تقابل دین با فربگیِ «مناسک مصرف»
به گزارش مشرق، جعفرعلیاننژادی در کانال خود در ایتا متنی با عنوان تقابل دین با فربگیِ «مناسک مصرف» منتشر کرد:
چند سالی است ادبیات پرحجمی توسط ژورنالهای هنرومعماری و نشریات مرتبط به فضاهای شهری، با موضوع «مصرف فضایی» تولید و منتشر میشود. در این مکتوبات، به طور نمادین، "شهر" پیامبر مدرنیته و "پرسهزنی" مذهب او نامیده شده است.
در واقع به یک معنا، تلاش وافری برای تولید مناسک جهت "مصرف" فضاهای شهری صورت گرفته و هر روز به کم و کیف آن اضافه می شود. ترویج مناسک مصرف و تعبد به ادای آن، به قدری عام و طبیعی می شود که امکان فکر کردن به آن یا محل سوال واقع شدنش سخت و عجیب به نظر می آید.
در واقع پرسه زن، مومنِ متعبد و مقلدِ "مناسک مصرف" است. مناسک مصرف به حدی جدی است که برخی از متفکرین و تئوریسین های غربی را معطوف به نظرورزی پیرامون تعریف پرسه زنی، و خصوصیات پرسه زن کرده است. در یک جمله می توان پرسه زنی را به نوعی "عمل گم شدن در شهر" تعریف کرد. خصوصیات پرسه زن نیز مبتنی بر همین تعریف عبارت است از:
الف. حرکت بی هدف و بی جهت.
ب. مشاهده مناظر شهری و نگاه انتقادی (نگاه خیره و سوءظن آلود) به کنشگران شهری
ج. اشغال فضای خیابان با هدف مصرف فضای آن.
اگر بخواهم این ادبیات شیک علمی را ترجمه واقعی و میدانی نماییم باید گفت، خروجی حرکت بی هدف و بی جهت، همان «ولگردی» است. خروجی دیدن مناظر شهری و نگاه انتقادی، همان «چشمچرانی» و نگاه خیره است. خروجی اشغال فضای خیابان نیز، پاتوق سازی است. تقید پرسهزن به مناسک مصرف هم مقطعی و نوبهای نیست. هرروزه و هر ساعت او در حال ولگردی، چشم چرانی و پاتوق سازی است.
در واقع هنر نظام سرمایهداری در چنین صورتبندیهای شیکی از بطالت جلوه میکند. عاطل و باطل چرخیدن در خیابان تبدیل به یک ارزش و آن ارزش تبدیل به یک منسک (پرسه زنی) میشود. خیابان و سوژههای درون او نیز متناسب با چنین مناسکی تنظیم می شود. هم خیابان و هم سوژهها و انسانهای شهری خود را مستعد بیشتر دیدهشدن میکنند تا مبادا به مناسک مصرف لطمه بخورد.
بقای زیست شهری سرمایهدارانه به وجود چنین نهادسازیهایی و اصرار بر توسعه آن است. صنعت مد، دقیقا در راستای تداوم همین منطق شکل گرفته است. انواع و اقسام مدلهای بدنسازی و مدیریت بدن، انواع و اقسام شیوههای تغییر ظاهر و... دیگر مظاهر همین مناسکسازیهای بیامان است.
در مقابل این نظم تمامیتخواه و فربگی بیوقفه مناسکی، مردم دیندار ایرانی به نقد این وضعیت پرداخته و بدیلهایی را در مقابل چنین صورتبندیای از بطالت، عرضه داشته اند. شادپیمایی غدیر یکی از همین ابتکارات با هدف خروج از وضعیت بطالت است.
راه پیما جای پرسهزن را میگیرد. ملاحظه (دیدن با احتیاط) جای مشاهده (دیدن بی قید) را میگیرد و بازپسگیری خیابان از فضای مصرفی به نفع مردم صورت میگیرد. در واقع با این توضیح، امکانی که دین و این مناسبات دینی به مردم ایران داده است، فراروی از نظم تمامیت خواه سرمایه داری در مدیریت فضا و مناسک مصرف است.
نیاز مردم ایران به این امکانات آنی تا حدی است که چنین گشودگیهایی را با استقبال بینظیر، همراه میکنند. مردم در برابر فربگی مناسک مصرف و مذهب نظام سرمایهداری، بدنبال یافتن راههای خروج و رهایی هستند. اربعین، غدیر، محرم تنها بخشی از این امکانات و موهبتهای دینی هستند.
وضع الان آنان بازگشت ناخودآگاه به دین برای رهایی از چرخه بطالت و عبور از فنآوریهای توجیه بیهودگی است. زندگی شهری در معرض تهدید فربگی مناسک سرمایهداری است، مردم فهمیدهاند این دین است که چنین تهدیدی را خنثی و بی اثر میسازد. اساسا دین علیه فربگی مناسکی است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.