یک‌شنبه 18 آبان 1404

درباره سریال «شغال» که به اشتباه به زبان فارسی ساخته شده است!/ به اول اسم سریال «آ» اضافه کنید

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
درباره سریال «شغال» که به اشتباه به زبان فارسی ساخته شده است!/ به اول اسم سریال «آ» اضافه کنید

یکی از ضعف‌های اساسی «شغال» غیبت تقریباً کامل نهاد قانون و پلیس در روند روایت است.

به گزارش مشرق، سریال «شغال» که این روزها در حال پخش است؛ اثری در ژانر معمایی - جنایی که در لایه‌هایش رگه‌هایی از درام خانوادگی هم دیده می‌شود. روایت از شخصیت «کامیار»، پسر خانواده کاویان آغاز می‌شود؛ او پس از بازگشت به ایران، مسئولیت شرکت پدر و نامادری‌اش را برعهده می‌گیرد، اما این تازه شروع ورودش به دنیایی پر از بازی‌های قدرت است.

محوریت موضوع تجاوز در قسمت‌های ابتدایی سریال، باعث شد بسیاری از مخاطبان آن را با سریال ترکی «فاطما گل» مقایسه کنند، اما واقعیت این است که «شغال» حتی در تقلید از آن فضا هم موفق نبوده است. سریال نه به‌درستی از ساختار روایی آثار مشابه بهره می‌برد و نه توانسته هویت مستقل خود را شکل دهد. همین مسئله باعث شده نتیجه کار اثری دوگانه باشد؛ از یک‌سو، شروع پرتنش و ملتهب آن می‌تواند مخاطب را درگیر کند، اما از سوی دیگر، به دلیل ناتوانی در حفظ تعادل و انسجام، خیلی زود حس تکرار و بی‌تازگی در روایت شکل می‌گیرد.

اما ضعف‌های «شغال» فقط این نبود و نیست. یکی از نکاتی که از ابتدا منتقدان را متوجه خود کرد، استفاده از کلیشه‌هایی است که پیش‌ازاین بارها در سریال‌های شبکه نمایش خانگی دیده شدند. به‌عنوان‌مثال، ثروتمندان در مقابل قشر کارگر و همین‌طور تقابل اخلاق و قدرت. بهرنگ توفیقی که پیش‌ازاین با تجربه سریالی چون «آقازاده»، سعی داشت مخاطب را با مهمات تازه با خودش همراه کند؛ خصوصاً در تلفیق درام خانوادگی با معماهای جنایی و نیز در استفاده از بازیگران مطرحی که وجهه شناخته‌شده دارند؛ اما در تجربه «شغال» نتوانست به هدف خودش برسد.

یکی از نکات قابل‌تأمل در «شغال» تلاش کارگردان برای پرداختن به مفهوم عدالت اجتماعی است؛ اما این تلاش بیشتر در حد شعار باقی می‌ماند و عملاً به نقطه اثر نمی‌رسد. سریال می‌خواهد تضاد میان طبقات مختلف جامعه، فاصله میان ثروتمندان و فرودستان و نابرابری‌های ساختاری را به تصویر بکشد؛ اما درنهایت این مفاهیم نه از مسیر شخصیت‌پردازی دقیق و نه از طریق روایت باورپذیر منتقل می‌شوند. نتیجه این است که هرچند دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها پر از اشاره به بی‌عدالتی‌اند؛ اما مخاطب احساس نمی‌کند واقعاً با مسئله‌ای اجتماعی روبه‌روست. درواقع، عدالت اجتماعی در «شغال» بیشتر به امری تزیینی تبدیل شده تا نیرویی دراماتیک و به همین دلیل، به‌جای برانگیختن حس همدلی یا تأمل، گاهی حتی حالتی شبیه به تمسخر و اغراق پیدا می‌کند.

خیانت، فریب، دروغ، فساد، تجاوز و خشونت به شکلی مداوم در روایت تکرار می‌شوند و هیچ شخصیت یا موقعیتی وجود ندارد که بتواند روزنه‌ای از رستگاری یا اصلاح را نشان دهد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های «شغال» که هم‌زمان می‌تواند نقطه‌ضعف اصلی آن هم باشد، سیاهی فراگیر و بی‌وقفه در تمام اجزای داستان است. از نخستین صحنه تا پایان قسمت‌های منتشرشده، جهان سریال چنان در تاریکی فرورفته که مخاطب عملاً مجالی برای تنفس یا امید نمی‌یابد. خیانت، فریب، دروغ، فساد، تجاوز و خشونت به شکلی مداوم در روایت تکرار می‌شوند و هیچ شخصیت یا موقعیتی وجود ندارد که بتواند روزنه‌ای از رستگاری یا اصلاح را نشان دهد. حتی کاراکترهایی که در ابتدا نشانه‌هایی از وجدان یا انسانیت در آن‌ها دیده می‌شود، به‌تدریج در همان چرخه تاریک فرومی‌روند.

