یک‌شنبه 27 آبان 1403

بازگشت و رونق دوباره خیاطی‌های کوچک در بازار | افزایش نجومی قیمت لباس مردم رو به دوخت لباس سوق داد

وب‌گاه 55 آنلاین مشاهده در مرجع
بازگشت و رونق دوباره خیاطی‌های کوچک در بازار | افزایش نجومی قیمت لباس مردم رو به دوخت لباس سوق داد

برای اطلاع از جزئیات و نحوه رونق گرفتن دوباره خیاطی در ایران با ما در ادامه همراه باشید.

رونق گرفتن دوباره خیاطی در ایران

برای اطلاع از جزئیات و نحوه رونق گرفتن دوباره خیاطی در ایران با ما در ادامه همراه باشید.

داستان مزون‌های بالای‌شهر با در‌آمدهای چند صد‌میلیونی و خیاط‌های اینستاگرامی که یک‌روزه کار را تحویل می‌دهند و برای یک لباس معمولی چند میلیون تومان می‌گیرند با خیاط‌های زنانه‌دوز عادی خیلی فرق می‌کند. خیاط‌های معمولی در مغازه‌های کوچک نهایت با دو چرخ راسته‌دوز و سردوز زیر نور لامپ بزرگ کم‌مصرف کار می‌کنند و اتوهای‌شان هنوز همان اتوهای قدیمی و سنگین است که روی لباس خط می‌اندازد. البته فقط محل کار و کلاس کارشان متفاوت نیست. به قول آقای حسنی که حدود 33 سال پیش خیاطی را با عشق و علاقه شروع کرده و هنوز هم خیلی دوستش دارد، این روزها درآمد خیاط‌های معمولی بین 10 تا 15 میلیون تومان است. درآمدی که فقط از تعمیرات لباس و کوتاه کردن پاچه شلوار و تنگ کردن کمر شلوار به‌دست می‌آید، چون قیمت پارچه آنقدر گران شده که مردم ترجیح می‌دهند لباس‌های آماده سری‌دوزی بخرند و فقط برای تعمیر لباس سری به خیاط محل‌شان بزنند. تا دلتان بخواهد هم این کار کسادی و سختی دارد، اما کاری تمیز است و رنگ و تنوع دارد. همان چیزی که آقای حسنی را از 23 سالگی در این کار نگه داشته و معتقد است تا آخر عمرش به همین کار تمیز ادامه می‌دهد.

لباس دوختن برایتان جالب بود که این شغل را انتخاب کردید؟

تمیزی و تنوعی که داشت من را به این کار علاقه‌مند کرد. چون قبل از خیاطی در باتری‌سازی کار می‌کردم. بعد از ترک تحصیل رفتم باتری‌سازی یاد گرفتم. اما اصلا از این شغل خوشم نمی‌آمد. در زمستان و برف و باران و تابستان زیر نور آفتاب باید بیرون از مغازه کار می‌کردم. تازه کثیف‌کاری هم داشت. همیشه دست‌ها و لباس‌هایم کثیف بود. کلا کار تمیزی نبود. دلم می‌خواست یک کار تمیز و مرتب و شیک داشته باشم. زمستان در جای گرم باشم و تابستان زیر کولر کار کنم. دست‌ها و لباس‌هایم هم تمیز باشد. به همین دلیل خیاطی را انتخاب کردم.

آموزش دیدید یا از شاگردی شروع کردید؟

بله شاگردی کردم. در یک مغازه خیاطی آموزش دوخت پیراهن مردانه دیدم. ولی بعد از یک مدت این کار برایم خیلی تکراری شد. پیراهن مردانه اصلا تنوع ندارد. همه پیراهن‌های مردانه یک شکل و تکراری است. در نهایت یک جیب اضافه و کم می‌شود یا مدل یقه‌اش فرق می‌کند. اما لباس زنانه پر از ظرافت و زیبایی است. خیلی تنوع دارد. دوست نداشتم یک کار ثابت و تکراری داشته باشم. از تنوع لذت می‌برم از رنگ‌های پارچه‌های متنوع. من از لباس دوختن لذت می‌برم. به همین دلیل رفتم دوره دیدم و کار دوخت لباس زنانه را یاد گرفتم. برش پارچه و صفر تا صد کار را یاد گرفتم که خودم برای خودم کار کنم.

