سه‌شنبه 31 تیر 1404

آرزوی رهبر انقلاب برای یک کتاب "استثنایی"

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
آرزوی رهبر انقلاب برای یک کتاب "استثنایی"

رهبر معظم انقلاب، نهج‌البلاغه را "گنجینه عظیم" و یک کتاب استثنایی می‌دانند که نمی‌توان به سادگی به موجودی آن دسترسی پیدا کرد و فهمید.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چهارمین چاپ از کتاب "گنجینه بی‌پایان"، با نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت و جایگاه نهج‌البلاغه منتشر شد. این اثر که از سوی انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ رسیده، در شش گفتار بیانات معظم‌له درباره اهمیت انس با نهج‌البلاغه و تعمیق و گسترش معارف این کتاب شریف در جامعه را تدوین کرده است.

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای که از دوران جوانی با این کتاب ارزشمند انس داشته‌اند، از دیرباز به شرح خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های آن در محافل مختلف؛ خصوصاً در حضور جوانان طلبه و دانشجو پرداخته‌اند که سلسله درس‌های نهج‌البلاغه در سال‌های 1351 تا 1353 و 1359 و همچنین شرح فقراتی از نهج‌البلاغه در دیدارهای پس از آغاز دوران رهبری ایشان با هیئت دولت در ماه مبارک رمضان از این دست جلسات است.

ایشان همواره بر اهمیت انس با کتاب شریف نهج‌البلاغه و تعمیق و گسترش معارف آن در جامعه تأکید فرموده‌اند؛ تا آنجا که در خلال یکی از جلسات شرح نهج‌البلاغه، این گوهر ارزنده را به عنوان آیین‌نامه انقلاب اسلامی معرفی کرده‌اند.

انتشار دستخط رهبر انقلاب بر کتاب «جاودانه تاریخ» + عکس

رهبر انقلاب، نهج‌البلاغه را یک منبع دست اول اسلامی توصیف می‌کنند که می‌تواند پاسخ بسیاری از سوالات امروز را در آن جست. ایشان درباره اهمیت و ارزش این اثر فرموده‌اند:

"ما زمان بسیاری را با عدم ارتباط با نهج البلاغه گذرانده‌ایم. باید امروز با فرصت‌هایی که هست آن نقایص را جبران کنیم. البته کسانی که در زمینه نهج‌البلاغه کار کرده‌اند کم نیستند، چه در ایران و چه در بعضی دیگر از کشورهای اسلامی، اما کارهای اصولی و اساسی که بتواند مدرسه نهج‌البلاغه را در کل فضای جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقی است، اگر چه پایه‌های آن کارهای اصولی، دارد تدریجا انجام می‌گیرد.

نهج‌البلاغه یک استثناست

واقعا نهج‌البلاغه گنجینه عظیمی است که به این سادگی، حتی به موجودی آن نمی‌شود دسترسی پیدا کرد، یعنی آن را فهمید، و بعد از این که چنین موجودی را شناختیم، نوبت کار اصلی یعنی بهره‌برداری است. ما هنوز موجودی نهج‌البلاغه را هم نمی‌دانیم، البته بسیاری از منابع غنی اسلامی همین وضعیت را دارند، اما نهج البلاغه با رتبه و پایه والایی که دارد در حقیقت یک استثناء است و باید به صورت یک گنجینه استثنایی با آن برخورد کرد.

وقتی تأمل می‌کنم، می‌بینم آرزویی که، داشته‌ایم و داریم این است که جامعه ما با این کتاب عزیز الفت و انس پیدا کند. از امثال ما نمی‌شود حالا انتظار کارهای تحقیقاتی داشت. مگر این که خدای متعال توفیق دهد روزی به حجره طلبگی خودمان برگردیم و از این کارها داشته باشیم. من در باره توجهی که ما باید به نهج‌البلاغه پیدا کنیم می‌خواهم هشدار بدهم. ما این توجه را امروزه کم داریم، مثل این که نمی‌دانیم چه گنجینه معرفت بی‌پایانی در این کتاب هست، یا هنوز برای مردم ما، حتی برای محققین ما، اهمیت دستیابی به منبع عظیم این کتاب بی‌نظیر به طور کامل کشف نشده است.

چرا نهج‌البلاغه برای انسان امروز مهم است؟

اولاً این کتاب یک کتاب دست اول اسلامی است و در این شرایط تاریخی، که با صدر اسلام تقریبا 1400 سال فاصله داریم، منابع دست اول و اصیل اهمیت ویژه‌ای دارد، چرا که با طول زمان میل به تأویل و برداشتهای تأویل‌گونه افزایش پیدا می‌کند و این یکی از آفات تفکرات الهی است. وقتی زمان از منبع جوشش دین قدری فاصله پیدا می‌کند، ذهنها، خلاقیتها، و ابتکارات و جوشش‌های درونی انسانهای هوشمند آنها را به استنباط‌هایی که بیشتر متکی به سلیقه‌هاست سوق می‌دهد، و همین امر به صورت نامرئی ادیان را منحرف می‌کند.

