سه‌شنبه 7 اسفند 1403

بی مادر؛ گرفتارِ یک فیلمنامه‌ی کم‌رمق

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
بی مادر؛ گرفتارِ یک فیلمنامه‌ی کم‌رمق

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ «بی مادر» با موضوعی تکراری و پرداختی ضعیف، داستان دو زوج که یکی روانکاو و دیگری پزشک زایمان است را روایت می‌کند. آنها برای بچه‌دار شدن از مهروز که پسربچه بیمار پنج شش ساله دارد کمک می‌گیرند. مرجان (میترا حجار) قول پرداخت هزینه عمل جراحی پسر مهروز را می‌دهد و مهروز وارد داستان رحم اجاره‌ای شده و اینگونه داستان زندگی این سه نفر به...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه قربانی رضوان؛ «بی مادر» با موضوعی تکراری و پرداختی ضعیف، داستان دو زوج که یکی روانکاو و دیگری پزشک زایمان است را روایت می‌کند. آنها برای بچه‌دار شدن از مهروز که پسربچه بیمار پنج شش ساله دارد کمک می‌گیرند. مرجان (میترا حجار) قول پرداخت هزینه عمل جراحی پسر مهروز را می‌دهد و مهروز وارد داستان رحم اجاره‌ای شده و اینگونه داستان زندگی این سه نفر به همدیگر گره می‌خورد.

پرداخت به مسئله تکراری رحم اجاره‌ای در «بی مادر» با فیلمنامه‌ای ضعیف همراه است. شخصیت‌هایی که بود و نبود آنها در روند اصلی و حتی فرعی داستان کوچک‌ترین تاثیری ندارد جان سوژه را گرفته است. شخصیت‌های اضافی که تا انتهای فیلم نه تنها در روند داستان حضور موثری ندارند با پرداخت ضعیف و گاهی بی منطق در پنجاه درصد فیلم حضور پیدا کرده‌اند. یکی از این شخصیت‌ها دوست خانوادگی مرجان و امیر علی است که نقش آن را علی اوجی بازی کرده است. نقشی که در دقایق ابتدایی فیلم طوری وانمود شد که نقشی اساسی در داستان است اما تا آخر قصه تنها سودش جدا کردن امیرعلی در دعوا با برادر مهروز بود.

برادر مهروز (پژمان جمشیدی) یکی دیگر از کاراکترهای بلاتکلیف «بی مادر» است. او که در ابتدای فیلم شخصیتی غیرتی معرفی می‌شود در اواسط فیلم تبدیل به فردی باج گیر و در انتها هم شخصیتی با معرفت می‌شود که در عین نیاز مالی تمام پولی را که از امیرعلی گرفته پس می‌دهد.

در کنار شخصیت‌های خام و اضافی «بی مادر» باید به ماجراهایی که بود و نبودشان هیچ تاثیری در داستان نداشت اشاره کرد. اگر سکانس ابتدایی فیلم و صحنه تصادف مرجان از فیلم حذف شود نه تنها خللی در داستان رخ نمی‌دهد بلکه سیر داستان منطقی تر پیش می‌رود. سکانس‌های کم جان و بی روح هم ضربه‌ای اساسی به فیلمنامه زده است. تلاش کارگردان برای نمایش نزدیکی و علاقه امیرعلی به مهروز چیزی شبیه به شوخی است. نمایش پیش پا افتاده‌ی رفتن به پارک و گرفتن کرم دست و نگرانی های توخالی امیرعلی نسبت به سلامتی مهروز «بی مادر» را تبدیل به دوساعت نمایش بی روح و نوعی سیاه‌نمایی نسبت به مسئله اجاره کردن رحم و بچه دار شدن کرده است.

بازی‌های تکراری و بدون شخصیت‌پردازی نقطه ضعف دیگر «بی مادر» است. امیر آقایی چیزی شبیه به شخصیت پزشک در «بدون تاریخ بدون امضا» است. در بازی او هیچ فراز و فرود و تلاشی برای نمایش یک کاراکتر متفاوت دیده نمی‌شود. البته این نوع بازی در درجه اول به شخصیت‌پردازی ضعیف فیلمنامه برمی‌گردد که دست بازیگر را برای خلق کارکتری جدید بسته است. تلاش پژمان جمشیدی هم برای خلق کاراکتری جدید و تجربه‌ی نو مشهود است اما این تجربه در جهت مثبت قرار نگرفته است. کارگردان نتوانسته از توانایی جمشیدی به درستی استفاده کند و از او شخصیتی تعریف شده خلق کند و نتیجه کار یک کاریکاتور عصبانی شده که تعادلی در رفتار، شخصیت و تصمیم ندارد و در نهایت در کارنامه پژمان جمشیدی جایگاه خاصی نخواهد داشت. بازی میترا حجار هم در سطح باقی مانده است. او نه در نمایش زنی که علاقمند به بچه دار شدن است موفق بوده نه در نمایش زنی حسود و نگران از دست دادن زندگی اش.

«بی مادر» از آن دسته فیلم‌هایی است که گرفتار فیلمنامه‌ای ضعیف و سوژه‌ای تکراری شده است. فیلمنامه‌ای که کارگردان با نمایش مصیبت‌های پی در پی سعی کرده تا مخاطب را به مسئله نزدیک کند و او را تحت تاثیر قرار دهد غافل از آنکه شخصیت پردازی ضعیف، بازی های تصنعی و تکراری، کاراکترهای اضافی و داستان های فرعی بی مورد فیلم را به سمت چیزی شلوغ و تو خالی برده است که در نهایت جذابیتی هم ندارد.

بی مادر؛ گرفتارِ یک فیلمنامه‌ی کم‌رمق 2