سه‌شنبه 15 مهر 1404

از کودک‌سرباز تا حق تیر؛ افشای 10 سال اسارت یک زن در پژاک

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
از کودک‌سرباز تا حق تیر؛ افشای 10 سال اسارت یک زن در پژاک

خانم بهار 10 سال عضو پژاک بود، سرخورده و افسرده بود و با وجود عوارضی که از این 10 سال با او همراه بود، شجاعت به خرج داد تا کتابش را منتشر کنیم.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کیانوش گلزار راغب برای مخاطبان علاقه‌مند به ادبیات جنگ، با خاطرات جبهه غرب کشور و روزهایی گره خورده که آدم‌های معمولی مجبور بوده‌اند سال‌های جوانی زندگی‌شان را در مخوف‌ترین زندان‌های جهان بگذرانند؛ بی‌آنکه جرمی مرتکب شده باشند و یا خانواده‌شان کوچک‌ترین خبری از آنها داشته باشد.

وجه اشتراک کتاب‌های گلزار راغب، پرداختن به ماهیت گروهک‌های کومله، دموکرات و پژاک از زبان کسانی است که یا در بند این گروهک‌ها بوده‌اند و یا یکی از اعضای آنها به شمار می‌رفته‌اند. این سلسله آثار که با «شنام» آغاز شد، با «عصرهای کریسکان» و «برده‌سور» ادامه یافت؛ مخاطب در این آثار با داستان زندگی افرادی آشنا می‌شود که عمر رفته در زندان‌های گروهک‌ها را به یاد می‌آورند و حالا زخمی از آن خاطرات در ذهن آنها جا خوش کرده و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است.

گلزار راغب این روند را با نگارش دیگر ادامه داد؛ با این تفاوت که در دو اثر اخیر تلاش دارد ساختار این گروهک‌ها را از زبان کسانی روایت کند که روزگاری بخشی از این ساختار بوده و حالا جدا شده‌اند. «سیطره» که روایت یک نفوذی به این گروهک‌ها بود، با اقبال مخاطبان همراه شد. حالا چند روزی است که از او «قندیل» توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده؛ داستان زندگی زنی به نام «بهار» که به مدت 10 سال عضو پژاک بود و پس از فراز و فرودهای بسیار، توانست از این گروهک جدا شود. خبرگزاری تسنیم، به مناسبت انتشار این اثر با گلزار راغب به گفت‌وگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

*تسنیم: آقای گلزار راغب، می‌توان گفت وجه اشتراک آثار شما در سال‌های اخیر، پرداختن به گروهک‌های تروریستی در غرب کشور است که سال‌هاست سودای تجزیه کشور را دارند و در دهه‌های گذشته برای رسیدن به این هدف، از هیچ اقدامی فرونگذاشتند. چرا تأکید به پرداختن به این گروهک‌ها دارید؛ آن هم در حالی که بخشی از این گروهک‌ها (پ ک ک) اخیراً خود را خلع سلاح کرد یا بخش دیگری از آنها، از مرزهای ایران فاصله گرفته‌اند؟

من آثارم را با «شنام» آغاز کردم که در واقع خاطرات خودم از دوران اسارت به دست کومله است. تلاش کردم پس از این اثر، به افراد و شخصیت‌هایی بپردازم که در این زندان‌ها حضور داشتند. «عصرهای کریسکان» و «برده‌سور» با همین رویکرد نوشته و با «شنام» سه‌گانه‌ای را تشکیل دادند که از یک فضا و موضوع برخوردار بودند. پس از آن، گفتم چه بهتر که بتوانیم خاطرات نیروهای مقابل و دشمن را هم بیاوریم. در آن زمان فضا هنوز چندان آماده طرح این خاطرات نبود. اما به مرور زمان این فضا کمی بهتر شد و توانستیم خاطرات نادر کیانی را در «سیطره» روایت کنیم؛ کاری که متمرکز بر بحث نفوذ و جاسوسی بود و جزو اولین کارها در حوزه اطلاعات امنیتی.

«سیطره» فضایی را ایجاد کرد که بتوانیم بیشتر وارد کار بر خاطرات نیروهای دشمن و جبهه مقابل شویم؛ مخصوصاً راجع به گروهک‌ها که تعدادی از آنها فرسوده و تعدادی منشعب شده بودند و گروهایی نیز به شکل و مدل جدیدتر و به روزتری ظهور می‌کنند.

این گروه‌ها تلاش دارند ضمن کتمان جنایت‌های گذشته خود، در یک مدل و لباس جدیدتری وارد عرصه شوند و تلاش دارند تا بیشتر از میان جوانان جذب نیرو داشته باشند. کودک سربازی، از جمله پدیده‌هایی است که در این گروهک‌ها زیاد دیده می‌شود. آنها تلاش دارند با استفاده از روش‌های مختلف، نیروهای خود را جذب و سپس وارد اقدامات ترور کنند.

