حقوق کودک یکی از مهمترین شاخههای حقوق است / درباره ادبیات و حقوق
ادبیات و حقوق همواره دو علم جداییناپذیر از هم بوده و حقوق کودک نیز یکی از مهمترین شاخههای حقوق است.
ادبیات و حقوق همواره دو علم جداییناپذیر از هم بوده و حقوق کودک نیز یکی از مهمترین شاخههای حقوق است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: «ادبیات کودک به عنوان یکی از ابزارهای مهم نشر و القای نیازهای کودکان میتواند مخاطب را به رعایت حقوق کودک تشویق نماید. ادبیات و حقوق همواره دو علم جداییناپذیر از هم بوده است؛ حقوق کودک یکی از مهمترین شاخههای حقوق است.» محمدمهدی سیدناصری، استاد دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در این یادداشت به بررسی حقوق کودک در آئینه ادبیات کودک، در عصر هوش مصنوعی پرداخته است.
منظور از کودک در این نوشتار به استناد اکثر اسناد حقوق بشری، شخصی است که به سن 18 سالگی نرسیده است. همان طور که کنوانسیون حقوق کودک در مادهی یک خود اشعار میدارد: «از نظر کنوانسیون حاضر منظور از کودک افراد انسانی زیر 18 سال است، مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود».
امروزه مباحث حوزه خانواده و زیر شاخههای آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. اگرچه بحث در این حوزه از دیرباز وجود داشته است، با توجه به تحولات عصری و چالشهای فراروی انسان قرن بیست و یکم این حوزه نیز مورد توجه و کنکاش بیشتری قرار گرفته است و اهمیت بیش از پیش آن، از تلاشهای تئوری و عملی برای یافتن راه حلها و پاسخ به مشکلات فرارو نمودار گشته است.
از جمله مباحث حوزه خانواده، حقوق و وظایف هریک از اعضای خانواده است، و به دلیل اینکه کودک ضعیفترین و شاید مهمترین عضو خانواده است، حقوق او از مهمترین حقوق انسانی است؛ زیرا اگر کودکان از مراقبت و حقوق ویژهای برخوردار نباشند، نمیتوانند در سایهی این حقوق از صحت و سلامتی روحی و جسمی برخوردار شده، حضوری مفید و کارساز در اجتماع داشته باشند. لذا مباحث حقوق کودک از مسائل ریشهای و مهم است که در میان انبوه دیگر مسائل علوم انسانی اهمیت به سزایی برخوردار است. قرآن جامعترین منبع هدایتی بشریت نیز دربارهی حقوق کودک حرفهای بسیاری دارد و نظام حقوقی منحصر به فردی را تعریف میکند. در دیگر مکتبها و اندیشهها نیز توجه به مسائل کودک، خصوصاً حقوق او، وجود دارد.
ادبیات و حقوق، دو رشته جدایی ناپذیر از علوم انسانی
ادبیات کودک و نوجوان و بهویژه ادبیات کودک، این زمینه را برای خواننده ایجاد میکند که با طرح و القای مفاهیم در بستر فضاسازی داستانی، شخصیت پردازیها و نیز فنهای بیانی دیگر از قبیل گروتسک، زمینهای را فراهم سازد که خواننده در آن به خوبی با محتوای اصلی داستان ارتباط برقرار کند. ادبیات و حقوق همواره دو رشته جدایی ناپذیر از علوم انسانی بوده که مطالعات میان رشتهای زیادی در قالب آن صورت گرفته است. «ادبیات حقوقی ما سرشار است از اثار جاودان حاصل از ترکیب خلاقیت و تجسم اسرار آمیز کلماتی که تجزیه و تحلیل آن حکایت از محتوایی زیبا و اصولی محکم و رعایت ایجاز و دوری از اطناب دارد و در انشای آرا و یا اتخاذ هر نوع تصمیم قضائی و یا لایحه دفاعیه و تنظیم اسناد در دفاتر اسناد رسمی سعی در نیل به اهدافی دارد که حاوی اجرای عدالت و توزیع و بسط آن در جامعه و تحکیم حق الناس و حفظ منافع و نظم عمومی در جامعه است».
