روملو لوکاکو:/ خوش شانسم که اسطوره‌هایم را از نزدیک دیدم!
روملو لوکاکو، مهاجم ناپولی، می‌گوید از خوش شانسی او بوده که فرصت دیدن چهار اسطوره دوران جوانی خود را در زمین فوتبال به‌دست آورده است.
به گزارش "ورزش سه"، روملو لوکاکو که این روزها به یکی از محبوب‌ترین بازیکنان ناپولی تبدیل شده و نقش مهمی در صدرنشینی این تیم در پایان هفته ششم رقابت‌های سری آ داشته است، در گفتگو با سایت رسمی ناپولی صحبت‌های جالبی را درمورد نحوه فوتبالیست شدنش و همچنین اسطوره‌های فوتبالی خود مطرح کرده است.
لوکاکو در ابتدای صحبت‌هایش در مورد اینکه چگونه فوتبالیست شد توضیح داد: "راستش را بخواهید از شش سالگی به فوتبال علاقه‌مند شدم و مثل خیلی از بچه‌های در این سن، در مدرسه و محل همیشه فوتبال بازی می‌کردیم. از نوجوانان راهی آنتورپ شدم و در همان رده سنی دوبار به قهرمانی بلژیک رسیدیم. پدرم در همان روزها یک آکادمی فوتبال در بلژیک تاسیس کرد و حامی همیشگی من بود. بعد از اینکه به اندرلخت آمدم، پدرم خیلی حمایتم کرد و همیشه به من روحیه میداد. این شد که در دومین بازی برای اندرلخت در لیگ برتر بلژیک موفق به گلزنی شدم."
مهاجم ناپولی سپس درمورد اسطوره‌های مورد علاقه خود در دنیای فوتبال گفت: "جوان که بودم شدیدا به دیدیه دروگبا علاقه داشتم. سپس‌به تیری هانری، کریستیانو رونالدو، نیکلاس آنلکا و ساموئل اتوئو علاقه‌مند شدم. خیلی خوش شانس بودم که با سه مورد از این بازیکنان هم‌تیمی بودم و مقابل یکی از آنها نیز بارها به میدان رفتم."
لوکاکو در خصوص اینکه چی شد که تصمیم گرفت به ناپولی بپیوندد گفت: "راستش من آدمی هستم که زیاد در اینستاگرام می‌چرخم. همواره پیام‌های محبت آمیز هواداران ناپولی را در صفحه خودم می‌دیدم. وقتی پیشنهاد ناپولی رسید، اولین کاری که کردم تماس با دریس مرتنز بود. ما از 17 سالگی باهم دوست هستیم و با توجه به اینکه او در ناپولی بازی کرده بود، بهترین بازیکنی به حساب می‌آمد که می‌توانست به من کمک کند. بعد از مشورت با دریس، تصمیم نهایی خود برای انتقال به ناپولی را گرفتم."
مهاجم تیم ملی بلژیک در پاسخ به سوالی در مورد سطح یادگیری زبان ناپلی گفت: "صادقه بگویم هنوز چیزی یاد نگرفته‌ام، اما وقتی به فیزیوتراپی می‌روم، سعی می‌کنم از صحبت دکترهای تیم با بازیکنان چیزی متوجه شوم. اما خیلی زبان سختی است. اگر چند ماه به من فرصت دهید، قطعا می‌توانم به این زبان با شما صحبت کنم. به هرحال ناچار به یادگیری هستم، چرا که وقتی به سوپرمارکت می‌روم باید نیازهای خودم را برطرف کنم."
