما مشکل سرمایهگذاری خارجی برای توسعه صنایع پیشران وجود دارد. برای بسیاری از صنایع در ایران برنامهریزی شده تا هم زنجیره ارزش و هم اولویتبندی و زنجیره تولید به درستی مشخص شود. اما مشکل اصلی در رابطه با صنایع موجود در ایران ابتدا سرمایهگذاری و سپس «انتقال فناوری تکنولوژی» است که متاسفانه در هر دو مورد با مشکل روبرو هستیم. هرچند تواناییهایی در کشور وجود دارد اما نمیتوان چرخ را از ابتدا اختراع کرد. مهندسی معکوس هم در همه موارد کارساز نیست. علم به سرعت در حال تغییر و پیشرفت است و باوجود تلاش ما در دانشگاههای کشور، به هر تقدیر در زمینههایی از علم و روند آن در جهان عقب هستیم و این نکتهای است که باید آن را پذیرفت. بنابراین درستترین کار، استفاده از آخرین تکنولوژی است.
مشکل خصوصیسازی صنعتی کشور
ایرنا: یکی از عوامل برهم زدن توازن، دخالت نمایندگان مجلس برای ساخت پتروشیمی بود که هر نماینده بنا داشت در حوزه انتخابیه خود به بهرهبرداری برساند و دولت هم تسهیلاتی برای آنها در نظر گرفت که متاسفانه به نتیجه هم رسید. اما مزیت بحث آمایش صنعتی، ایجاد هماهنگی بین بخشهای کشور است. همانگونه که اشاره شد، برنامههای خوبی داریم، اما دخالتها مانع اجرای درست آنها شده است. برای این مشکل چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟ محمدی: درباره پتروشیمی باید گفت که هرجا لوله گاز و آب بوده، پتروشیمی تاسیس شده که لزوما بهترین کار محسوب نمیشود. درواقع به جای صادرات گاز از بیشترین ظرفیت یک منطقه که متناسب با وضعیت آن مکان نبوده، برای پتروشیمی استفاده شده که اصلا درست نبوده و اتفاقا در برخی موارد باید خامفروشی میکردیم. نیاز هست تا «تعامل مساعد» با دنیا داشته باشیم. به عبارتی نیاز است تا چند تائیدیه بینالمللی برای فعالیتهای تولیدی داشت و اگر تنها یکی دو تائیدیه وجود داشته باشد، در عمل تولیدکنندگان داخلی رقیب یکدیگر خواهند بود. به طول مثال ممکن است چابهار رقیب عسلویه شود.
به گفته یکی از اقتصاددانان، «اگر افراد بخواهند برای خود تصمیم بگیرند، دقتشان 100 درصد خواهد بود اما اگر بخواهند برای شخص دیگری تصمیم بگیرند دقتشان صفر میشود». به همین دلیل جوامع توسعه یافته به سمت خصوصیسازی واقعی میروند اما در کشور ما اینگونه نیست. در سندی که از جانب موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی نوشته میشود، برای هر استان به تفکیک شهرستان سند ملی آمایش نوشته شده؛ وقتی فضای آمایش مشخص شده که هر بخش چه فرصتها و نیازهایی داشته و چه تعداد طرحهای نیمهتمام دارد، بعد از آن باید چالشهای آن شناخته شود. مبتنی بر این چالشها باید اهدافی برای اسناد تعیین شود که در راستای اسناد ملی و استانی آمایش است. در نهایت یک نقشه راه نوشته شده و ذینفعان مختلف شناسایی میشوند. بعد از آن باید یک سند «مانیتورینگ و نظارت» وجود داشته باشد. دولت به عنوان نهاد سرمایهگذار باید سرمایهگذاری درستی انجام دهد که متاسفانه در یک دهه گذشته این روند منفی بوده و تنها به اندازه استهلاک سرمایه موجود هم نبوده است. چرا رشد پیشبینی شده در برنامههای توسعه محقق نشد؟ وقتی سند استانی داده میشود با هماهنگی استانداری، سازمان برنامهوبودجه، سازمان صمت استانی، اتاق اصناف و خانه صنعت و معدن تجارت، انجام شده و همه افراد مسئول، آن را خواهند دید. واقعیت اینکه چند نکته در رابطه با برنامههای توسعه وجود دارد؛ برای برنامههای توسعه، دو بار رشد 8 درصدی پیشبینی کردیم اما محقق نشده؛ بخشی از آن تحمیلی است؛ صنعت نفت پیشران همه صنایع ایران است. بنابراین بخشی از دلیل عدم تحقق برنامه عوامل بیرونی است و بخشی از آن به دلیل عوامل درونی؛ برای برطرف کردن آن باید جراحی سخت در اقتصاد انجام داد. یعنی دولت به عنوان نهاد سرمایهگذار باید سرمایهگذاری درستی نجام دهد که متاسفانه در یک دهه گذشته این روند منفی بوده و تنها به اندازه استهلاک سرمایه موجود هم نبوده و بنابراین نیاز است هر جا سرمایهگذاری میشود، این موضوع لحاظ شود زیرا موضوع محقق نشده است. واقعیت اینکه در اجرای این اسناد اصل شفافیت رعایت نشده و پشتیبانی علمی طرح آمایش انجام شده است.
