"رومینا" قربانی تضادها و ساختارها
دکتر محمد لکزائی*؛ انسانها همیشه شاهد تراژدیهای گوناگونی در تمام اعصار تاریخی بودهاند که گاهی قربانیان آن میلیونها نفر و گاهی اشخاص خاصی قربانی میشدند، ولی ماجرای مرگ آنان چنان دردناک و تراژدیک رقم میخورد به همین سبب در طول تاریخ ماندگار گشته است.
از جمله تراژدی تاریخی اسطورهی مرگ سهراب، جهان پهلوان ایرانی که تمام عوامل پیدا و پنهان یکی پس از دیگری رخ میدهد و سبب بیخبری رستم و سهراب از رابطه پدر و فرزندی میشود و در نهایت این بیخبری به کشته شدن سهراب توسط رستم میانجامد.
اما تراژدیکی دیگری که امروز خبر اول محافل گوناگون است و افکار عمومی را به شددت جریه دار نمود قتل رومینا توسط پدر است.
حادثهی که میتوان با مرگ سهراب قیاس گرفت که در آن یکی قربانی بیخبری میشود و دیگری قربانی تضادها و ساختارهای الزامآور میشود.
تضادهای ویرانگری که سبب انتحار و نابودی چند انسان شده است: تضاد سنی - تضاد مذهبی - تضاد اجتماع محلی (روستا) و تضاد جامعه (فضای مجازی) - تضاد واقعیتهای جامعه (عینی) و تضاد عشق رویایی (ذهنی).
در اجتماع سنتی کوچک مقایس انسان در فضای ارزشها و هنجارها، عرفها، بایدها و نبایدها سنتی زیست میکند، ولی با رسوخ مدرنیته در قلمرو سنتها شاهد پارادکسها و تضادهای گاها شدیدی در جوامع سنتی هستیم که منجر به حوادث متفاوتی میشود.
رومینا که در روستای کوچک زیست میکند با ورود به فضای مجازی وارد پهنه وسیع و بی انتهایی از جامعه مجاز میشودفضای که علیرغم همه کارکردهای آن انواع خطرهای پیش روی همه افراد بخصوص نوجوانان و جوانان (رومینا) ایجاد میکند که باعث زودرسی فکری و جسمی وی میشود و عدم نظارت و مشاوره خانواده، ویل انگاری مجازی، کنجکاویها و شیطنتهای سنین حساس نوجوانی، رومینا را در فضای تنها و بیرحم وابسته به پسری مینماید که با چالشها و شکافهای مهمی روبرو هستند در اجتماع سنتی روستا این ارتباط؛ سنتها و ارزشهای محلی روستا را به شددت زیر پا مینهد و پس از انتشار عکسها حادثه ابعاد جدیدتری به خود میگیرد سرانجام تمام این عوامل دست در دست هم میدهد و فشارهای اجتماع محلی ناشی از این تضادها فعال میگردد و پدر را به مرحله جنون و حذف فرزند واداشته است یعنی در کلیترین و عامترین مقوله رویمنا قربانی کشاکش بین سنت و مدرنیته شده است. (شاید علیرغم همه این تضادها رومینا اگر در شهر بزرگتر بود پدر با مسئله برخورد دیگری داشت.)
همچنین نمیتوان ساختارهای کلان همچون نظامهای اقتصادی، آموزشی، حقوقی را در این ماجرا نادیده گرفت. چرا که اگر نظام اقتصادی کارکردهای خود را به درستی انجام دهد و زمینه و بسترهای اشتغال، ازدواج، مسکن جوانان را در حد معقول تامین شود. جوان زودتر به فکر ازدواج خواهد افتاد نه اینکه مدتهای مددی را در فضای مجازی پرسه زنی نماید و سرآخر تصمیمات غیرمعقول و غیرمنطقی بگیرد. یا والدینی که با مشکلات اقتصادی روبرو هستند زمان کمی برای فرزندان میگذارند همچنین این والدین از سواد رسانهای پایینی برخوردارند تحت این شرایط فرزندان در جامعه مجازی رها میشوند اینجاست که نوجوانان گاها بسیاری از کمبودهای خویش را از جمله کمبود محبت را در این فضای مجازی جستجو میکنند.
همچنین در فضای سنتی و ارزشی جامعه ما، نظام آموزشی و حقوقی باید تغییرات و تضادهای مدرنیته را ریشهیابی، آسیبشناسی و پیامدهای آسیبهای اجتماعی نوین را پیشبینی نمایند و متناسب با آن حمایتهای اجتماعی و قانونی از آسیب دیدگان انجام دهند.
*دکترای جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران