پنج‌شنبه 16 مرداد 1404

خبرنگاری مرا از گرفتار شدن در دام کلیشه‌های نویسندگی دور کرد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
خبرنگاری مرا از گرفتار شدن در دام کلیشه‌های نویسندگی دور کرد

نویسنده رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» گفت: خبرنگاری مرا از گرفتار شدن در دام کلیشه‌های نویسندگی دور کرده است.

نویسنده رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» گفت: خبرنگاری مرا از گرفتار شدن در دام کلیشه‌های نویسندگی دور کرده است.

قاسم فتحی نویسنده و روزنامه‌نگار که رمانی با عنوان «ناخن کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» از او منتشر شده، در گفت‌وگو با خبرنگار مهر گفت: به عنوان خبرنگار و نویسنده، مسیر حرفه‌ای من پر از چالش‌ها و فرصت‌هایی بوده که هر یک به نوعی به شکل‌گیری و رشد من کمک کرده‌اند. حقیقت این است که هر آنچه امروز هستم، تا حد زیادی از خبرنگاری نشأت گرفته است. نویسندگی من نیز ارتباط مستقیم با تجربه‌های خبرنگاری‌ام دارد؛ هر سوژه‌ای که به ذهنم رسیده یا هر ایده‌ای که پرورش داده‌ام، غالباً از دل گفتگوها با مردم، دیدارها، پرسه‌زدن‌ها در شهر و مشاهده زندگی واقعی برخاسته است. این‌ها چیزی نیستند که فقط از تخیل و رؤیا پردازی به وجود آمده باشند.

وی ادامه داد: سبک فعالیت من در حوزه خبرنگاری کمی متفاوت است. خبرنگاری من بیشتر در حوزه هویت شهری تعریف می‌شود، جایی که ارتباطی نزدیک با تاریخ، قصه‌گویی، رمان و ادبیات دارد. یکی از وظایف مهم من گفت‌وگو با مردمانی است که شاید در ظاهر ارزش خبری نداشته باشند؛ آدم‌هایی ساده و معمولی که نه سلبریتی‌اند، نه مقام مسئول، اما در حوزه‌های خود کارهای بزرگی انجام داده‌اند. افرادی که نسل‌ها به شغلی پایبند بوده‌اند یا سنتی را حفظ کرده‌اند، مانند نانوایان قدیمی یا کسانی که هنرهای اصیل همچون فرش‌بافی را ادامه داده‌اند. گفتگو با این افراد برای من فرصتی مغتنم بوده تا فرهنگ، زبان‌های متنوع و داستان‌های نابی را کشف کنم.

سوژه‌هایم را از دل کار خبری‌ام کسب می‌کنم

این خبرنگار گفت: این ارتباط مستقیم با مردم و آشنایی با شیوه زندگی آنان نه تنها به نوشته‌هایم جان بخشیده است، بلکه دنیای نویسندگی مرا غنی کرده و به آن عمقی وصف‌ناپذیر داده است. تجربه حضور در خانه‌های گوناگون و مواجهه رو در رو با انتقادها، خشم‌ها، محبت‌ها و دغدغه‌های واقعی یکی از ارزشمندترین جنبه‌های کارم بوده است. اگر خبرنگار نبودم، شاید هرگز چنین دسترسی به این جهان نمی‌داشتم.

وی افزود: هرچه می‌نویسم چه قصه باشد و چه کتاب از دل همین دغدغه‌ها و تجربه‌های ژورنالیستی شکل گرفته است. به همین دلیل، فرصتی فوق‌العاده احساس می‌کنم که خبرنگاری مرا از گرفتار شدن در دام کلیشه‌های نویسندگی دور کرده است. اگر بدون این تجربه‌ها وارد عرصه داستان‌نویسی می‌شدم، شاید مجبور بودم صرفاً تخیل کنم یا از آثار دیگران تقلید کنم که در نهایت منجر به یک مسیر بی‌ثمر و تکراری می‌شد. خبرنگاری به من کمک کرد تا نویسندگی‌ام اصیل‌تر باشد و از ریشه‌هایی واقعی تغذیه کند.

فتحی گفت: به نظر می‌رسد خبرنگار بودن صرفاً به معنی داشتن یک میکروفون یا حضور در برابر دوربین نیست، بلکه بیشتر بازتابی از یک روحیه ژورنالیستی است؛ روحیه‌ای که بر تحقیقات، جستجو، گفتگو با افراد و به‌ویژه عمل «شنیدن» تأکید دارد. این شنیدن، که امروزه در جامعه ما روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر می‌شود، در حالی که همه به واکنش نشان دادن تمایل دارند، به ندرت کسی واقعاً به گوش دادن اهمیت می‌دهد. از نظر من، این توانایی گوش دادن یکی از مهم‌ترین اصولی است که یک خبرنگار خوب باید داشته باشد. همین اصل در نوشتن داستان و روایت‌گری نیز بسیار کاربردی و مؤثر است.

