خطرِ «بیهزینه بودن» حمله به ایران

در روزهای پس از آنچه در رسانههای غربی بهعنوان «دوازدهروزِ نبرد» خوانده شد، شبکهها و تحلیلگران آمریکایی و صهیونیستی سعی کردند یک روایت راهبردی واحد را جا بیندازند: «حمله شد، ضربه خوردند و هزینهای پرداخت نشد» گزارهای که سخنگویان و کارشناسانی چون متیو کرونینگ و شبکههایی مانند فاکسنیوز آن را برجسته کردند. اما این روایت نهتنها سادهانگارانه است که خطرناک و مخربِ منافع ملی ماست. اولاً، اینکه رسانهها موفقیت تاکتیکیِ طرف مقابل را برجسته کنند («عملیات مؤثر بود») بهمعنای پیروزیِ راهبردی یا پایان توانِ واکنش ما نیست. آنچه در عمل رخ داد نشاندهنده یک بازی چندلایه بود: ضربات هوایی و اطلاعاتی به تأسیسات، حملات متقابل و همچنین دیپلماسی و تحرکات منطقهای که در مجموع یک تعادل شکننده را شکل داد؛ اما هیچیک از اینها دلیلی ندارد که بازدارندگیِ ما را نفی کند یا ما را به پذیرشِ منطقِ «بیهزینهبودنِ حمله» وادارد. گزارشها و تحلیلهای میدانی نشان دادند که واکنشها میتوانند پراکنده، طولانیمدت و نامحسوس باشند، و آنچه امروز بهعنوان «آرامشِ مقطعی» توصیف میشود، لزوماً پایداری بازدارندگی را تضمین نمیکند. دوماً، پذیرشِ استراتژیِ «کنترلِ صرفِ میدان» وقتی غلط است که ابزارهای لازم برای تحققِ آن در اختیار نباشد. سیاستِ کنترل ممکن است در شرایطی موقت و هزینهمحور معقول جلوه کند، اما اگر بهجای تشدیدِ توانِ بازدارنده و اعمالِ هزینه بر مهاجم، صرفاً به محدودسازیِ رفتار خودی منجر شود، نتیجهاش چیزی جز تشویقِ دشمن برای تکرارِ حمله نخواهد بود. تجربه میدان و تحلیلهای بینالمللی نشان میدهد همین کنترلِ ظاهری یکی از عواملِ تضعیفِ مواضع منطقهای ما شده است؛ مناطقی که بهواسطه فقدانِ بازدارندگیِ ملموس، از دست رفته یا آسیبدیدهاند. سوماً، دشمن دقیقاً میداند چه میخواهد القا کند: «اگر بزنیم و هزینه فوری و آشکاری ندیدیم، میتوانیم باز هم بزنیم.» این پیامِ رسانهای باید بیدرنگ و قاطع معکوس شود. معکوسسازیِ این برداشت نه با شعار و نه با سکوت، بلکه با اقداماتِ راهبردیِ همزمانِ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی ممکن است: نمایشِ توانِ پاسخِ متناسب و قابلدیدن، تقویتِ ظرفیتهای نامتقارن (سایبری، نیابتی، اطلاعاتی) و هماهنگیِ دیپلماتیک برای افزایش هزینههای طولانیمدتِ متجاوز. چهارماً، باید بدانیم پیامِ ما همانقدر که علیهِ دشمن مهم است، برای مخاطبِ داخلی نیز حیاتی است. پذیرشِ روایتِ «بیهزینهبودن» در داخل موجب فرسایشِ اعتماد عمومی و سردرگمیِ سیاستگذار میشود. برعکس، پیامِ روشن و متحد باید حاکی از این باشد که «ما هم میتوانیم و هم میخواهیم پاسخ دهیم» اما پاسخهایی حسابشده، دقیق و افزایشی که دشمن را از آزمودن دوباره باز دارد، نه واکنشهای هیجانی که هزینهسازِ دیگری برای مردم ما باشند. در خاتمه: وقتِ آن نیست که تسلیمِ روایتِ دشمن شویم یا بر «کنترلِ صرف» پافشاری کنیم. امروز زمانِ بازسازیِ بازدارندگیِ واقعی است بازدارندگیای که از ترکیبِ نمایشِ توانِ آشکار و تحمیلِ هزینههای نامرئی و پیوسته بر متجاوز تشکیل میشود. اگر میخواهیم موقعیتِ دفاعی و منطقهای خود را حفظ و تقویت کنیم، باید پیام را یکباره و روشن ارسال کنیم: «آزمایشِ ما بیهزینه نیست. با ما درگیر شدن هزینهزا خواهد بود و ما اراده و ظرفیتِ انجامِ آن را داریم.»