این رویکرد اگرچه می‌تواند در خدمت واقع‌گرایی تلخ یا نقد اجتماعی قرار گیرد؛ اما در «شغال» بیشتر به بی‌تعادلی در فضا و حس منجر شده است. بیننده پس از چند قسمت دیگر با کنجکاوی یا دلسوزی قصه را دنبال نمی‌کند، بلکه تنها نظاره‌گر سقوط مداوم شخصیت‌ها می‌شود. نبود لحظاتی برای تلطیف یا امید، باعث می‌شود سریال از عمق احساسی فاصله بگیرد و بیشتر به تصویری از ناامیدی جمعی شبیه شود تا بازنمایی جامعه. همین یک‌دستی سیاهی در روایت، باعث می‌شود تأثیر نهایی اثر نه تلنگرآمیز، بلکه خسته‌کننده و افسرده‌کننده باشد.

یکی از عجیب‌ترین نقاط «شغال» جایی است که تلخی افراطی آن به مرز طنز ناخواسته می‌رسد. در قسمت پانزدهم، جایی که شخصیت «آزاد» با بازی کامبیز دیرباز تصمیم می‌گیرد شخصاً برای گرفتن انتقام دست‌به‌کار شود، سریال ناگهان از فضای درام جنایی - خانوادگی خارج می‌شود و به صحنه‌هایی نزدیک می‌شود که بیشتر یادآور فیلم‌های اکشن اغراق‌آمیز یا حتی کمدی‌های موقعیت است. رفتارها، دیالوگ‌ها و واکنش‌های احساسی شخصیت‌ها در این بخش چنان غیرواقعی و پرتنش طراحی شده‌اند که بسیاری از مخاطبان در شبکه‌های اجتماعی واکنش نشان دادند و نوشتند «شغال از تلخی رد شده و به خنده‌دار بودن رسیده است.»

این مسئله ناشی از همان افراط در نمایش خشونت و ناامیدی است؛ جایی که جدیت بیش از حد خودبه‌خود به تمسخر بدل می‌شود. کارگردان ظاهراً می‌خواهد قهرمانش را در موقعیتی تراژیک و اخلاقی نشان دهد؛ اما نتیجه صحنه‌ای است که بیشتر شبیه شوخی ناخواسته با مخاطب عمل می‌کند. این لحظه، نماد مشکلی عمیق‌تر در سریال است: ناتوانی در حفظ لحن. «شغال» نمی‌تواند مرز میان درام سنگین و ملودرام اغراق‌آمیز را نگه دارد، و درست در همین نقطه است که مخاطب به‌جای درگیری عاطفی، به خنده‌ای از سر ناباوری پناه می‌برد.

«شغال» حتی در میان آثار مشابه شبکه نمایش خانگی هم جایگاه عجیبی دارد؛ نه آن‌قدر متفاوت است که بشود آن را تجربه‌ای تازه دانست و نه آن‌قدر شبیه دیگر سریال‌های جنایی که در یک چهارچوب مشخص بگنجد. درواقع، آن‌قدر در کلیشه‌ها و روایت‌های تکراری غرق شده که ازهرجهت شبیه هیچ‌کدام نیست؛ چون نه قواعد ژانر را درست رعایت می‌کند و نه می‌تواند از آن‌ها عبور کند. سریال می‌خواهد اثری پرتعلیق و معمایی باشد؛ اما در پرداخت جزئیات و پیشبرد منطق داستانی گرفتار تکرار شده است.

از خیانت و انتقام گرفته تا دروغ‌های خانوادگی و فساد مالی، همه چیز در «شغال» به شکل پیش‌بینی‌پذیر و قابل حدس اتفاق می‌افتد. حتی چرخش‌های داستانی هم که قرار است مخاطب را غافلگیر کنند، بیشتر یادآور صحنه‌هایی از آثار قدیمی‌تر هستند تا لحظه‌ای نو و تأثیرگذار. به همین دلیل، «شغال» نه توان رقابت با سریال‌های خوش‌ساخت جنایی ایرانی مثل «پوست شیر» یا «یاغی» را دارد، نه جسارت تجربه‌گرایی در روایت‌هایی چون «هم‌گناه» یا «زالو» را. نتیجه اثری است که از فرط تلاش برای «جدی بودن» به‌نوعی بی‌هویت شده؛ سریالی که نه موفق به خلق امضای خود شده و نه می‌تواند با دیگران هم‌ردیف شود، چون در میان کلیشه‌ها گیرکرده و راهی برای رهایی ندارد.

یکی از ضعف‌های اساسی «شغال» غیبت تقریباً کامل نهاد قانون و پلیس در روند روایت است. درحالی‌که بخش عمده‌ای از داستان حول محور جرم، تجاوز، قتل، تهدید و انتقام می‌چرخد، حضور پلیس در حد چند صحنه سطحی خلاصه شده و معمولاً فقط زمانی سر صحنه ظاهر می‌شود که جنایتی رخ داده و بعد هم بی‌هیچ نقشی مؤثر ناپدید می‌شود. در دنیای «شغال» هیچ‌کس اعتقادی ندارد که باید به قانون یا پلیس پناه برد.

همه ترجیح می‌دهند شخصاً دست به انتقام یا پنهان‌کاری بزنند. این حذف آگاهانه یا ناآگاهانه پلیس باعث می‌شود فضا کاملاً بی‌نظم و بی‌قانون به نظر برسد و حس واقع‌گرایی سریال از بین برود. نبود نیروی قانونی، به‌جای آنکه روایت را پرتنش‌تر کند، باعث می‌شود جهان داستان غیرمنطقی جلوه کند؛ گویی در شهری زندگی می‌کنیم که هیچ نظمی وجود ندارد و هرکس مجاز است عدالت را به سلیقه خودش اجرا کند.

پرسش اصلی درباره «شغال» این است که اساساً برای چه نوع مخاطبی ساخته شده است؟ به‌ظاهر، سریال می‌خواهد هم مخاطب عام را جذب کند و هم بینندگان علاقه‌مند به ژانر جنایی را راضی نگه دارد؛ اما در عمل به‌طور کامل در هیچ‌کدام موفق نمی‌شود. برای تماشاگران علاقه‌مند به درام خانوادگی، فضای بیش از حد تاریک و تلخ اثر ممکن است آزاردهنده باشد و برای دوستداران آثار معمایی، داستان فاقد آن عمق و پیچیدگی لازم است که بتواند ذهنشان را درگیر کند.

«شغال» می‌خواهد میان دو گروه از مخاطبان پل بزند؛ کسانی که دنبال قصه‌های پرکشمکش خانوادگی‌اند و کسانی که به دنبال هیجان و تعلیق در روایت‌های جنایی هستند، اما در این میان هویت مشخصی برای خود تعریف نمی‌کند. درنتیجه، محصولی به‌دست‌آمده که برای همه است و درعین‌حال برای هیچ‌کس به‌طور ویژه ساخته نشده. نه آن‌قدر سرگرم‌کننده است که عامه‌پسند باشد، نه آن‌قدر عمیق که به مذاق مخاطب جدی خوش بیاید.

درنهایت، می‌توان گفت «شغال» نتوانسته ایده و جهان ذهنی‌ای را که کارگردان در آغاز در نظر داشته، به تصویر بکشد. به‌وضوح مشخص است که پشت این پروژه نیتی جدی برای ساخت یک درام اجتماعی پرکشش و چندلایه وجود داشته؛ اثری که هم نقد اجتماعی داشته باشد، هم تعلیق و جذابیت بصری. اما آنچه در عمل از دل روایت بیرون‌آمده، مجموعه‌ای از موقعیت‌های پراکنده و بی‌نتیجه است که نه به عمق شخصیت‌ها می‌رسد و نه مضمون عدالت و اخلاق را به‌درستی منتقل می‌کند.

از میانه به بعد، داستان آن‌قدر در تلخی، تکرار و بی‌منطقی فرومی‌رود که مخاطب تنها از سر کنجکاوی یا عادت ادامه می‌دهد، نه از سر درگیری با قصه. درواقع، «شغال» سریالی است که ممکن است دیده شود؛ اما نمی‌تواند کسی را با خود نگه دارد، چون محتوای منسجم و پیوستگی دراماتیکی ندارد که تماشاگر را درگیر کند. همه‌چیز است؛ خشونت، خیانت، انتقام و فریب؛ اما هیچ‌کدام به تجربه‌ای واقعی و باورپذیر تبدیل نمی‌شود. نتیجه، اثری است که تلاش می‌کند مهم و تأثیرگذار باشد؛ اما درنهایت فقط شبیه نمایشی از ایده‌هایی نیمه‌کاره است. سریالی که بیشتر از آنکه در ذهن بماند، به‌سرعت فراموش می‌شود.

منبع: روزنامه فرهیختگان
درباره سریال «شغال» که به اشتباه به زبان فارسی ساخته شده است!/ به اول اسم سریال «آ» اضافه کنید 2
درباره سریال «شغال» که به اشتباه به زبان فارسی ساخته شده است!/ به اول اسم سریال «آ» اضافه کنید 3