از بوی کباب بیژن عبدالکریمی تا ماجرای پهلوی سکولار بود

هر زمان جمعیت در مسیر سرکوب فردیت قرار بگیرد نباید بیتفاوت بود.
جمعیتی عجول، لجباز و اکثرا بیبهره از فضل و دانش که ابتدا یک نکته را از یک گفتار تقطیع و سپس برجسته میکنند و بعد از آن نیز تمسخر و دشنام را آغاز میکنند.
مورد بیژن عبدالکریمی جالب است. اولا بگویم او را از هیچ منظری همراه با ایدههای خودم نمیبینم. اهل هیاهو است، عاشق رسانه و شهرت است و از همه سهمگینتر اینکه مفاهیم و نکتههای فلسفی استادمان رضا داوری را میرباید و در بستههای سیاسی و گاه ایدئولوژیک به خورد مخاطب میدهد. اما همه اینها مانع آزادی اظهار نظر او نباید باشد.
در ویدئوی تقطیع شده که از او منتشر شده و از بوی کباب در پارکها سخن میگوید، نسخه کامل حرفهایش سانسور شده است. اما برای هیچکس مهم نیست. چون آنچه مهم است دشنام و تمسخر است. کسی میآید و میگوید خر داغ کردهاند و دیگری او را نکبت میخواند!
در مورد کتاب تازه منتشر شده نشر فلات با نام «آیا پهلوی سکولار بود» نیز همین اتفاق افتاده است. فرد فرصتطلب و بینامی در اینستاگرام موجی به راه میاندازد و مدعی میشود بدون نیاز به خواندن کتاب و تنها با دیدن اسم کتاب نه تنها میتوان آن را نقد کرد، بلکه باید کتاب را به سطل زباله انداخت!
در ویدئویی که از راقم این سطور حاصل گفتگو با شبکه ایران24 منتشر شده نیز داستان همین است. خبرنگار در کپشن ویدئو آورده که من گفتهام با روی کار آمدن پهلوی مشروطیت از دست رفت. همین چهار کلمه دستمایه لجنپراکنی شده است. در حالی که در ویدئوکامل که دو دقیقه بیشتر نیست گفتهام مشروطیت از منظر محتوایی با پهلوی و از منظر فرمی با انقلاب 57 از بین رفته است.
اینکه تغییرات اجتماعی و حتی سیاسی گریزناپذیر در راه باشد دلیلی بر نادیده گرفتن آزادیهای فردی در بیان اظهارات نیست. اینکه مدعیان همزمان دادستان قاضی بشوند و با رویکردی فاشیستی هر اظهار نظر مخالف را تکفیر کنند نشانه خوبی برای طلیعه تغییرات نیست.
کد خبر 2114536