کار را با دوخت لباس زنانه شروع کردید؟

نه روزهای اول یک تولیدی راه انداختم. شریک داشتم. ولی بعد از دوسال تولیدی را بستم. همیشه کار با شریک سخت است. من هم ضرر کردم و مجبور شدم آن کار را رها کنم و به سمت شخصی‌دوزی بیایم. گفتم برای خودم یک مغازه کوچک راه می‌اندازم و فقط لباس زنانه می‌دوزم. از آن به‌بعد دیگر در این کار ماندم.

از چه سالی یادتان هست؟

از سال 69. حدود 33 سال پیش.

هنوز هیجان روز اول را دارید؟

بله من به این شغل علاقه داشتم. کار تمیز و شیکی است. با اشتیاق کارم را شروع کردم. انتخاب خودم بود.

بیشتر به‌خاطر تمیزی و تنوع، خیاط شدید یا درآمد کار هم برایتان مهم بود؟

روزهای اول که کار را شروع کردم تمیزی و تنوع برای من حرف اول را می‌زد. البته به درآمدش هم فکر می‌کردم، کار بی‌پول که نمی‌شود بالاخره باید کار کنی و پول در بیاوری ولی تمیزی کار و اینکه با پارچه‌های خوش‌رنگ سر‌و‌کار داشتم برای من بهترین دلیل برای ادامه بود. چون کلاس این کار با کاری که قبلا داشتم خیلی متفاوت بود. اصلا نمی‌خواهم بگویم که باتری‌سازی کار بد و بی‌کلاسی است نه ولی به روحیه من نمی‌خورد. در کار باتری‌سازی با همه مدل آدم طرف هستی. یعنی در واقع هیچ ظرافتی در این کار نیست.

کار خشنی بود؟

بله اصل کار خشن است. سر و کارت با پیچ و مهره و ماشین و روغن است. دفتر کار تمیزی نداری. همیشه لباس‌هایت کثیف و روغنی است. مدل آدم‌هایی که به باتری‌سازی می‌آیند با آدم‌هایی که به خیاطی می‌آیند فرق دارد. دوست داشتم کارم شیک‌تر باشد. طرز صحبت کردن و حرف زدن آدم‌هایی که به خیاطی می‌آیند زمین تا آسمان با مشتری‌های باتری‌سازی متفاوت است.

آن اوایل که کار را شروع کردید کسب و کارتان چطور بود؟ منظورم دخل و خرج است خوب پول در می‌آوردید؟

بله آن سال‌ها این‌قدر لباس زنانه تنوع نداشت. این‌همه مجتمع تجاری و فروشگاه‌های لباس زنانه نبود. باورتان نمی‌شود اصلا وقت سر خاراندن نداشتم. خانم‌ها دنبال ژورنال‌های خارجی بودند. بعضی از خرازی‌ها ژورنال لباس می‌فروختند و خانم‌ها از روی آن مدل لباسشان را انتخاب می‌کردند. به همین دلیل کسب‌و‌کار پارچه‌فروش‌ها و خرازها و خیاط‌ها خیلی خوب بود.

وقتی یاد آن روزها می‌افتم و با این یکی دو سال اخیر مقایسه می‌کنم می‌بینم چقدر مشتری کم شده. آن روزها اصلا با الان قابل مقایسه نیست.

اولین لباس زنانه‌ای که دوختید را یادتان هست؟

هشدار هوش مصنوعی به این مشاغل | 49 درصد این کارمندان تا 10 سال دیگر بیکار می‌شوند!

یک پیراهن مدل عروسکی بود. اولین کاری که دست گرفتم لباس عروسکی بود. دوخت این لباس خیلی برایم لذت داشت. چون همه کارهایش را خودم انجام دادم. از طراحی و برش تا دوخت نهایی. همه کارها را خودم انجام دادم. آن زمان که این پیراهن را دوختم مدل عروسکی مد روز بود.

یعنی اوضاع چقدر فرق کرده که می‌گویید قابل مقایسه نیست؟

مردم دیگر وسع‌شان نمی‌رسد لباس بدوزند.

به‌خاطر اجرت بالای خیاطی؟

نه فقط این نیست. پارچه هم خیلی گران شده. همه چیز گران شده. برای مردم سخت است بروند پارچه متری 500 هزار تومان بخرند و 500 هزار تومان هم اجرت خیاط بدهند تا یک مانتو بدوزند می‌روند از مغازه مانتوی آماده سری‌دوزی که همه دارند را می‌خرد. ما تا چند سال پیش فقط لباس می‌دوختیم و لا‌به‌لای دوخت لباس تعمیرات و کوتاه کردن پاچه شلوار یا تنگ کردن کمر دامن و شلوار را هم انجام می‌دادیم. اما حالا بیشتر تعمیر لباس انجام می‌دهیم و اگر سفارشی داشته باشیم بین آن لباس می‌دوزیم.

مشتری هم دارید که لباس‌های قدیمی بیاورد تا مدل‌شان را تغییر بدهید؟

بله به‌خصوص در یکی دو سال گذشته این‌جور مشتری‌ها تعدادشان بیشتر شده. مانتوهای قدیمی را می‌آورند یا لباس‌های مجلسی را تغییر می‌دهند. کمر شلوارها را تنگ و گشاد می‌کنند و...

مردم این روزها بیشتر چه لباس‌هایی می‌دوزند؟

خانم‌ها بیشتر مانتو می‌دوزند. شلوار و لباس مجلسی هم می‌دوزند ولی مشتری‌هایی که مانتو می‌دوزند تعدادشان بیشتر است. قیمت پارچه برای لباس مجلسی خیلی گران است برای همین خرید لباس آماده خیلی به‌صرفه‌تر است.

مشتری‌هایی که لباس می‌دوزند سن خاصی دارند؟ مثلا تصور این است که بیشتر مادرها و مادربزرگ‌ها خیاط مخصوص داشته باشند.

درست است که بیشتر افراد مسن طرفدار دوخت خوب وتمیز هستند اما من مشتری نوجوان و جوان هم دارم. این‌طور نیست که بگویم فقط افراد مسن مشتری من هستند. از 15 سال تا 70 سال مشتری دارم.

این کار شیک و تمیز، سختی هم دارد؟

بله چون کاری است که همه اعضای بدنت با هم فعالیت می‌کنند. پاهایت پدال چرخ را فشار می‌دهد. دست‌هایت قیچی دست می‌گیرد و پارچه را می‌برد و می‌دوزد. چشم‌ها هم که باید با دقت به پارچه نگاه کنند. کمر هم همیشه روی چرخ خیاطی خم شده. در این کار چند ساعت سر پا هستی و باید پارچه را اندازه بگیری و برش بزنی. بعد باید پشت چرخ بنشینی و کار را تمام کنی. کلی ریزه‌کاری دارد که اگر رعایت نشود کار خراب می‌شود. بعد که کار تمام شد باید اتو بزنی تا یک کار تمیز تحویل مشتری بدهی. این کار وقتی هر روز و چند سال پشت‌سر هم انجام شود سخت است. من یکی از چشم‌هایم را به‌خاطر این کار جراحی کردم. منظورم این است که شاید در ظاهر کار تمیز و شیک و بی‌دردسری به‌نظر بیاید اما هم سخت است و هم مسئولیت دارد چون پارچه مردم دستت است و ممکن است اگر دقت نکنی خراب شود.

تا حالا شده کاری را خراب کنید؟ در این شرایط مشتری چه واکنشی نشان می‌دهد؟

بله بعضی‌وقت‌ها پیش می‌آید. البته من خیلی دقت می‌کنم که کار بی‌ایراد تحویل بدهم. اما همین چند وقت پیش داشتم یک مانتو را اتو می‌کردم که پایین مانتو سوخت. مجبور شدم پول پارچه را به مشتری بدهم. البته همه این شکلی نیستند. بعضی‌ها طبع بلندی دارند و می‌گویند پیش آمده و تقصیر شما نیست و می‌گذرند. اما بعضی‌ها تا ریال آخر پول پارچه را هم می‌گیرند.

چه زمانی مشتری خیاطی بیشتر است؟

اول ماه که مردم حقوق می‌گیرند و لباس می‌خرند برای تعمیرات یک‌سری هم به مغازه ما می‌زنند. از اول ماه تا دهم اوضاع بد نیست است ولی دیگر تا آخر ماه بازار کساد است.

شب عید خیاط‌ها چه شکلی است؟ مردم بیشتر لباس می‌دوزند یا باز هم برای تعمیرات می‌آیند؟

شب عید هم شب عید قدیم. تا چند سال پیش شب عید که بود دو هفته آخر سال صبح تا نصف شب کار می‌کردم. اوضاع خیلی بهتر بود. اما شب عید دیگر مثل قدیم نیست. مشتری داریم نمی‌گویم نیست اما بیشتر برای تعمیرات می‌آیند. قدیم بیشتر لباس سفارش می‌دادند. مانتو و شلوار و لباس مجلسی. اگر هم مشتری برای دوخت لباس بیاید کسی است که همه بازار را زیر‌ورو کرده و آن چیزی که می‌خواسته پیدا نکرده و لحظه آخر می‌آید که برایش یک کاری بکنیم.

کارتان کسادی هم دارد؟

بله در ماه‌های محرم و صفر و ماه رمضان که مراسم عروسی نداریم و مردم کمتر خرید انجام می‌دهند، بازار خیلی کساد است.

در این ماه‌ها چه‌کار می‌کنید؟

خدا بزرگ است. نمی‌گویم اصلا مشتری نیست و در مغازه را می‌بندیم. تک‌و‌توک مشتری کار می‌آورد. بالاخره خدا می‌رساند. نشد هم مشکلی نیست از جیب می‌خوریم و این روزها تمام می‌شود. یعنی همه این سال‌ها این‌جوری بوده. گاهی پیش آمده یک ماه از جیب خورده‌ایم و ماه دیگر جبران شده. شغل خیاطی همین است. یک ماه اوضاع خراب است و ماه بعد ماه پر از عید و تولد و شادی است و مشتری بیشتر می‌شود.

اگر بخواهید یک عدد مشخص از درآمد ماهانه تان بگویید، چقدر است؟

بستگی به همان چیزهایی دارد که گفتم. اینکه چه ماهی باشد و... بین 10 تا 15 میلیون تومان گاهی کمی بیشتر و کمتر. البته اگر مغازه مال خودم بود بهتر بود و پول بیشتری برای خودم می‌ماند. مغازه مال خودم نیست و باید اجاره هم بدهم. گاهی‌وقت‌ها چرخ خیاطی خراب می‌شود. یک مشکل کوچک پیدا کند بین 500 تا دو میلیون تومان خرج تعمیرش می‌شود.

الان قیمت یک چرخ خیاطی چقدر است؟ اگر کسی بخواهد خیاطی راه بیندازد سر جمع چقدر باید وسیله بخرد؟

فقط چرخ خیاطی نیست. باید چرخ راسته‌دوز و سردوز بخرد. اتو و قیچی و کلی وسیله دیگر هم هست. حداقل باید 70 تا 80 میلیون تومان به‌غیر از هزینه مغازه برای خرید وسایل کنار بگذارد.

سخت‌ترین لباسی که دوختید را یادتان هست که چی بود و چند روز برایش وقت گذاشتید؟

یک لباس مجلسی خیلی اذیتم کرد. همه دامن لباس نوار‌دوزی داشت، دو سه روز طول کشید تا همه نوارها را دوختم.

آن زمانی‌که خیاط به مشتری برای تحویل لباس می‌دهد چقدر واقعی است. واقعا دوخت یک لباس معمولی مثل مانتو چقدر طول می‌کشد؟

من اهل سر‌کار گذاشتن مشتری نیستم. اگر سفارشی دستم نباشد و سرم خلوت باشد کار را شروع می‌کنم و تحویل می‌دهم. مثلا برای دوخت مانتو وقتی پارچه را ببرم و بدوزم حدود پنج ساعت وقتم را می‌گیرد.

اجرت دوخت مانتو چقدر است؟

ما طبق نرخ اتحادیه کار می‌کنیم. اجرت دوخت مانتو بستگی به مدلش دارد. نرخ اتحادیه بین 400 تا450 هزار تومان برای مانتوی ساده است. اما برای مانتوهای مدل‌دار اجرت تا 900 هزار تومان هم می‌رسد. اجرت دوخت شلوار زنانه هم بسته به مدلش از 150 تا 400 هزار تومان است. اجرت لباس مجلسی نیز از یک میلیون تومان به بالاست. لباس مجلسی هرچه پارچه‌اش سخت‌تر و نازک‌تر و مدلش عجیب و غریب باشد، قیمتش بالا می‌رود.

لباس عروس چی شما لباس عروس هم می‌دوزید؟

نه کلا داستان لباس عروس فرق دارد. خیاطی که لباس عروس می‌دوزد فقط کارش همین است. دوره خاصی هم دارد که باید بگذرانید.

چرا بعضی از مزون‌ها اجرت بیشتری می‌گیرند. مثلا بعضی از خیاط‌های مزونی بین سه تا چهار میلیون تومان برای لباس مجلسی می‌گیرند.

برای اینکه بعضی از پارچه‌ها خیلی گران‌قیمت است. وقتی مشتری پارچه متری پنج میلیون تومان با سنگ و مروارید می‌خرد باید اجرت زیادی بدهد. چون هم برش این پارچه‌ها خیلی سخت است و هم دوختشان با پارچه‌های دیگر فرق می‌کند. زحمت این‌جور کارها خیلی زیاد است. وقتی هم کار خراب شود خیاط باید کلی تاوان بدهد.

تا حالا مشتری بدقلق هم داشتید؟

تا دلتان بخواهد این‌جور مشتری‌ها زیاد هستند. بعضی خانم‌ها زمان تحویل لباس و پرداخت اجرت خیلی اذیت می‌کنند. لباسی که دوختیم توی تن‌شان هیچ ایرادی ندارد ولی برای اینکه اجرت کار را پایین بیاورند ایراد می‌گیرند که مثلا اینجایش کج است و اینجا خوب روی تنم نمی‌ایستد و... البته من تا جایی‌که می‌توانم سعی می‌کنم با مشتری راه بیایم و حتی اگر اشتباه بگوید کاری می‌کنم که راضی از مغازه بیرون برود.

کسی هم برای شاگردی پیش‌تان می‌آید. اصلا این کار را به کسی پیشنهاد می‌کنید؟

بله من شاگرد زیاد داشتم. من هنوز هم از شغلم راضی هستم. شغل خوبی است اما نباید درجا بزنی. باید به‌روز باشی و با بازار جلو بروی.

برای به‌روز شدن چه‌کار می‌کنید؟

مدل‌های جدید را می‌بینم. پشت ویترین مغازه‌ها می‌ایستم. ترکیب رنگ‌ها را می‌بینم. ترکیب‌بندی رنگ‌ها را یاد می‌گیرم.

تا حالا شده خودتان برای مشتری طراحی کنید. مثلا بگویید این مدل به شما نمی‌آید این مدل بهتر است یا...

بله من همیشه نظر می‌دهم. وقتی می‌بینم مشتری پول داده و پارچه گران خریده ولی می‌خواهد با یک مدل بد پارچه را خراب کند نظر می‌دهم. برایش طراحی می‌کنم و می‌گویم این مدلی که من کشیده‌ام، زیباتر است و به اندام شما می‌خورد. البته واکنش‌ها همیشه خوب نیست. بعضی از مشتری‌ها می‌گویند تو برای اینکه کار خودت را راحت کنی این مدل را می‌دهی. ولی اصلا این‌طور نیست. من می‌خواهم کارم نتیجه خوبی داشته باشد. حتی وقتی رنگ یک پارچه به مشتری نیاید نظر می‌دهم و می‌گویم این رنگ به‌درد این لباس نمی‌خورد و به شما نمی‌آید. نتیجه کار باید قشنگ و بی‌نقص باشد، در این صورت می‌توانم بگویم کارم را درست انجام داده‌ام و از آن لذت می‌برم.