سه‌شنبه 6 آذر 1403

جنبشی که جایگاه زنان را نابود کرد

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
جنبشی که جایگاه زنان را نابود کرد

گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس؛ سارا مواصلی، دکتری جامعه شناسی: احقاق حقوق زنان در جامعه یهودی و مسیحی که زن را طفیلی مرد محسوب می کردند، اگرچه در ابتدا نویدبخش بهبود شرایط بود، اما به مرور و با توقعات افراطی نظریه پردازانش، تبدیل به گردابی شد که اکنون، عمده متفکران معتقدند نه تنها وضعیت زن امروز مطلوب نیست، بلکه نهادهایی که روزی حمایتگر زن بودند، در شرف نابودی قرار گرفته اند.

پرداختن یک‌سویه و شتاب زده به برخی از ارزش‌های ازدست‌رفته زنان، نظیر حق مالکیت، حق رأی و مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، موجب شد که بسیاری از ارزش‌های دیگر زنان، همچون نقش همسری و مادری، مورد غفلت یا حمله قرار گیرد. نهضت فمینیسم با معرفی خانواده به عنوان جایگاه اصلی پابرجایی ستم بر زنان و مهم‌ترین عامل فرودستی زنان، منجر به تضعیف این نهاد مهم اجتماعی و سست شدن روابط خانوادگی در جوامع غربی شده و این مسئله تا آنجا پیش رفته است که امروز از بزرگ‌ترین چالش‌های نظام‌های لیبرال‌دموکراسی، از هم پاشیدن خانواده اعلام شده است.

فروپاشی نهاد خانواده، ازدواج‌های غیررسمی و نامشروع، طلاق‌های مکرر و تولد فرزندان نامشروع، نقش خانواده را به عنوان یک پایگاه مطمئن برای آرامش روحی و روانی از بین برده است و حتی تأثیرات آن بر جامعه نیز آشکار شده است. وجود فرزندان تک والد، زایمان در سنین بالا، کودکان سرراهی و پرورش نسلی آسیب‌پذیر، خشونت‌گرا، غیراخلاقی و نابهنجار، همگی از جمله پیامدهای منفی فمینیسم است.

ایجاد تقابل بین زن و مرد و توجه نکردن به نقش مکمل و متفاوت این دو جنس موجب شده است که فمینیست‌ها تصویری خشن و سلطه‌گر از جنس مردانه ارائه دهند و در صدد مقابله و ستیز برای بازستاندن حقوق تاریخی ازدست‌رفته برآیند و در مقابل مردها هم به حرکت‌های مشابه متوسل شوند. آمار نشان می‌دهد که خشونت در خانواده‌ها از دهه‌ی 1970 به بعد، به طور وحشتناکی افزایش یافته است. حدود دو تا سه میلیون زن فرانسوی هر سال توسط شریک زندگی خود کتک می‌خورند و برخی از آن‌ها تا سر حد مرگ مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند؛ به گونه‌ای که حدود 500 تن از آنان برای چنین خشونت‌هایی جان خود را از دست می‌دهند.

تغییر نقش زنان و مردان و ارزش‌های آنان از دیگر پیامدهای فمینیسم است؛ به طوری که هر روز تعداد بیشتری از زنان به الگوهای رفتاری تهاجم و خشونت که الگوهایی خاص مردان به شمار می‌روند، جذب می‌شوند. در عین حال، میان مردان جوان نیز تمایلی به سوی «زنانگی»، با بذل علاقه به مسائلی از قبیل مد و رسیدگی به جسم و تن، مشاهده می‌شود. زنان جوان نیز به دنبال وارد شدن به حیطه‌های مخصوص مردان هستند و از آن به عنوان خطر کردن و کام‌جویی یاد می‌کنند.

در حال حاضر، به شمار زنان اروپایی که بدون پیوند زناشویی دارای فرزند می‌شوند افزوده می‌شود. در دانمارک پدران و مادران مجرد، اکثر اوقات نزد هم در یک خانه زندگی می‌کنند و اداره‌ی آمار آنان را به منزله‌ی پدران و مادران ازدواج‌کرده به شمار می‌آورد. در ایرلند، وجود مادران ازدواج‌نکرده بیش از مادران متأهل عمومیت دارد و حتی در انگلستان، به مادران مجرد سرپرست خانوار، امکانات و محل اقامت داده شده است.

تحقیر نقش مادری، آسیب‌پذیری نهاد خانواده و پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی و اقتصادی از سوی زنان باعث کاهش نرخ رشد جمعیت در بسیاری از کشورهای غربی شده و بسیاری از کشورها را با بحران کاهش جمعیت روبه‌رو کرده است؛ تا جایی که برای افزایش جمعیت تمهیداتی اندیشیده شده است؛ از جمله باروری مصنوعی، تجارت اینترنتی اسپرم، تجارت کودکان از طریق مادران باردار و قاچاق کودکان از کشورهای دیگر و.... رسیدن به استقلال اقتصادی و کسب موقعیت‌های برتر شغلی از مهم‌ترین اهداف جنبش‌های زنانه در غرب است، ولی امروزه بر اساس آمارهای سازمان‌های بین‌المللی، زنان فقیرترین افراد جامعه‌ی بشری هستند که از سویی امکان دسترسی به سرمایه را ندارند و از سوی دیگر، با از دست دادن کانون خانواده، از امتیاز حمایت‌های خانواده نیز محروم‌اند.

در جهان معاصر، نوعی جدید از برده‌داری و بهره‌کشی از زنان جایگزین برده‌داری و ستم شده است. در نظام سرمایه‌داری، زن ابزار توسعه‌ی اقتصادی و جذب سرمایه است. جهانگردی سکس به عنوان یک استراتژی توسعه، تایلند، کره‌ی جنوبی و فیلیپین را به مراکز قانونی این نوع جهانگردی تبدیل کرده است. «عروس‌های سفارشی» یا «زنان مکاتبه‌ای» زنان و دختران کشورهای در حال توسعه هستند که توسط مؤسسات همسریابی برای مردان ثروتمند دول صنعتی و توسعه‌یافته تهیه می‌شوند و به دلیل عدم فهم زبان محلی و عدم آشنایی با قوانین و فرهنگ محلی، غالباً در مراکز فحشای غیرقانونی زندگی می‌کنند و در معرض انواع خشونت و سوء‌استفاده‌های جنسی، جسمی و روانی قرار می‌گیرند.

به گفته مطبوعات مادرید، در حال حاضر «تجارت برده‌کشی نوین» (روسپی‌گری) با درآمد سالانه هفت میلیارد دلار، بعد از قاچاق اسلحه، دومین تجارت جنایت‌کارانه و پررونق جهان است. همچنین کنفرانس سازمان همکاری امنیت در اروپا، در مورد قاچاق انسان‌ها که در وین برگزار شده بود اعلام کرد: سالانه حدود 200 هزار زن و دختر در اروپا به خودفروشی و... کشیده می‌شوند و در حال حاضر، قاچاق انسان در قالب روسپی‌گری، کار اجباری و فرزندخواندگی غیرقانونی، گریبان‌گیر تمامی 54 کشور عضو این کنفرانس است.

و سرانجام آنکه امروزه تبعیض جنسی و شعار دفاع از حقوق زنان، به حربه‌ای سیاسی تبدیل شده است. با پیامدهایی که فمینیسم برای زنان در غرب به بار آورده است، آیا می‌توان آن را نسخه‌ی مناسبی برای احقاق حقوق زنان دانست؟

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید حجاب و عفاف زن زندگی آزادی تبعیض فمینیسم این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است