یک‌شنبه 4 آذر 1403

این پرسپولیسی ژنرال را شست و پهن کرد!

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
این پرسپولیسی ژنرال را شست و پهن کرد!

سرمربی اسبق تیم ملی نسبت به حواشی شکل گرفته حول انتخاب سرمربی تیم ملی و همچنین شرایط پرسپولیس به صحبت پرداخت.

محمد مایلی کهن بازیکن اسبق پرسپولیس و تیم ملی که سابقه حضور روی نیمکت تیم ملی را در کارنامه دارد، درباره عملکرد پرسپولیس طی دیدارهای اخیر گفت: خوشبختانه چند هفته نتایج خوبی گرفتند و علاوه بر نتایج خوب، فوتبال زیبایی هم بازی می کنند. درست است که مقابل سپاهان شکست خوردند ولی هنوز هفته‌های زیادی تا پایان لیگ باقی مانده است. امیدوارم همین روند در رقابت های لیگ و جام حذفی ادامه داشته باشد.

وی در ادامه نقد جالبی داشت و مدعی شد که حضور یورگن لوکادیا و در ادامه شیخ دیاباته در این تیم و عملکرد ایستای این دو مهاجم باعث شده بود تا این تیم 10نفره برابر رقبا کار را دنبال کند و خروج آنها از ترکیب، باعث نمایش بهتری از پرسپولیس شده است: پرسپولیس دیگر ده نفره بازی نمی کند، از وقتی لوکادیا رفت و دیاباته هم مصدوم شد پرسپولیس یازده نفره بازی می‌کند. دیاباته از نظر اخلاقی بازیکن خوبی است. اما از نظر فنی، باتوجه به افزایش سن و سالش و اینکه دیگر توان دویدن ندارد، مدام مصدوم می شود و البته این مصدومیت بزرگترین شانس پرسپولیس بود. چراکه این تیم با مصدومیت دیاباته تازه شد یک تیم یازده نفره.

اما این را قبول دارید که شما کلا با جنس خارجی چه مربی و چه بازیکن مخالف هستید؟

چه کسی این را گفته؟! شما تا به حال از من درباره دفاع وسط پرسپولیس، آقای گولسیانی نقدی شنیدید؟ با سن و سال بالایی که دارد، بهترین بازی‌ها را برای پرسپولیس انجام می دهد. گل می زند، خوب دفاع می کند، خوب می دود، همه جوره خوب است. از نظر اخلاقی هم بدون حاشیه است. یا شیمبا در مس رفسنجان. چهل و خورده‌ای سنش است اما مثل یک جوان بیست ساله دارد می‌دود. شاید مثل زمانی که در فولاد بود گلزنی نمی کند. اما تاثیرگذار است. به کار تیمش می‌آید. هیچ‌وقت مربی ضد بازیکن خارجی نبودم. علیرغم اینکه اعتقاد دارم در کشورمان جوانان خوب و با استعدادی داریم که با بها دادن به آنها هر یک می‌توانند، ستاره‌ای درخشان در فوتبال مملکت‌مان شوند.

البته بازیکن و مربی خارجی هم مشکلات خاص خودش را دارد. مثلا پرداخت مطالبات طی این سال‌ها دردسر بزرگی چه در تیم ملی با ویلموتس و چه در رده باشگاهی برای تیم‌ها شکل داده است.