شاعران و نویسندگان، سخنگویان ظلم ستیز
ادیبان و شاعران داعیه دار مبارزه با ظلم و ستم در ادوار گذشته تاریخ بودهاند و هنگامی که جامعه در قعر خفقان و سکوت ناشی از ظلم بوده و کسی جرئت سخن راندن در خصوص عدالت و آزادی را نداشت این شاعران و نویسندگان ظلم ستیز بودند که با قلم رسای خود به مبارزه پرداختند. در زمانی که کودکان از کمترین حقوق را دارا نبودند نویسندگانی ازجمله جلال آل احمد، سیمین دانشور، هوشنگ مرادی کرمانی، داوود غفار زادگان و... بودند که به رسالت خود در ادبیات کودک پرداختند و به واسطهی مصادیق و نمادها به تبیینگری حقوق کودکان پرداختند. اغلب نوشتههای ادبیات کودک یا بیان ظلم و ستمی است که در دوران مختلف به ضعیفترین و آسیب پذیرترین قشر جامعه یعنی کودکان روا داشته شده همانند داستانهای در سایهها و شبها، نان آور کوچک، خندههای بیصدا و....
ولی در بسیاری از موارد ادبیات کودک زبان تند جامعه قرار گرفته و به مبارزه با فقر، تبعیض، فساد میپردازد؛ همانند داستان در گل طلا و کلاش قرمز که نویسنده در آن به صورت مشخص به بیان تفاوتهای کودکان بالا شهر و پایین شهر میپردازد و تلاش میکند تفاوت میان زندگی سرمایهداری و کارگری را بیان کند و در چارچوب ادبیات کودکانه نویسنده به بیان بیعدالتیها، تضادها، مبارزه طبقاتی، تصویر فقر و محکوم نمودن نظام سرمایه داری میپردازد و یا در داستان بچههای قالیباف خانه که زندگی پر از فقر و رنج و محرومیت و شرایط ظالمانه کار کارگران قالیباف میپردازد، که در ابتدای داستان و در سخن ناشر اشاره میشود به «کودکان قالیبافی که هرگز روی خوش را به زندگی ندیدند، همانها که با نور چشم و پنجههای و کوچک و بی خونشان زیر پای ثروتمندان شهرهای بزرگ جهان گل کاشتند کف و دیوار تالارهای پرشکوه جلال را زینت دادند جیب تجار و دلالها را پر کردند و خود در کارگاههای خفه و تاریک و نمناک پرپر شدند».
ادبیات واقع گرا، نگاهی به زندگی مردم طبقه فرودست
ادبیات به گونهای گسترده و عمیق ریشه در واقعیتهای اجتماعی دارد. ادبیات واقع گرا به کند که در متن جامعه حضور دارد؛ واقعیتهایی که در قالبهای تلخ و گزنده به وقوع میپیوندد و با شرایط عصر خود برخوردی بیواسطه دارند. از میان مکتبهای ادبی، مکتب واقع گرایی اجتماعی به این موضوع توجه ویژهای دارد. این قسمت از واقع گرایی عمدهی توجه خود را به زندگی مردمان فرودست، بیان مشکلات طبقاتی و روند مبارزات و انقلابها معطوف میکند و همچنین بسیاری معتقدند بنیان این مکتب تأکید بر مسئله کار است.
اهمیت تعریف و تبیین مسائل و مشکلات اجتماعی کودکان، حل مشکلات و احقاق حقوق کودکان
در ایران به رغم عظمت و قدرت سابقه ادبیات، ادبیات کودک به معنای امروزی سابقه چندانی ندارد و این کمبود در زمینهی ادبیات مکتوب به چشم میخورد. و درباره افسانهها، مثلها و داستانهای عامیانه صادق نیست و ادبیات کودک در ایران در ادوار پیشین از نوع ادبیات غنی و سرشار میباشد. ادبیات عامیانه که در گوشه و کنار ایران قسمت مهمی را به خود اختصاص داده است، راجع به مطالبی است که اگر هم برای کودکان نباشد، ولی آن چنان زمینهای دارد که به راحتی میتوان آنها را برای خردسالان باز گفت. تعریف و تبیین مسائل و مشکلات اجتماعی مبتلا به کودکان و حل مشکلات و احقاق حقوق آنان در درجهی نخست به مساله تعریف کودک، دوران کودکی ایده آل و ارزشهای موجود در این حوزه و حقوق و جایگاه کودک در جامعه بستگی دارد. کودک یا صغیر در اصطلاح حقوقی به کسی گفته میشود که از نظر سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد. در جهان معاصر، احترام به حقوق کودک، اندیشهای اساسی در تربیت آنان و حمایت و مساعدت همه جانبه در رشد فکری و سلامت روحی و روانی آنان به شمار میرود. صیانت از مصالح عالیهی کودکان، مهمترین مبنای حقوق کودک و ابدیتبخشیدن به حقِ دارا بودن از حق برای کودکان از مهمترین اهدافِ خاص نظام حقوق بینالملل کودکان در عصر انقلاب دیجیتال است.