ادیان گذشته که منحرف شده‌اند، یکی از اصیل‌ترین آفات آنها این بوده که متون اولی و اصلیشان به طور کامل و سالم باقی نمانده است. ما البته قرآن را دست نخورده داریم، همین خود امتیاز بسیار بزرگی است و همین موجب شده که محوری برای استنباط‌های گوناگون اسلامی، با همه آفاق وسیع اختلاف سلیقه‌ها، وجود داشته باشد. یعنی بالأخره نقطه‌ای هست که آراء و عقاید مختلف به آن نقطه متکی باشند و آن قرآن است، لکن این کافی نیست، کافی نیست برای این که جلوی تأویل و اظهار نظرها و سلیقه‌گرایی‌ها و احیانا هوی و هوس‌گراییها را بگیرد.

خود امیرالمؤمنین علیه السلام به ابن عباس فرمود: «لا تخاصمهم بالقرآن فان القرآن حمال ذو وجوه». راستی کسانی که «وَ مِنَ النَاسِ مَن یَشرِی نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللَهِ» را که درباره امیرالمؤمنین علی نازل شده، تطبیق می‌کنند با ابن ملجم، و این قدر ذهنشان از راه حق منحرف است، با اینها می‌شود به قرآن استناد کرد اما در زمان خودمان هم این حقیقت را دیدیم، کسانی بودند که به آیات قرآن استناد می‌کردند اما با ابزاری از تأویل. در چنین شرایطی، هرچه متون اسلامی و آثار رسیده از صدر اسلام بیشتر باشد، امکان محققان برای استنباط صحیح دین بیشتر است.

در گذشته خود ما شاهد بودیم که مؤوله، یا به تعبیر دیگر التقاطیون، به روایات و احادیث هیچ کاری نداشتند. تا ما می‌گفتیم حدیث می‌گفتند: مگر شما قرآن را قبول ندارید، مثل این که بین اعتقاد به قرآن و استناد به حدیث تعارضی وجود دارد. اوایل ما تعجب می‌کردیم و خیلی حساس نبودیم، بعد که دیدیم اینها با قرآن چگونه معامله می‌کنند و چگونه حدیث صحیح صریح را رد می‌کنند، آن وقت فهمیدیم که علت مخالفتشان با حدیث چه بوده است. در آنجا هم امیرالمؤمنین به ابن عباس می‌فرماید: که با خوارج به سنت احتجاج کن، زیرا که قابل تأویل نیست، روشن است.

اگر ما در شرایط کنونی جهان اسلام که عدد مسلمان‌ها عدد کثیری است و اقطار وسیعی از جغرافیای عالم را گرفته‌اند و آراء و عقاید و نظرات، اجتهادها و مکتبهای گوناگون بر ذهن و روحشان حاکم است، اگر بتوانیم متون صدر اسلام را احیاء کنیم کمک زیادی به ایجاد یک محور اصلی برای این اجتهادها کرده‌ایم. نهج البلاغه را از این دیدگاه نگاه کنید. نهج‌البلاغه با این دیدگاه هرگز با کتاب حدیث فلان صحابی یا تابعی که پنجاه سال، شصت سال، صد سال، صد و چهل سال بعد از هجرت بوده قابل مقایسه نیست. نهج البلاغه کلام اولین مؤمن به وحی محمدی است.

و کلام خلیفه پیغمبر، خلیفه‌ای که همه مسلمان‌ها بر او اتفاق نظر دارند، و امامی که به اعتقاد شیعه و بسیاری از اهل سنت افضل صحابه است. یعنی انسانی در این حد عظمت و اهمیت، سخنانش، سخنرانیهایش، خطبه‌هایش، عینا باقی مانده و این می‌تواند نشان دهنده متنی عظیم و اصیل از معارف اسلامی باشد. اخلاق هست، زهد هست، رهبری در جامعه هست، نظام سیاسی هست، نظام اجتماعی هست، عرفانی هست. ما می‌توانیم پایه‌های اعتقاد کامل و جامع به اسلام را در این کتاب پیدا کنیم.

تالی قرآن

این کتاب وقتی در کنار قرآن قرار بگیرد، یقینا تالی قرآن است. یعنی ما دیگر کتابی نداریم که دارای این حد از اعتبار و جامعیت و قدمت باشد. لذا احیای نهج البلاغه وظیفه ما شیعیان تنها نیست، وظیفه همه مسلمان‌هاست، یعنی هر کس علی بن ابی طالب علیه السلام را قبول دارد، و مسلمان است - چون در اسلام کسی نیست که این بزرگوار را قبول نداشته باشد - همه مسلمانها به عنوان احیای یک میراث بی‌نظیر اسلامی باید نهج البلاغه را زنده کنند. و این احیا نه فقط به معنای کثرت چاپ، که خوب زیاد هم چاپ شده، بلکه به معنای کار کردن و تحقیق کردن در زمینه آن است، همچنان که در زمینه قرآن کریم کار شده، تفسیرهای زیادی نوشته شده، در علوم قرآنی کار شده، درباره نهج‌البلاغه هم باید این کارها انجام گیرد.

همان طور که قرآن خوانده می‌شود نهج‌البلاغه هم باید خوانده شود. چون تالی قرآن است، دنباله قرآن است. همان طور که مسلمان‌ها خودشان را موظف می‌دانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را برای خود نقص می‌شمارند، ندانستن نهج‌البلاغه هم باید نقص به حساب بیابد."...

انتشارات انقلاب اسلامی چهارمین چاپ از این کتاب را در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است: