یک‌شنبه 4 آذر 1403

روایتی از افسانه کهن «پریزاد شهر فراموشان»+ فیلم

خبرگزاری اکو نیوز مشاهده در مرجع
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، لیدا طرزی که در سال‌های اخیر بیشتر در مقام مترجم به ویژه با ترجمه آثار داستانی برگزیده جایزه ادبی اُ. هنری شناخته شده است؛ در اثر تازه خود در مقام نویسنده دست به نگارش دو نمایشنامه زده که در قالب یک کتاب با عنوان «پریزاد شهر فراموشان» منتشر شده است.

پریزاد شهر فراموشان و حکایت اسمر ساحر، دو نمایشنامه‌ای هستند که او در این کتاب قرار داده است. طرزی در دو نمایشنامه خود جان مایه روایت را بر افسانه‌ها و داستان‌های کهن ایرانی قرار داده است و سعی کرده از زاویه این حکایت‌ها نمایشنامه‌ای حکمی و با جهت‌گیری دینی خلق کند. نمایشنامه پریزاد شهر فراموشان روایتی است از مردمان شهری که نعمت باروری و فرزندداشتن از آنها سلب شده است و مردمانش به دنبال رفع این مساله دست به دامان پیرمردی حکیم می‌شوند که او در کنار طلب کردن توبه از سوی مردمان نسبت به پروردگار درخواستی عجیب را نیز برای رفع این موضوع با آنها در میان می‌گذارد.

نمایشنامه حکایت اسمر ساحر نیز در ادامه همان داستان و درباره عالمی است به نام اسمر که علمش را در راه تصاحب صنمی با شیطان معامله می‌کند. رویکرد دو نمایشنامه طرزی در این مجموعه روایت‌های حکمی و داستان‌پردازی برگرفته از افسانه‌های کهن عرفان اسلامی است. او با ساده‌ترین شکل روایت و مواجهه با داستان، این دو نمایشنامه را سامان داده است و شیوه نگارش به کار رفته در آن نیز با وجود استفاده از زبانی غیرمعیار و تاریخی به شکلی است که بخش قابل توجهی از مخاطبان قادر به خوانش آن خواهند بود. روایت‌های پرتعلیق و کشش و نیز خلق شخصیت‌های فرعی و داستان‌های جذاب پیرامون آنها از مهمترین ویژگی‌های این متن نمایشی است که اجرا و خوانش آن را بسیار جذاب می‌کند. این دو نمایشنامه به ویژه در بخش محاکات زبانی ابلیس و عالم و معامله آنها با یکدیگر به خلق متن نمایشی جذابی منتهی شده است که در درون خود برای مخاطب انبانی از توجه و معرفت به ذات انسانیت و حکمت را داراست.

سیروس همتی که خود در نمایشنامه‌نویسی دستی دارد، درباره این نمایش می‌گوید: «نمایشنامه پریزاد شهر فراموشان به آیین مراقبت از خود اشاره می‌کند، اینکه اگر انسان خود و خدای خود را فراموش کند، نباید انتظاری داشته باشد، اگر قرار باشد، انسان به لطف و نعمتی دست یابد، باید سختی، رنج و مشقت را سپری کند و نمی‌شود که بدون رنج گنج میسر شود.

در این کتاب ما روند تغییر از عالم بالا به عالم پایین، از عالم علیا به سفلی را شاهد هستیم، در قسمت دوم عالمی به نام اسمر داریم که علم خود را با یک محسمه عوض می‌کند، او علم را می‌دهد و مجسمه را می‌گیرد و عاشق مجسمه می‌شود، در نهایت به مجسمه تعظیم می‌کند، از نظر من این نمایشنامه به فیلم‌نامه بسیار نزدیک است، به شدت تصویری است و...»