وی در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه چگونه میان واقعیت‌نگاری خبری و خلاقیت نویسندگی تعادل برقرار کرده‌اید، گفت: این موضوع به‌طور مشخص چالش‌برانگیز و قابل‌تأمل است. این فرآیند کار ساده‌ای نیست و بیشتر به حس و ادراک شخصی وابسته است. سعی می‌کنم جهان داستانی خود را بر اساس همین مشاهدات خلق کنم. درواقع، از دل واقعیت‌ها و تجربه‌های واقعی برای ایجاد داستان استفاده و به زبان مردم توجه می‌کنم.

این نویسنده گفت: خبرنگار بودن به فرد این امکان را می‌دهد که هیچ‌گاه از کمبود ایده رنج نبرد. خبرنگاران به‌ویژه آن‌هایی که وارد عرصه ادبیات می‌شوند، همیشه منبعی غنی از سوژه‌ها دارند؛ چرا که تماس مداوم با زندگی واقعی آدم‌ها به آن‌ها چشم‌اندازی تازه می‌بخشد. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های خبرنگاری، صمیمیت و اعتماد متقابلی است که میان خبرنگار و مردم شکل می‌گیرد. این رابطه گاهی باعث می‌شود افراد بدون خودسانسوری حرف بزنند و حقایق درونی یا تجربیات واقعی خود را بازگو کنند.

وی افزود: استفاده از ابزارهایی مثل دوربین تلویزیونی گاهی فاصله‌ای میان افراد و خبرنگار ایجاد می‌کند، اما هنگامی که فقط با یک دستگاه ضبط صدا گفتگو صورت می‌گیرد، آدم‌ها در طبیعی‌ترین حالت خود قرار می‌گیرند. در این شرایط اگر خبرنگار مهارت لازم را داشته باشد، می‌تواند نکات ارزشمندتری از دل این ارتباط بیرون بکشد. در نهایت، مفهوم تعادل از دیدگاه او این‌گونه شکل می‌گیرد. تلاش برای عبور از زبان کلیشه‌ای رسانه‌ای و حرکت به سوی ارتباطی واقعی‌تر و عمیق‌تر با آدم‌ها، جایی که هر فرد بتواند بخش‌های کمتر دیده‌شده و اصیل خود را نشان دهد. این رویکرد به من کمک کرده است تا داستان‌های پرباری خلق کنم که نه صرفاً زبانی رسانه‌ای، بلکه روح انسانی در آن‌ها منعکس باشد.

به موضوعات اجتماعی بیشتر علاقه‌مندم

فتحی گفت: برای من موضوعات اجتماعی همیشه جذابیت ویژه‌ای داشته‌اند، خصوصاً وقتی افراد در شرایط بحرانی قرار می‌گیرند و با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند. واکنش انسان‌ها در این موقعیت‌ها، نحوه مقابله با بحران و تلاش‌های آنها برای عبور از آن، همواره توجه من را به خود جلب کرده است. شاید بتوان گفت که بحران و نحوه برخورد افراد با آن، تم اصلی دل‌مشغولی‌های من است.

وی ادامه داد: مسئله قربانی در این بحران‌ها نیز برایم بسیار معنادار است. قربانی‌ها به اشکال مختلف ظاهر می‌شوند؛ گاهی توسط حکومت‌ها به نوعی قربانی می‌شوند، یا ممکن است قربانی رفتار یک عضو خانواده یا حتی یک همسایه باشند. برای من، آن لحظه و وضعیت که یک فرد قربانی می‌شود و اینکه چگونه واکنش نشان می‌دهد، بسیار قابل تأمل است. حتی نیازی نیست موقعیت خیلی پیچیده باشد؛ همین که یک فرد قربانی تجربه‌ای تلخ را پشت سر می‌گذارد و تلاش می‌کند با آن کنار بیاید، به اندازه کافی الهام‌بخش است.

