دوشنبه 5 آذر 1403

افشای راز قتل دختر نوجوان بعد 18 سال

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
افشای راز قتل دختر نوجوان بعد 18 سال

در سال 2005 ناتالی هالووی 18ساله که با همکلاسی‌هایش برای سفر فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به جزیره آروبا در جنوب دریای کارائیب رفته بود، به طرز عجیبی ناپدید شد. در پی ناپدیدشدن او پلیس وارد ماجرا و تحقیقات آغاز شد. در سال 2005 ناتالی هالووی 18ساله که با همکلاسی‌هایش برای سفر فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به جزیره آروبا در جنوب دریای کارائیب رفته بود، به طرز عجیبی ناپدید شد. در پی ناپدیدشدن...

در سال 2005 ناتالی هالووی 18ساله که با همکلاسی‌هایش برای سفر فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به جزیره آروبا در جنوب دریای کارائیب رفته بود، به طرز عجیبی ناپدید شد. در پی ناپدیدشدن او پلیس وارد ماجرا و تحقیقات آغاز شد.

پلیس از افراد زیادی ازجمله همکلاسی‌های ناتالی بازجویی کرد، اما سرنخی پیدا نکرد. با این حال یکی از دوستان او مظنون اصلی پلیس بود، ولی هیچ مدرکی به‌دست نیامد که او قاتل است. با گذشت چند سال از این ماجرا قاضی پرونده در نهایت اعلام کردکه ناتالی مرده اما جسد او پیدا نشده و پرونده را مختومه اعلام کرد. اما مدتی قبل، وکیل خانواده ناتالی ایمیلی دریافت کرد که در آن مطرح شده بود به ازای دریافت 25هزار دلار، اطلاعاتی در باره ناپدید‌شدن ناتالی ارسال خواهد شد. نویسنده نوشته بود که محل دفن جسد ناتالی را می‌داند.

با توجه به حساسیت موضوع، خانواده دختر گمشده پلیس را در جریان قرار داد. پلیس اف بی‌آی وارد ماجرا شد و از خانواده خواست تا این مبادله را انجام دهد. به این ترتیب خانواده ناتالی با فرد ناشناس برای دریافت اطلاعات از محل دفن جسد دخترشان وارد معامله شدند و از طریق این معامله سرنخ هایی به‌دست پلیس رسید و مشخص شد که فرد ناشناس از یک زندان در پرو با خانواده دختر گمشده مکاتبه می‌کند.

با تحقیقات پلیس‌، فرستنده ایمیل شناسایی و معلوم شد که او مردی به نام جوران است که چند سال پیش به جرم قتل دختر 21 ساله‌ای که دانشجوی بازرگانی و از یک خانواده سرشناس بوده دستگیر شده و در زندان به سر می‌برد.

مأموران پلیس به بازجویی از این مرد پرداختند و او به قتل ناتالی و طراحی نقشه اخاذی از خانواده‌اش اعتراف کرد و گفت: 18 سال پیش زمانی که برای گردش به اطراف جزیره رفته بودم، با ناتالی آشنا شدم. یک روز با هم در حال قدم زدن در ارتفاعات نزدیک ساحل بودیم که بحثمان شد. من او را هل دادم و او روی سنگ‌های ساحل پرت شد. من از این اتفاق به‌شدت ترسیدم و فرار کردم. بعد از آن دیگر از ناتالی اطلاعی پیدا نکردم و هرگز به آن مکان بازنگشتم. با اعترافات این مرد، قرار است وی به زودی محاکمه شود.