پیروز: گاهی یک برنامهریزی درست انجام میشود، اما به دلیل شرایط کشور و اولویتهای دیگر، برنامهریزی یک چیز لوکس محسوب شده و گاهی اولویت برنامهها به هم میخورد. مساله بعدی اینکه، در این دوره تصمیم گرفته شده تا سازمان برنامهوبودجه برای اختصاص بودجه، براساس اسناد آمایش عمل کند که این یک گام برای اجرایی شدن اسناد آمایش محسوب میشود.
دردسر گلوگاهها در صنعت کشور
ایرنا: نقش وزارت صمت در رابطه با اولویت طرحهای صنعتی چیست؟ پیروز: وزارت صمت سابقه انجام سیاستگذاری صنعتی را دارد. یک بار در دوره آقای نعمتزاده این کار انجام شد و بعد از آن در دولت دوازدهم، سیاست راهبردهای صنعتی دوباره نوشته شد و در پایان دولت هم رونمایی شد. بنابراین وزارت صمت این سابقه را دارد. به طور نمونه، ما در گذشته در رابطه با صنایع برق و شرکتهای دانش بنیان کاری را انجام دادیم و دیدیم که این شرکتها برخی تجهیزات تولید میکنند اما با گلوگاهی به نام «تست تجهیزات» روبرو میشوند. به طور مثال نیروگاهی میخواهد از یک قطعه استفاده کند و اگر این قطعه درست کار نکند، یک نیروگاه نمیتواند درست کار کند و ممکن است یک مساله امنیتی ایجاد شود. متوجه شدیم آزمایش همه قطعات در آلمان انجام میشود؛ همه دنیا برای آزمایش این قطعات خاص، باید به آلمان مراجعه کنند. درست در همین جاست که ما با مشکلات متعدد در زمینه تحریم و عدم همکاری با ایران بر میخوریم. این موارد موجب میشود با گلوگاه جدی مواجه شویم. این موارد در رابطه با صنعت نیروگاهی بسیار مهماند؛ لذا وزیر نیرو ترجیح میدهد به هر طریق قطعات را وارد کند.
وزارت صمت نمیتواند بهطور کلی از ارائه مجوز جلوگیری کند. وزارت صمت اظهار میکند که تاسیس هر صنعت شرایط خاص خود را دارد. بنابراین توصیههای موسسه پژوهشهای صنعتی بیشتر ارشادی است. وزارت صمت بیشتر نقش ارشادی دارد تا اجبار کردن
مصطفی محمدی: مدلی که در رابطه با توسعه صنایع استانها وجود دارد، حاوی چند نکته کلیدی است. اگر قرار است مشوقی به صنایع داده شود، نباید به صنایع اشباع داده شود. ما برخی صنایع اشباع داریم که باید رد شوند. برخی اقلام گلوگاهی هم تولید داریم. ما نمیتوانیم بگوییم که جلوی توسعه یک صنعت را میگیریم، اما فقط میتوانیم از ارایه برخی تسهیلات جلوگیری کنیم. به طور نمونه، از ارائه تسهیلات بانکی تا تخصیص زمین و غیره جلوگیری میشود زیرا وزارت صمت نمیتواند بهطور کلی از ارائه مجوز جلوگیری کند. وزارت صمت اظهار میکند که تاسیس هر صنعت برخی شرایط خاص خود را دارد. بنابراین توصیههای موسسه بیشتر «ارشادی» است.
ایرنا: آمایش سرزمین چه تجاربی در دنیا دارد؟ پیروز: برنامهریزی آمایش سرزمین بعد از جنگ جهانی دوم رخ داده و کشورهایی مانند فرانسه، انگلستان و آلمان در آن پیشرو بودند. هرکدام از این کشورها با مشکلی روبرو بودند. به طور مثال انگلستان با مساله از بین رفتن روستاها مواجه بود و برنامهریزیها را بر مبنای توازن جمعیتی به پیش برد. به روستاها و شهرهای صنعتی در سراسر کشور توجه کرده و توازن را در این شهرها در نظر قرار داد. همین مساله در فرانسه هم رخ داد. آلمان هم به دلیل محیط زیست وارد فاز آمایش سرزمین شد. به هر تقدیر این سه کشور تقریبا اقلیم مشابهی دارند و در اجرا نیز تقریبا تشابه دارند اما در کشور ما تنوع اقلیم بسیار بالاست و به همین دلیل در اجرا با مشکلات متعددی روبروست.
مساله دیگر در رابطه با تقسیمات سیاسی است که چندان انطباقی با مناطق اقلیمی ندارد و نگاه را متفاوت میکند. ما به تقسیمات سیاسی به دلیل وجود آمار و اطلاعات وابستهایم اما در رابطه با آمایش اینگونه نیست. در بحث آمایش منطقهبندی بر حسب اهدافشان متفاوت است. در هر بخش هم باید محور توسعه منطقه شناخته شود. الان بحث آمایش ملی مطرح است، اما باید به آمایش منطقه رسید. در هر منطقه متناسب با پتانسیلهای منطقه باید مرزها را کنترل کرد، نه اینکه فقط مرزها به صورت امنیتی کنترل شوند.
*س_برچسبها_س*