اهمیت حفظ سرمایه اجتماعی در نظام حکمرانی
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران، فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در یادداشتی که در روزنامه دولتی ایران منتشر شده است، با اشاره به اهمیت حفظ سرمایه اجتماعی در نظام حکمرانی کشور، اظهار کرد: این سرمایه شبکهای از اعتماد، همدلی، مشارکت و احساس تعلق است که جامعه را سر پا نگه میدارد. هرگاه این بنیان تضعیف شود، روابط اجتماعی شکننده شده و توان جمعی عبور از چالشها کاهش مییابد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
سرمایه اجتماعی مفهومی ریشهدار در ادبیات سیاستگذاری است، اما در زندگی ما معنایی کاملاً ملموس دارد. این سرمایه شبکهای از اعتماد، همدلی، مشارکت و احساس تعلق است که جامعه را سر پا نگه میدارد. هرگاه این بنیان تضعیف شود، روابط اجتماعی شکننده شده و توان جمعی عبور از چالشها کاهش مییابد.
امروز باید درباره این موضوع با دقت و حساسیت سخن بگوییم. در سالهای اخیر تحولات اقتصادی، اجتماعی، فشارهای معیشتی و پیچیدگی جهانی، زندگی مردم را با دشواریهایی روبهرو کرد. این فشارها گاه به صورت کاهش مشارکت، فرسایش اعتماد یا احساس فاصله میان مردم و نهادهای رسمی بروز مییابد.
در چنین شرایطی دولت وظیفه دارد بیش از گذشته به بازسازی و تقویت سرمایه اجتماعی توجه کند، زیرا هیچ برنامه اقتصادی و اصلاح ساختاری و هیچ سیاست عمومی بدون همراهی مردم به نتیجه نمیرسد. بخش مهم فهم وضعیت سرمایه اجتماعی، توجه به پیامهای نهفته در اخبار و رخدادهای تلخ اجتماعی است.
گاهی یک خبر دردناک، نه فقط روایت حادثه، بلکه نشانهای از رنج پنهان و فشارهای انباشته است. جامعه از خود نشانههایی بروز میدهد. رفتار اجتماعی بهویژه نسل جوان میزانالحراره وضعیت عمومی است. اگر جوانان احساس خستگی، بیانگیزگی یا بیپناهی کنند، پیام را باید جدی گرفت؛ زیرا جوان ایرانی نهفقط آینده، بلکه آینه امروز کشور است.
هر خبری از فشارهای روانی یا مشکلات بیصدا، باید ما را به تأمل وادارد تا قبل از تبدیل هشدار اجتماعی به یک بحران، راهی برای گفتوگو پیدا کنیم. سرمایه اجتماعی زمانی رشد میکند که مردم احساس کنند شنیده میشوند، گفتن دردهایشان هزینه ندارد و تجربه آنان در تصمیمگیریها دیده میشود. این سرمایه با دستور ایجاد نمیشود؛ در رفتار، صداقت و شیوه مواجهه با مردم شکل میگیرد.
دولت بر این باور است که حکمرانی مؤثر از گفتوگوی صادقانه با مردم میگذرد؛ گفتوگویی که تنها در نشستهای رسمی شکل نمیگیرد، بلکه در شفافبودن روایت، در توضیح چرایی تصمیم و در پرهیز از نگاه بالا به پایین معنا پیدا میکند. توجه به سرمایه اجتماعی به این معنا نیست که اختلافها از میان برود یا نقد خاموش شود. برعکس، جامعه با سرمایه اجتماعی بالاتر، نقدپذیرتر و گفتوگو محورتر است. اختلاف نظر طبیعی است؛ اما کیفیت مواجهه با اختلافنظر میتواند جامعه را به سمت انسجام یا شکاف بیشتر ببرد.
زمانی که نهادهای رسمی، رسانه و شهروندان در روابط خود احترام و انصاف را رعایت کنند، پایه اعتماد تقویت میشود. سرمایه اجتماعی، دارایی ثابت نیست. کاهش آن آرام، خاموش و تدریجی رخ میدهد؛ یعنی در لحظاتی که مردم احساس کنند مطالباتشان شنیده نمیشود یا فاصله نهادها و زندگیشان بیشتر میشود. اما سرمایه میتواند دوباره احیا شود؛ زمانی که رفتارهای مسئولانه، صداقت در بیان واقعیت و رعایت حرمت انسانی در جامعه پررنگتر شود.
رسانههای حرفهای نقش پل میان دولت و مردم را دارند. اعتماد متقابل دولت و روزنامهنگاران، به شکلگیری فضای گفتوگوی سالم کمک میکند. هرچه این پل مستحکمتر باشد، امکان سو برداشت و کاهش اعتماد کمتر میشود. در سیاستگذاری هم توجه به سرمایه اجتماعی باید اصل باشد. هر تصمیم، علاوه بر جنبه فنی، باید از منظر تأثیر بر اعتماد عمومی بررسی شود. مردم حق دارند بدانند تصمیمگیران چگونه انتخاب و چه آیندهای را دنبال میکنند. پاسخگویی نه امتیاز، بلکه ضرورت حکمرانی روزآمد است.
ایران سرزمینی با منابع فراوان است، اما منابع به اندازه سرمایه اجتماعی تعیینکننده نیست. کشورهایی با منابع محدود و سرمایه اجتماعی بالا توانستهاند مسیر توسعه را طی کنند و جوامعی ثروتمند اما با سطح پایین اعتماد، گرفتار بحران شدهاند.
سرمایه اجتماعی پروژه مقطعی نیست؛ جریان مداومی است که همه در شکلگیری آن نقش دارند: دولت، رسانه، نخبگان، خانواده و دانشگاه. بازسازی آن با احترام متقابل، شنیدن یکدیگر و تقویت اخلاق عمومی ممکن میشود. باید با نگاهی انسانی، آرام و متعادل، در جهت تقویت این سرمایه گرانبها حرکت کرد. آینده کشور بر شانههای اعتماد مردم بنا میشود.