این نویسنده گفت: به عنوان مثال، سوژه‌ای که قبلاً نوشتم دقیقاً مرتبط به همین مسئله بود؛ درباره فردی که در حکومت قبلی زمان شاه دچار اتفاق تلخی شده و پس از گذشت پنجاه سال هنوز نتوانسته به نتیجه‌ای برسد یا آن تجربه را کاملاً پشت سر بگذارد. چنین فردی مدام تلاش کرده، از رسانه‌ها کمک خواسته و مصاحبه کرده، اما همچنان در همان دور باطل گیر افتاده است. اساس علاقه من به این تم یا مضمون دقیقاً به این‌گونه بحران‌ها برمی‌گردد؛ موقعیت‌هایی که قربانیان درگیر آنها هستند و تلاش‌شان برای کنار آمدن با چالش‌هایی که زندگی پیش‌روی‌شان قرار داده است.

خبرنگار را روابط عمومی می‌دانند

وی افزود: به‌عنوان یک خبرنگار، با چالش‌های بسیاری مواجه هستم. از اصلی‌ترین این چالش‌ها می‌توان به مسئله سانسور اشاره کرد که همچنان گریبانگیر ماست. موضوعاتی که به آن‌ها می‌پردازیم اغلب به شکل واقعی و بدون پردازش ارائه نمی‌شوند؛ یا به اندازه کافی دغدغه مردم نیستند، یا از واقعیتی که باید باشد فاصله دارند. این مسائل معمولاً از چندین فیلتر عبور کرده‌اند تا مبادا موجبات ناراحتی یا اعتراض برخی افراد را فراهم کنند. متأسفانه ما هنوز درگیر این نحوه مواجهه با مسائل هستیم و به نظر می‌رسد که بسیاری هنوز خبرنگاری را بیشتر شبیه روابط عمومی می‌دانند، تا اینکه یک خبرنگار وظیفه داشته باشد پیگیر داستان‌های واقعی باشد.

این خبرنگار ادامه داد: رسانه، اگر بخواهد واقعاً در خدمت آگاهی باشد، باید به معنای واقعی کلمه عمومی باشد. بله، رسانه‌ها امروز نفوذ گسترده‌ای دارند و تعداد بیشتری از افراد می‌توانند اخبار را رایگان دنبال کنند. اما اینکه رسانه‌ها تا چه حد توانسته‌اند واقعاً آگاهی‌بخش باشند، پرسشی است که پاسخ قطعی برای آن ندارم. همیشه به دوستانم توصیه کرده‌ام که نباید فقط یک منبع واحد را دنبال کنند، بلکه باید از منابع مختلف استفاده کنند. اگر کسی مثلاً 30 سال فقط یک روزنامه خاص خوانده باشد، کاملاً قابل پیش‌بینی است که چه نوع تفکری دارد، چه پاسخی به شما خواهد داد، یا چگونه مسائل را تحلیل می‌کند.

وی افزود: داشتن یک سبد رسانه‌ای متنوع و پذیرش تکثر دیدگاه‌ها امکان نزدیکی بیشتر به آگاهی را فراهم می‌کند. این یعنی فرد باید هم پذیرنده باشد و هم انتقادی فکر کند، نه اینکه صرفاً تمام محتواهای موجود را رد کند.

دغدغه‌هایی از جنس کتاب

فتحی گفت: اگر بخواهیم کتاب را نیز به‌عنوان نوعی رسانه مدنظر قرار دهیم، متأسفانه وضعیت خوبی ندارد. کتاب‌ها به سختی خوانده می‌شوند، سخت تبلیغ می‌شوند و حتی سخت به دست مردم می‌رسند. دلایل مختلفی برای این شرایط وجود دارد؛ یکی از مهم‌ترین دلایل قیمت بالای کتاب است، دیگری نحوه توزیع نامناسب آن. علاوه بر این، نویسنده‌ها هم کمتر در معرض دید مردم قرار دارند. یا خودشان عامدانه حضور عمومی ندارند یا فرصتی برای دیده شدن پیدا نمی‌کنند. در تلویزیون خبری از نویسندگان نیست، و در شبکه‌های اجتماعی نیز معمولاً فقط در فضاهایی سطحی و زرد کتاب‌ها معرفی می‌شوند که گاهی خود نویسنده ترجیح می‌دهد اصلاً به این شکل کتابش مطرح نشود. این وضعیت باعث شده کتاب‌ها با سختی‌های زیادی مواجه شوند تا اصلاً به دست کسی برسند و بعد مورد توجه قرار گیرند یا درباره‌شان نقد و بررسی انجام شود. به نظر من، یکی از خلاءهای مهم این روزها، نبود شیوه‌های مناسب برای معرفی دقیق و نقد حرفه‌ای کتاب‌هاست.