از هر دو ازدواج یک طلاق؟ / خطای آماری که واقعیت ندارد
انتشار آمار نیمه نخست امسال دوباره موجی از تیترهای جنجالی درباره «بالاترین نسبت طلاق به ازدواج» به راه انداخت، اما کارشناسان میگویند این تحلیلها بر پایه خطای آماری است و تصویری نادرست و نگرانکننده از وضعیت ازدواج در ایران ارائه میدهد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، با انتشار آمارهای رسمی ازدواج و طلاق در نیمه نخست امسال، دوباره همان موج تیترهای جنجالی در رسانهها اوج گرفت؛ تیترهایی مانند «بالاترین نسبت طلاق به ازدواج در ایران رقم خورد» که طی چند سال اخیر به محض انتشار آمارهای دورهای، خبرساز میشوند.
انتشار این تحلیلها سبب شد نمودارهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست شود که نشان میداد «در برخی شهرها بیش از نیمی از ازدواجها به طلاق میانجامد». چنین تحلیلهایی پیامدهای اجتماعی سنگینی دارد و ذهن بسیاری از جوانان را درگیر میکند. وقتی جوانی میشنود «از هر سه ازدواج، دو مورد به طلاق میرسد»، طبیعی است که نسبت به ازدواج تردید پیدا کند و بترسد که «نکند من هم جزو همان دو مورد باشم».
اما اگر دقیق تر نگاه کنیم خواهیم فهمید که این ترس ناشی از یک خطای محاسباتی رایج است. مقایسه 228 هزار ازدواج ثبتشده در نیمه نخست امسال با حدود 90 هزار طلاق ثبتشده در همین مدت، بدون توجه به سالهای گذشته، تحلیلی گمراهکننده ارائه میدهد. طلاقهای ششماهه نخست امسال، الزاماً مربوط به ازدواجهای همان سال نیست؛ بلکه میتواند نتیجه ازدواجهای چند سال یا حتی چند دهه گذشته باشد. به همین دلیل، مقایسه تعداد طلاق و ازدواج در یک بازه زمانی ثابت (یکساله یا ششماهه) اساساً روش درستی برای تحلیل پدیده طلاق نیست.
این اشتباه تکراری سال گذشته نیز رخ داد؛ زمانی که گفته شد «190 هزار طلاق تقریباً برابر با نیمی از ازدواجهای همان سال است». در واقع حقیقت این بود که این 190 هزار طلاق در بستری رخ داده که حدود 23 میلیون ازدواج در جامعه وجود دارد. بنابراین شاخص درست این است که: از هر 100 ازدواج موجود در جامعه، تنها 6 ازدواج به طلاق منجر شده است؛ نه 50 ازدواج.
در واکنش به این برداشتهای نادرست، سازمان ثبت احوال از رسانهها خواسته است در تفسیر دادهها دقت بیشتری به خرج دهند تا سیاستگذاریهای جمعیتی دچار انحراف نشود. این سازمان اعلام کرده شاخص «نسبت ازدواج به طلاق» اعتبار لازم را برای تحلیل ندارد و به همین دلیل در کمیته تخصصی جمعیت شورایعالی تصویب شده که این شاخص در زمره آمار رسمی کشور قرار نگیرد.
تکرار چنین خطاهایی، علاوه بر ایجاد اخلال در سیاستگذاریهای جمعیتی، میتواند امنیت روانی جامعه و اعتماد به آینده زندگی مشترک را مخدوش کند. این روند نوعی «ترس پنهان» در دل جوانان میکارد؛ ترسی که باعث میشود تشکیل خانواده را پرریسک ببینند و ناخودآگاه از ازدواج فاصله بگیرند. نتیجه این چرخه معیوب، شکلگیری یک باور محدودکننده و نادرست است که جوانان را از اقدام، پیشرفت و حرکت به سمت تشکیل زندگی مشترک بازمیدارد.