«سیطره» روایتی نفس‌گیر و جذاب از نفوذ به قلب کومله‌ها / نگاه واقعی گروهک‌های تروریستی به زن، زندگی و آزادی

با توجه به این مسائل، به نظر می‌رسد اگر خود اعضای این گروهک‌ها نحوه جذب، تبلیغات و شعارها و مسیری را که طی کرده‌اند، بگویند می‌تواند اثرگذاری بیشتری روی مخاطبان به ویژه جوانان داشته باشد. بیان نوع عملکرد این گروهک‌ها و روایت از درون آنها، می‌تواند به جامعه شناخت بیشتری دهد.

*تسنیم: کتاب «قندیل» در واقع با همین نگاه شکل گرفت؟ فکر می‌کنم ایشان اولین راوی زن در بین خاطراتی است که تاکنون از این گروهک‌ها به قلم شما منتشر شده.

پیش از این هم در بخشی از کتاب «عصرهای کریسکان» راوی زن هم بود، اما به این شکل که عضو گروهک‌ها باشد، بله، اولین کتاب است.

خانم بهار داوطلبانه مراجعه کرد که خاطراتش را ثبت کنیم. او 10 سال عضو پژاک بود، سرخورده و افسرده بود و با وجود عوارضی که از این 10 سال با او همراه بود، شجاعت به خرج داد تا کتابش را منتشر کنیم.

با ثبت چنین خاطراتی، فضای جدیدی باز شده است. دنیایی از این سوژه‌ها داریم که اگر روی آنها کار کنیم، آینه عبرتی خواهد شد برای بعضی از جوانان تا فریب این گروهک‌ها و شعارهای آنها را نخورند.

*تسنیم: گروهک‌هایی مانند پ ک ک و پژاک مدعی حقوق زنان و برابری جنسیتی هستند. با توجه به اینکه راوی کتاب «قندیل» عضو پژاک بود، در این‌باره چه نظری داشت؟ ساختار و طرز تفکر آنها درباره زنان به چه صورت است؟

عملاً شعار «زن، زندگی، آزادی» از دل گروه حزب کارگران (پ ک ک) سال‌ها پیش پدید آمد و وارد ادبیات کردی ما و سپس وارد فضای سیاسی ایران هم شد. این شعار برای این گروهک بسیار برجسته است و روی آن مانور می‌دهند. خانم بهار (راوی کتاب «قندیل») در این اثر می‌گوید زمانی که عضو پژاک می‌شود، با تناقض‌های بی‌شماری مواجه می‌شود. آنچنان این برابری زنان و دختران این گروهک را آزرده‌خاطر کرده که دست به خودکشی می‌زنند.

در واقع توقع پژاک از زنان اندازه و هم‌سنگ مردان است؛ به طوری که انتظار دارند توانمندی و قدرت یک زن اندازه یک مرد باشد و پا به پای او هر کار سختی و سنگینی را انجام دهند؛ از کار در معدن گرفته تا ساختن بنا و سنگر و حفر غار. خانم‌ها باید کار کنند؛ چون با مردان برابرند.

درباره «آزادی» نیز این تناقض در شعار تا عملکرد پژاک دیده می‌شود. آنها با شعار آزادی زنان و دختران را جذب می‌کنند اما به محض اینکه این افراد جذب می‌شوند، حق زندگی معمولی هم از آنها گرفته می‌شود، حق ارتباط با خانواده را ندارند و پاسپورت آنها در همان وهله نخست که وارد گروه می‌شوند، گرفته می‌شود.

پژاک به زنان عضو عنوان «گریلا» می‌دهد. گریلاها حق ازدواج و فرزندآوری ندارند؛ اگر ازدواج کرده و یا فرزند دارند باید آنها را ترک کنند و ملاقات معمولی هم با خانواده خود ندارند. در واقع عملاً فردی که وارد این گروه می‌شود، به جای آزادی به بردگی گرفته می‌شود و باید در خدمت گروه یا رهبر آن باشد و تبدیل به اهرمی برای سیاست‌های گروه شود.

سلق

*تسنیم: با این اوصاف پس جدا شدن راوی از گروه کار چندان ساده‌ای نباید باشد؟

بله؛ همین‌طور است. خانم بهار قصد داشت که با فردی ازدواج کند که وابسته به گروهک‌ها بود. اما خانواده به ویژه پدر ایشان، مخالف این ازدواج بودند. همین مخالفت‌ها سبب می‌شود که فرار کند و عضو گروهک شود.

ایشان پس از مدتی پشیمان می‌شود و بارها قصد خودکشی داشت. حتی استعفا هم می‌دهد اما پژاک او را در تنگناهای سخت قرار می‌دهد، مدت‌ها او را در یک جایی جدای از دیگران نگهداری می‌کنند تا از افکارش دست بر دارد. اما او همواره به فرار فکر می‌کرد؛ با اینکه می‌دانست نیروها برای فرد فراری حق تیر دارند؛ یعنی فرار کردن مصادف بود با کشته شدن. به همین خاطر مدت‌ها صبر می‌کند تا راه و موقعیتی برای فرار پیش آید و سرانجام هم همین کار را می‌کند.

از کودک‌سرباز تا حق تیر؛ افشای 10 سال اسارت یک زن در پژاک 2
از کودک‌سرباز تا حق تیر؛ افشای 10 سال اسارت یک زن در پژاک 3