این سکوت نه از رضایت است نه در طلب عافیت!
آیا سکوت بسیاری از دانشگاهیان در قبال رویدادهای دو ماه اخیر را باید تنها به عافیت طلبی نسبت داد یا این واکنش نشانه چالشها و دغدغهها و دلخوریهای دیگری است که حل نشده باقی مانده است؟
آیا سکوت بسیاری از دانشگاهیان در قبال رویدادهای دو ماه اخیر را باید تنها به عافیت طلبی نسبت داد یا این واکنش نشانه چالشها و دغدغهها و دلخوریهای دیگری است که حل نشده باقی مانده است؟
به گزارش خبرنگار مهر، دکتر احسان موحدیان* در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر گذاشته آورده است:
«طی مدت دوماهی که از آغاز ناآرامیهای خیابانی در کشور پس از درگذشت مهسا امینی میگذرد، کمتر شاهد اظهار نظر عمومی و گسترده اعضای هیأت علمی دانشگاهها و به خصوص چهرههای مشهور و باتجربه دانشگاهی در مورد رویدادهای تلخ اخیر بودهایم و بسیاری از آنها ترجیح دادهاند فعلاً در این زمینه سکوت کنند و از هرگونه مصاحبه یا حضور در رسانههای گروهی پرهیز کنند. آیا این سکوت را باید تنها به عافیت طلبی نسبت داد یا این واکنش نشانه چالشها و دغدغهها و دلخوریهای دیگری است که حل نشده باقی مانده است.
عدم اظهار نظر علنی و عمومی در جهت کمک به کاهش تنش و آرام کردن فضای دانشگاهها در شرایطی صورت میگیرد که رسانههای لندنی و به خصوص شبکههایی همچون ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی، من و تو و غیره هر لحظه با خبرسازی و تلفیق رویدادهای راست و دروغ به دنبال ملتهب نگهداشتن دانشگاهها هستند و یکی از کار ویژه های تعریف شده آنان بی اعتبار کردن اعضای هیأت علمی و اساتید است. نمایش تصاویری در شبکههای ماهوارهای معاند فارسی زبان، که در آنها اعضای هیأت علمی کهنه کار دانشگاهها در تلاش برای اقناع دانشجویان به گفتگو و پرهیز از برخوردهای خشن و فحاشی ناکام میمانند و دانشجویان آنها را با هو کردن و بی ادبی بدرقه میکنند، نشان میدهد دشمنان ایران زمین تلاش میکنند به جوانان ایرانی چنین القا کنند که هرگونه تلاش داخلی و راه حل ایرانی گفتگو محور برای گذر از این وضعیت شکست خورده است. در نتیجه آنان میخواهند کشور را وارد مرحله برخورد فرسایشی میان نیروهای کارآمد جوان و سازنده آینده این کشور با نسل قدیمی تر و باتجربهتر کنند که نتیجه این امر از هم اکنون مشخص است.
در عین حال برای شکستن سکوت فعلی اعضای هیأت علمی پیشنهادات زیر ارائه میشود:
1. برخی اعضای هیأت علمی از اینکه بعد از سالها تدریس و تحقیق، منزلت آنها توسط جوانان بیست و چند ساله با الفاظ نامناسب زیر سوال میرود و حرمت آنان حفظ نمیشود، بسیار ناراحت و غمزده هستند. حل این مشکل که ناشی از غفلتهای تربیتی و برخی رویکردهای اشتباه فرهنگی و سیاسی است، به سادگی و در کوتاه مدت ممکن نیست. اما در کوتاه مدت باید تبعات چنین اقداماتی توسط مسئولان دانشگاهها برای دانشجویان بازگو شود. خوشبختانه نهادهای صنفی و انجمنهای علمی و آموزشی متعددی در اکثر دانشگاههای کشور فعال هستند که در غیاب انجمنهای سیاسی تأثیرگذار که بتوانند اکثر دانشجویان را نمایندگی کنند، قادر به کمک رسانی به مسئولان دانشگاهها در این زمینه هستند.
2. تعدادی از اساتید به این نکته اشاره میکنند که در سالهای اخیر و در زمان وقوع ناآرامیهای مختلف در کشور انتقادها و توصیههایی را به صورت علنی با هدف بهبود شرایط به مسئولان کشور گوشزد کردهاند و انتظار داشتهاند از این بابت از آنها تشکر و تقدیر شود. اما پس از پایان بحران، مسئولان بعضاً این نقدها و توصیهها را به عنوان نکاتی منفی در کارنامه اعضای هیأت علمی منظور کرده و اظهارت مذکور را نه از سر دلسوزی، بلکه با هدف تضعیف نظام قلمداد کرده و این امر منجر به وقوع مشکل برای آنان در دانشگاه شده است. این تجربههای تلخ باعث شده تعدادی از اعضای هیأت علمی دیگر هیچ علاقهای به اظهار نظر علنی در مورد ناآرامیهای اخیر نداشته باشند، زیرا بیم دارند بعد از پایان بحران دوباره هدف چنین برخوردهایی قراربگیرند.
3. تعدادی از اعضای هیأت علمی نیز معتقدند از سالها قبل در مورد تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی که در حال رخ دادن بود و پیش بینی میشد شرایط کشور را به این مرحله برساند، هشدار داده بودند و متأسفانه گوش شنوایی برای نقدها و انذارهای آنها وجود نداشته است. آنها میگویند مسئولان کشور اولویتهای اساسی را کنار گذاشته اند و بی توجهی به ضرورت تبیین راهبردهای کلان و مناسب به خصوص در حوزه فرهنگی شرایط کشور را بدین جا رسانده است و تا زمانی که حاکمیت جایگاه و اهمیت دانشگاه برای حل مشکلات کشور و ارائه راه حل را به صورت عینی و عملی به رسمیت نشناسد، هرگونه اظهارنظر تازه بی فایده خواهد بود.
با توجه به این نکات یک خانه تکانی اساسی در رابطه دانشگاهها و نهادهای حاکمیتی ضروری است. باید توجه داشت که دانشگاههای کشور موتور محرک توسعه و تعالی ایران هستند و ایجاد حس ناامیدی و یاس و درگیری در این محیط کشور را دچار فرسایش و عقب ماندگی در مقایسه با رقبای منطقهای و جهانی خواهد کرد.
*مدرس دانشگاه علامه طباطبایی