چهارشنبه 7 آذر 1403

برهان «طراحی ضعیف» که توسط خداناباوران مطرح میشود چیست؟ + پاسخ

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
برهان «طراحی ضعیف» که توسط خداناباوران مطرح میشود چیست؟ + پاسخ

مبلغ نوشت: در طراحی جهان خطاهای فراوانی مانند نزدیک بینی برخی از افراد، مشترک بودن مسیر تنفس و خوردن انسان که موجب خفگی است، وجود بال در پرندگانی که نیاز به آن ندارند و... مشاهده می شود! آیا این اشکالات ناشی از نبود یک نظم دهنده و آفریدگار اصلی نیست؟

به گزارش «مبلغ»- یکی از مخاطبان وبساست اسلام کوئست پرسیده است: برهان طراحی ضعیف به چه معنا است و چه پاسخی برای آن می‌توان ارائه کرد؟ در ادامه پاسخ کارشناسان این وبسایت را میخوانید:

همان‌گونه که در پرسش آمده، «برهان طراحی ضعیف» یا «برهان بی‌نظمی و بی‌غایتی»، یکی از راه‌هایی است که خداناباوران برای تشکیک در وجود خدای متعال مطرح می‌کنند.

ساختار این برهان چنین است:

  • در طراحی جهان، خطاهای فراوانی مشاهده می‌کنیم:

چشم انسان نسبت به نزدیک‌بینی و آب مروارید، به ویژه در پیری بسیار آسیب‌پذیر است!

در شبکیه چشم انسان، نقطه کور وجود دارد!

وجود بال در پرندگانی که پرواز نمی‌کنند، بیهوده است!

حلق مسیر مشترکی برای گوارش و تنفس است که احتمال خفگی و مرگ را افزایش می‌دهد!

در مردان، بیضه ابتدا در شکم، تکامل خود را آغاز می‌کند و سپس ضمن مهاجرت با عبور از دیواره شکمی به کیسه‌ی بیضه وارد می‌شود. این مسئله منجر به ایجاد دو ناحیه‌ی ضعیف دیواره‌ی شکمی می‌شود که امکان تشکیل فتق (هرنیا) در آنها بالا است. مشکلات ناشی از فتق همچون قانقاریا؛ عموماً با مرگ شخص مبتلا پایان می‌پذیرد.

و...

  • وجود این‌گونه خطاها در جهان را می‌توانیم دلیلی بر آن بدانیم که جهان دارای آفریننده طراح و هوشمند نیست. بنابراین، یا خدا سازواره‌های حیاترا خلق نکرده، یا خدای موجود دارای قدرت و علم مطلق نیست![1]

جواب برهان

نخست باید دانست آنچه به عنوان «برهان طراحی ضعیف» از سوی خداناباوران مطرح می‌شود، در حقیقت در صدد به چالش‌کشیدن یکی از مهم‌ترین براهین اثبات خدا، یعنی برهان نظم است؛ از این‌رو، اگر برهان نظم به خوبی شناخته شود، جایی برای طرح این ادعا باقی نخواهد ماند.

به همین دلیل و در ادامه، به نکاتی در مورد شناخت بهتر برهان نظم اشاره خواهیم کرد:

  • برهان نظم به صورت‌های مختلفی بیان شده است که به چهار نمونه از آنها اشاره می‌شود:[2]

1- 1. تقریر مبتنی بر علیت: در این روش از نظم موجود در عالم هستی، می‌توانیم دو نتیجه بگیریم:

یک) نظم‌دهنده‌ای وجود دارد.

دو) این ناظم دارای ویژگی‌هایی مانند علم، عقل و شعور است.

برای اثبات وجود ناظم می‌گوییم: «در عالم طبیعت، نظم برقرار است، و در پشت پرده هر نظمی، باید به دنبال نظم‌دهنده‌ای بود، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد».

برای اثبات ویژگی‌های ناظم می‌گوییم: «هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بایستی ناظم جهان طبیعت نیز دارای شعور و آگاهی باشد».

اساس این تقریر بر اصل علیت استوار است بدین ترتیب که:

الف) «هر پدیده‌ای محتاج پدیدآورنده است».

ب) «چون نظم نیز یک پدیده است، پس محتاج پدیدآورنده است».

ج) «چون نظم و سامان‌دادن به یک مجموعه، نیازمند آگاهی و شعور است، پس این ناظم باید دارای این ویژگی‌ها باشد».

1- 2. تقریر بر اساس انسجام: مجموعه‌های عالم طبیعت، انسجام و اتصال شگفت‌آوری دارند، به گونه‌ای که گاهی یک جزء کوچک، در کل عالم طبیعت تأثیر می‌گذارد. اکتشافات علمی نظیر اثبات تأثیر خورشید و دیگر اجسام آسمانی در حیات موجودات روی زمین، و دیگر دستاوردهای علمی، این اتصال و انسجام را آشکارتر می‌سازد. این ارتباط و تنیدگی مجموعه‌ها در همدیگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان می‌کند.

1- 3. تقریر بر اساس هدفمندی: با دقت در مجموعه‌ی نظامات عالم هستی، درمی‌یابیم که برخی از این نظام‌ها در خدمت نظامی دیگر قرار دارد، به گونه‌ای که در صورت نبودن نظام اول، نظام دوم از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر، نظام اول هدف و غایتی دارد که آن تأمین احتیاجات نظام دوم است، و بدین ترتیب، ارتباط تنگاتنگی بین نظام‌های عالم هستی وجود دارد. مانند ساختار وجودی مادر و وجود پستان او برای تأمین احتیاجات غذایی نوزاد!

مشخص است که این هدفمندی و ارتباط در عالم، نشان‌دهنده موجود آگاه و باشعوری است که چنین ارتباط و هدفمندی را در عالم به وجود آورده است.

1- 4. تقریر بر اساس حساب احتمالات: حیات روی زمین، نتیجه‌ی شروط و قیود فراوانی است، و علت‌های بی‌شماری با یکدیگر هماهنگ شده‌اند تا زندگی به شیوه‌ای که مشاهده می‌کنیم، نظم و سامان یابد، به گونه‌ای که فقدان کوچک‌ترین شرطی از این شرایط، می‌تواند موجب بی‌نظمی و فساد و در نتیجه نابودی حیات شود. این قیود و شروط به قدری فراوانند که احتمال حادثه و اتفاق در ایجاد این نظم و هماهنگی را بسیار ضعیف و در حد صفر می‌کند، و احتمال دخالت شعور و قصد در ایجاد این مجموعه‌های زنجیره‌وار بسیار بالا است.[3]

  • آنچه در تعریف، ساختار و روح برهان نظم، به ویژه بر اساس تقریر اول (مبتنی بر علیت) نهفته است، این است که تحقق نظم حتی در کوچک‌ترین پدیده‌ها با طیف و گستره‌ای محدود، بر اساس حادثه و اتفاق و خودبخودی اساساً غیرممکن و ناشدنی است. چنان‌که در پدیده‌های کوچک؛ مانند یک نقاشی، یا یک ساعت و... هیچ‌کس حکم به تحقق نظم خودبخودی و اتفاقی نمی‌کند؛ از این‌رو، تحقق نظم حتی در کوچک‌ترین مقیاس، وجود خالق و ناظمی دارای شعور، آگاهی و قدرت را لازم و ضروری می‌کند، تا چه رسد به وجود نظم در پدیده‌های بزرگ و عظیم، مانند نظام حاکم بر چرخه طبیعت (شب و روز، باد و باران و...) و تمامیت طبیعت (زمین و آسمان‌ها) و نظمی که در کل هستی (عوالم چندگانه) حاکم است.

بنابراین، حتی اگر در گوشه‌ای از جهان، نوعی بی‌نظمی و یا به تعبیر خداناباوران، نوعی «طراحی ضعیف» مشاهده شود، هرگز نمی‌توان آن‌را دلیلی بر نبود وجود ناظم در مواردی دانست که به یقین در آنها نظم قوی برقرار است!

  • از سوی دیگر، پی‌نبردن به نظم و یا شیوه دقیق طراحی، به معنای آن نیست که مطمئنا نظمی وجود ندارد و یا آن‌که ضعفی در طراحی وجود دارد؛ زیرا ممکن است سازه‌ای در نگاه سطحی و ابتدایی، نامنظم و دارای طراحی ضعیف به نظر آید، ولی وقتی در سطح بالاتر و در کنار اجزای دیگر به آن نگاه کنیم، یعنی بر اساس تقریر دوم و سوم، برهان نظم (انسجام و هدفمندی) چه بسا آن‌را بسیار منظم بدانیم.
  • برهان طراحی ضعیف، به شدت متکی به آزمون و خطا در موارد بسیار جزئی است. همواره پژوهش‌های بیشتر می‌توانند یافته‌های پیشین را رد کنند. برای مثال در همین چند دهه گذشته، تصور می‌شد آپاندیسعضو زائدی در بدن انسان است و چه بسا می‌توانست از سوی خداناباوران نمونه‌ای از «طراحی ضعیف» مطرح شود؛ اما یافته‌های جدید حکایت از مفید بودن آن در راستای برطرف‌کردن آلودگی‌های بدن و بالا بردن سیستم ایمنی دارد و چه بسا فواید بیشتری نیز در آینده کشف شود.
  • یکی از مواردی که در «برهان طراحی ضعیف» مورد غفلت واقع شده این است که ساختار موجودات متناسب با قابلیت‌های موجود در آن مرتبه‌ای از هستی که هستند، سنجیده نشده‌اند. به عبارت دیگر، مرتبه وجود جسمانی انسان به بهترین شکل ممکن آفریده شده است، و با توجه به قابلیت‌هایی که داشته این بهترین حالت ممکن در این زمان برای انسان‌ها است و اگر نقایصی وجود دارد، این مشکل از قدرت خداوند نیست؛ بلکه مشکل از قابلیت کم موجود در این مرتبه از هستی است.

ویلیام پیلی، متکلم مسیحی و صاحب یکی از مشهورترین روایات برهان نظم است. او می‌گفت که با دیدن یک ساعت می‌فهمیم که ساعت‌سازی وجود دارد، حتی اگر ساعت‌ساز را نشناسیم؛ بنابراین، به روش مشابه با دیدن چشم نیز می‌توانیم به وجود چشم‌ساز (خدا) پی ببریم که او را مستقیم نمی‌بینیم.

او در ادامه به این واقعیت اشاره می‌کند که حتی اگر ساعت گاهی خوب کار نکند، باز هم برهان نظم منتفی نخواهد شد.

این مطلب هم که یک ساعت، گاهی غلط کار کند، یا اصلاً به ندرت درست کار کند، هیچ تأثیری در نتیجه‌گیری ما برجای نخواهد گذاشت. فارغ از این‌که ما بی‌نظمی در حرکت عقربه‌های ساعت را به چه صورتی تعبیر کنیم، یا این‌که چه تفسیری برای این‌گونه بی‌نظمی‌ها داشته باشیم. در هر صورت، این‌که این دستگاه به یقین باید طراحی داشته باشد؛ امری به غایت روشن و آشکار است، هرچند طراحی آن ضعیف بوده و یا آن‌که برخی بی‌نظمی‌ها در آن مشاهده شود.[4]

منظور وی را می‌توان به تفاوت تقریر اول و چهارم برهان نظم، با تقریر دوم و سوم توضیح داد که در تقریر دوم و سوم کارآمدی مورد نظر است؛ اما در تقریر اول و چهارم کارآمدی نقشی دارد.

بر این اساس، خداناباوران نمی‌توانند با مستند قرار دادن چیزی به عنوان «برهان طراحی ضعیف»، اصل وجود خداوند را زیر سؤال ببرند، اما اگر بگویند این طراحی‌های ضعیف و این بی‌نظمی‌ها نشانگر آن است که حتی اگر خدایی وجود دارد، باز هم خدایی دارای قدرت و علم مطلق نخواهد بود، باز هم ادعایشان قابل پذیرش نخواهد بود؛ زیرا جایی که انسان‌ها با دانش بسیار محدود خود نتوانند به تمام ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌های موجود در گستره بسیار وسیع و نزدیک به بی‌نهایت آفرینش به خوبی پی ببرند، چگونه خواهند توانست در مقام داوری نشسته و تشخیص بدهند که طراحی انجام شده، ضعیف است و یا قوی؟!

شاید آنها تنها با در نظر گرفتن یک جنبه، نوعی از طراحی را ضعیف بپندارند؛ اما همان طراحی از جنبه‌های دیگری که از نگاه آنان دور مانده، بسیار قوی باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1822408