چهارشنبه 5 آذر 1404

باز هم قرار است رختکن تیم ملی محل کودتا علیه مربیان شود؟/ نقش طارمی چیست؟

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
باز هم قرار است رختکن تیم ملی محل کودتا علیه مربیان شود؟/ نقش طارمی چیست؟

تاریخچه فوتبال ایران در جام جهانی و رقابت‌های بین‌المللی نشان می‌دهد تغییرات سرمربی، اغلب از دل فشار رختکن یا تصمیمات سریع فدراسیون بیرون آمده است. از ایویچ و ویه‌رای برزیلی که یک‌شبه جای خودشان را به جلال طالبی دادند، تا برانکو که جای بلاژویچ نشست و در نهایت کارلوس کی‌روش که جای اسکوچیچ را گرفت، همه و همه نشان از سابقه کودتاهای خاموش در رختکن و فدراسیون دارند.

به گزارش خبرآنلاین روزنامه قدس نوشت: این چرخه تاریخی به‌ویژه در شرایط حضور ستاره‌های بانفوذ نشان می‌دهد مدیریت تیم ملی محدود به تاکتیک و تمرین نیست. کنترل رختکن، تعامل با چهره‌های قدرتمند داخلی و مدیریت انتظارات رسانه‌ای، همان قدر تعیین‌کننده است که اعلام فهرست تیم ملی.

تردیدی نیست که مهدی طارمی در حال حاضر مهم‌ترین چهره خط حمله تیم ملی ایران است؛ بازیکنی که گل می‌زند، اعتبار بین‌المللی بالایی دارد و اکنون بازوبند کاپیتانی را بر دست دارد، اما تجربه نشان داده ستاره بودن، وقتی با نفوذ بیرونی و داخلی همراه شود، برای هر مربی حتی قلعه‌نویی چالشی جدی است.

فوتبال ایران در سال‌های اخیر بارها نشان داده تأثیرگذاری بازیکنان کلیدی بر فضاهای رختکن و تصمیم‌گیری‌های بیرونی نمی‌تواند نادیده گرفته شود. نمونه روشن این موضوع دوران پایان کار دراگان اسکوچیچ است؛ دوره‌ای که روایت‌های غیررسمی، گزارش‌های رسانه‌ای و تحلیل رفتارهای رسانه‌ای بازیکنان به‌ویژه چهره‌هایی مانند طارمی، حکایت از فشار مستقیم یا غیرمستقیم بر کادر فنی داشت. اگرچه هیچ مقام رسمی این موضوع را تأیید نکرد، اما دیدار ناگهانی و مخفیانه طارمی و چند بازیکن تیم ملی با مقامات سیاسی وقت دقیقاً همزمان با اخراج اسکوچیچ بود (نبود؟).

حال که طارمی نه تنها کاپیتان است بلکه نفوذ قابل توجهی در رختکن دارد، حساسیت روی مرز میان نقش رهبری او و اثرگذاری غیرمتعارف، بیش از پیش محسوس است. حضور یک مربی بزرگ و خارجی مانند گالیاردی ایتالیایی در کنار امیر قلعه‌نویی، به‌عنوان ناظر و مشاور فنی، شرایط را پیچیده‌تر می‌کند؛ زیرا فشار رسانه‌ای و انتظارات فدراسیون در ترکیب با نفوذ داخلی بازیکنان، می‌تواند زمینه شکل‌گیری کودتایی دیگر در حصار تیم ملی را فراهم کند. در این شرایط، مسئله شخصی کردن امور یا متهم کردن یک بازیکن به تنهایی، راه حل نیست. چالش واقعی، تعیین مرز روشن میان ستاره بودن، کاپیتانی و اثرگذاری غیرمتعارف است؛ مرزی که اگر قلعه‌نویی و تیمش نتوانند به درستی آن را مشخص کنند، هزینه آن نه تنها برای یک بازیکن یا سرمربی، بلکه برای کل تیم ملی ایران خواهد بود.

کد مطلب 2147544