خب دیگر. یکی از مشکلات اساسی فوتبال ما همین است. عدم شفاف سازی در بحث قراردادها. من دلم می سوزد. طرف آمده گفته به مایلی کهن یک میلیون دلار دادیم. بعد متوجه شدیم سه میلیون دلار قرارداد مایلی کهن بوده! چرا؟ به خاطر اینکه شفاف‌سازی نشده. خب چرا از اول نمی‌گویید قرارداد مایلی کهن فلان مبلغ است؟ آقا یک کارمند، تمام کمال مشخص است که چقدر حقوق می‌گیرد، چقدر مالیات از آن کسر می شود، چقدر بیمه ازش کسر می‌شود اما برای فوتبالیست‌ها و مربیان اصلا مشخص نیست. با اینکه حق و حقوق خوبی هم می‌گیرند همیشه هم طلبکار هستند. همیشه. می‌دانید چرا؟ برای اینکه من به عنوان محمد مایلی کهن، عاشق مدیریت هستم. بزرگترین آرزویم این بوده که مدیرعامل یک باشگاهی شوم، اما به تنها چیزی که فکر می‌کنم پرستیژی است که باشگاه برای من به ارمغان می‌آورد. دیگر هم به آرزویم که همان مدیریت بود رسیدم و به مسایل مالی و قراردادی بازیکن یا چیزهای دیگر فکر نمی‌کنم. برای اینکه بدون بررسی و تنها به خاطر عشق مدیریت مدیرعامل باشگاه شدم. می‌توانستم مثلا سه ماه پیش که دلار سی هزارتومان بود بروم و بدهی بازیکن را صاف کنم. آن هم در زمانی که حتی افراد عادی در تاکسی و خیابان و نانوایی هم می‌دانستند و صحبتش را هم می‌کردند که دلا تا 50 هزار تومان می‌رود. اما این کار را نکردم. دلار دوبرابر شده و تازه به فکر پرداخت بدهی بازیکن افتادم. قیمت بازیکن هم ناگهان نجومی شده و توانایی پرداختش را ندارم. اینجاست که باشگاه بدهی بالا آورده و من به عنوان مدیرعامل هیچ مسئولیتی را قبول نمی‌کنم. خب معلوم است که اشتباهی آمدم به باشگاه! حالا دیگر بحث را عوض کنیم و ادامه ندهیم بهتر است...

پرسپولیس طی این فصل تغییرات زیادی در خط حمله‌اش داشته...

خب جوانان خوبی در خط فوروارد این تیم بازی می‌کنند. مثلا همین مهدی عبدی. در بازی با نفت مسجد سلیمان تا به زمین آمد گل زد. یا محمد عمری. همین محمد عمری اگر قدر خودش را بداند از این هم بهتر می‌شود. هیچ اشکالی هم ندارد که با بازیکنان بزرگ مقایسه شود. فقط به او توصیه می‌کنم الان که عکس و اسمش در رسانه‌ها و فضای مجازی است حواسش باشد. الکی خودش را وارد حاشیه نکند که این حواشی بزرگترین آفت برای او می‌تواند باشد. بعضی اوقات خودبازیکن هم باید قدر موقعیتش را بداند.

اما بحث انتخاب سرمربی تیم ملی هم با حواشی عجیبی همراه بود. درباره آن صحبتی ندارید؟

موافقت یا مخالفت من مهم نیست. بروید از خود مسئولین فدراسیون بپرسید که کارشان درست بود یا غلط؟ برای همه آقایان کاندیدا احترام قائل هستم. اما کجای دنیا می‌روند و سه مربی که تیم‌شان جزو شش تای اول لیگ نیست را برای سرمربیگری تیم ملی انتخاب می کنند؟ طرف سال‌هاست مربیگری می‌کند، یک بار هم تیمش را در جمع شش تیم بالا نیاورده، آنوقت کاندیدا شده! به نظرتان این بازی نیست؟ اگر بازی نیست پس چه چیزی است؟ تنها اتفاق این بازی، این شد که برای بعضی مربیان وجهه‌سازی شد و به نفع آنها شد. از نظر قرارداد و قیمت برای تیم‌های سال بعدشان، درست است؟ این یک مورد از آنها است. یک مربی طی این سالها با اکثر تیم‌هایش، رتبه پنجمی یا ششمی نداشته، آنوقت چطور کاندیدای سرمربیگری تیم ملی شده؟ هرچه بوده این نوع انتخاب یک بازی بوده از طرف فدراسیون. بیشتر از این هم حرفی ندارم.