زنجیرهای اقتصادی که ایران را به زانو درآورده است
کاهش نرخ بیکاری، در نگاه نخست، میتواند به عنوان یک خبر مثبت تلقی شود، اما باید توجه داشت که این کاهش لزوماً به معنای بهبود وضعیت اشتغال نیست. در واقع، بسیاری از شاغلان جدید در ایران، در مشاغل غیررسمی و با دستمزدهای پایین و ناپایدار مشغول به کار هستند. این مشاغل فاقد بیمه، حقوق ثابت و شرایط کاری مناسب هستند و به طور جدی بر کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی افراد تاثیر میگذارند.
آمار اخیر مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پاییز سال 1403، نرخ بیکاری در کل کشور به 7.2 درصد رسید که نسبت به سال گذشته کاهش اندکی داشته است. این کاهش در مقایسه با وضعیت بحرانی بیکاری در سالهای گذشته، ممکن است به نظر پیشرفتی جزئی بیاید، اما در واقع این آمار نمایانگر چندین بحران و مشکلات پنهان در دل اقتصاد ایران است.
نابرابری فزاینده در نرخ بیکاری مردان و زنان
یکی از مهمترین نکات قابل توجه در این آمار، شکاف قابل توجه میان نرخ بیکاری مردان و زنان است. در حالی که نرخ بیکاری مردان در پاییز به 5.9 درصد کاهش یافته، نرخ بیکاری زنان به 13.7 درصد رسیده است. این شکاف تقریباً دو برابر است و نشان میدهد که در بازار کار ایران، زنان بهویژه زنان تحصیلکرده، با چالشهای بزرگتری برای ورود به بازار کار روبهرو هستند.
دلایل این نابرابری میتواند به چند عامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بازگردد. در ایران، تبعیضهای جنسیتی همچنان در بسیاری از بخشها، بهویژه در انتخاب نیروهای کاری، وجود دارد. بسیاری از زنان به دلیل محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی از فرصتهای شغلی محروم میشوند. علاوه بر این، نوع نگرش به نقش زنان در جامعه و مشاغل غیر رسمی و کمدرآمد میتواند موجب کاهش تمایل کارفرمایان به استخدام زنان شود.
بحران بیکاری تحصیلکردگان
یکی دیگر از نکات نگرانکننده این گزارش، بیکاری بالای تحصیلکردگان است. در پایان پاییز 1403، 7.4 درصد از مردان تحصیلکرده بیکار بودند و این رقم برای زنان تحصیلکرده به 19 درصد رسید. اگرچه نرخ بیکاری این گروهها در مقایسه با سال گذشته کاهش اندکی یافته، اما همچنان این آمار نشاندهنده یک بحران عمیق در جذب نیروی تحصیلکرده به بازار کار است.
این وضعیت میتواند به دلایل مختلفی مانند عدم تطابق مهارت های تحصیلکردگان با نیازهای بازار کار، کیفیت پایین برخی از رشتههای تحصیلی، کمبود فرصتهای شغلی متناسب با سطح تحصیلات، و همچنین مشکلات مدیریتی و عدم توسعه صنایع جدید و نوآورانه بازگردد. در واقع، تحصیلکردگان در ایران مجبور به رقابت در بازار کار با افرادی با سطح تحصیلات پایینتر هستند که این خود منجر به کاهش انگیزهها و توسعهنیافتگی توانمندیهای افراد تحصیلکرده میشود.
کاهش اشتغال در شرایط سخت اقتصادی
کاهش نرخ بیکاری، در نگاه نخست، میتواند به عنوان یک خبر مثبت تلقی شود، اما باید توجه داشت که این کاهش لزوماً به معنای بهبود وضعیت اشتغال نیست. در واقع، بسیاری از شاغلان جدید در ایران، در مشاغل غیررسمی و با دستمزدهای پایین و ناپایدار مشغول به کار هستند. این مشاغل فاقد بیمه، حقوق ثابت و شرایط کاری مناسب هستند و به طور جدی بر کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی افراد تاثیر میگذارند.
دلایل بحران بیکاری در ایران
اقتصاد ایران همچنان وابسته به نفت است و این وابستگی موجب شده است که دیگر بخشهای اقتصادی مانند صنعت و کشاورزی نتوانند به اندازه کافی رشد کنند و فرصتهای شغلی کافی ایجاد کنند. همچنین عدم تنوع اقتصادی در ایران موجب شده است که بحرانهای جهانی در حوزه نفت به طور مستقیم بر بازار کار تاثیرگذار باشد.
بسیاری از نیروی کار تحصیلکرده و متخصص ایران به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود فرصتهای شغلی به خارج از کشور مهاجرت میکنند. این مهاجرتها به تشدید بحران بیکاری داخلی و کاهش سرمایه انسانی کشور منجر شده است.
مشکلات مدیریتی و عدم تطابق برنامهریزیهای اقتصادی با نیازهای واقعی بازار کار، از دیگر عواملی است که به بحران بیکاری در ایران دامن میزند. ناتوانی در ایجاد شغلهای پایدار و برنامهریزیهای کوتاهمدت به جای استراتژیهای بلندمدت، مشکلات اساسی را در این حوزه ایجاد کرده است.
اگرچه کاهش نرخ بیکاری در سطح کل کشور و در بین مردان ممکن است نشانهای از بهبود موقتی باشد، اما واقعیتهای موجود در بازار کار ایران حکایت از یک بحران بزرگتر دارند. بحران بیکاری تحصیلکردگان و نابرابریهای جنسیتی همچنان از معضلات اصلی کشور است که نیازمند اصلاحات ساختاری و عمیق در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی است. برای حل این مشکلات، نیاز به تغییرات بنیادین در آموزش و پرورش، بهبود شرایط کار، ارتقاء مهارتهای شغلی و از همه مهمتر توسعه اقتصادی متنوع و پایدار است.