اسم شرکت پاسال بود، نه ثابت پاسال!
اتاق بازرگانی هم نمیدانست؟
نخیر، حالا بعدا موقع وزارت اقتصاد برایتان تعریف خواهم کرد چون اگر بخواهم الان بگویم دوبارهکاری میشود، ولی خب در این شرایط، امکان اینکه بشود درست کار کرد، خیلی کم بود و بعد هم لازمهاش این بود که شما بتوانید با خارج ارتباط بهتری داشته باشید، نمایندههای خودتان را در خارج داشته باشید، از طریق آن نمایندهها قیمتهای عمدهفروشی کالا را در آن کشورها به صورت دقیق؛ یعنی به صورت آماری که آنها میدهند در اختیار بگیرید. اینها در موقعی که من آمدم به وزارت اقتصاد وجود نداشت. حالا چون صحبت اتاق بازرگانی را میکنید میگویم، ما یک مقداری روی صحبتهایی که با بازرگانها یا با دولتیها میکردیم، بهطور کلی دستگیرمان میشد که وضع چیست، اما آمار دقیق نداشتیم.
در خاطراتتان اشاره کردید به شرکت ثابت پاسال؛ میشود بفرمایید اهمیت واقعی این شرکت و شرکتهای مشابهش در اقتصاد آن موقع ایران چه بود؟
این شرکتی که به آن میگویند ثابت پاسال، اسم درستش پاسال بود، ثابت پاسال نبود (باخنده) ولی چون (حبیبالله) ثابت در آن بود، همه اسم او را هم اضافه میکردند به اسم شرکت.