بازار راکد پذیرای استارتآپها نیست
همایون دارابی - کارشناس بورس
باتوجه به تغییر نسل در دنیای استارتآپی در سراسر جهان، استارتآپهای فعال در کشور در زمره نسل نخست این نوع از کسبوکار بهشمار میروند. معمولا رشد و توسعه یک استارتآپ منوط به همکاری سرمایهگذاران است، اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که سهامداری که در یک استارتآپ سرمایهگذاری میکند، بهمنظور دریافت دورنمایی از خروجی استارتآپ، لازم است بداند که در چه مقطعی از عمر استارتآپ، این سرمایهگذاری انجام میشود. در واقع، سرمایهگذار باید برآوردی از سرمایه خود با سودی که حاصل میکند، داشته باشد.
با نگاهی مختصر به تاریخچه حضور استارتآپها در بازار سرمایه، میتوان فهمید در بیشتر کشورهای پیشرو، تعویض نسل استارتآپی از مسیر بازار سرمایه گذشته، به این ترتیب که با ورود نسلی از استارتآپها به بازار سرمایه، راه برای استارتآپهای نسل بعد فراهم شده و تنها شرط این پویایی، امکان خروج سرمایهگذار از بازار است. استارتآپهای بزرگی نظیر فیسبوک و توییتر، نخستین گروههای استارتآپی موفق در بازار بورس امریکا بودند که سرمایهگذاران آنها توانستند با خروج از بازار، فضای جدیدتری در خارج از بازار ایجاد کنند و مسیر را برای ورود دیگر استارتآپها فراهم کنند. گفتنی است، گروههای نخست با سود پولی که بهدست آوردند، توانستند فضاهای جدیدتری را برای سرمایهگذاری تجربه کنند. متاسفانه در ایران، خروج سرمایه از بورس اتفاق نمیافتد و سرمایهگذاران اولیه نمیتوانند پولشان را برداشت کنند و به زمینههای دیگری منتقل کنند که همین امر منجر به رکود بازار شده است. همانگونه که اشاره شد، فضای نخست استارتآپها مبتنی بر اینترنت و رابطهای کاربری بود، اما فعالیت نسل دوم آنها معمولا مبتنی بر یادگیری ماشین و هوشمصنوعی و... است؛ متاسفانه وقتی نتوانستیم خروج سرمایهگذاران را از نسل اول استارتآپها فراهم کنیم، راه برای ورود نسلهای بعدی هم مسدود خواهد بود. باز شدن مسیر استارتآپها برای ورود به بازار سرمایه منجر به حرکت در بازار سرمایه میشود و شاید امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند چنین محرکی در بازار بورس هستیم که میتواند بازار سرمایه را از رکود فعلی دور کند. اکنون فضای سرمایهگذاری بیرون بورس برای برخی استارتآپهای نسل نخست که امروز تراکنش مالی بسیار بالایی هم دارند و در میان مردم هم شناختهشده نیز هستند، فراهم نیست. بهعبارت دیگر، این استارتآپها که تولیداتشان مبتنی بر خدمات عمومی است، بهقدری بزرگ شدهاند و هزینههایشان سنگین شده است که سرمایهگذاری بیرون بورس نمیتواند هزینههای آنها را تامین کند.
بههمیندلیل، نیاز به سرمایه بیشتر از عموم مردم دارند که اگر راه ورود آنها را به بازار سرمایه فراهم کنیم، علاوه بر اینکه شرایط برای فعالیت نسل دوم استارتآپها در بازار بورس فراهم میشود، استارتآپهای نسل نخست هم رونق بیشتری را تجربه میکنند. در حقیقت، وقتی نخستین استارتآپها وارد بازار میشوند، راه برای دیگر استارتآپها هم باز میشود. ورود استارتآپها به بازار سرمایه، موجب تنوع این بازار و ریسکپذیری بیشتر سرمایهگذاران میشود. مشکل اساسی این است که دوطرف یعنی هم بازار سرمایه و هم استارتآپها، هنوز به زبان مشترک که موردقبول یکدیگر باشند، نرسیدهاند و نهادهای واسط کمی، برای این منظور وجود دارد که توانایی هموارسازی مسیر را داشته باشند. در واقع، برای اینکه استارتآپها وارد بورس شوند، سرمایهگذاری بزرگی لازم است که میان ایندو یعنی بازار بورس در بیرون و داخل پلی بزند، اما چون در واقع استارتآپهای نسل اول با سرمایههای نهچندان بزرگ همراه شدند، تنوع و اختلافات زیادی میان سهامداران آنها بهوجود آمد. سرمایهگذاران در بازار سرمایه شاهد طیف گستردهای از مشکلات هستند، بههمیندلیل باید یک نهاد حاکمیتی وجود داشته باشد که بهعنوان هماهنگکننده رابط ایندو قرار گیرد تا این 2 گروه را به زبان مشترک در سازمانی واحد که سازمان بورس باشد، برساند. گفتنی است، این نهاد میتواند صندوق نوآوری و شکوفایی که نهادی برای تامین سرمایه اکوسیستم دانشبنیانی در کشور است، باشد. در حال حاضر، نبود زبان مشترک میان استارتآپها، بزرگترین مسئله پیشروی سازمان بورس برای فعالیت استارتآپها است./ روزنامه صمت