چهارشنبه 28 آبان 1404

زوال اندیشه در هیاهوی تحلیل‌های سطحی

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
زوال اندیشه در هیاهوی تحلیل‌های سطحی

در روزگار شتاب‌زده‌ی امروز، «تحلیل» دیگر امتیاز اندیشمندان نیست؛ همه تحلیلگر شده‌اند.

از شبکه‌های اجتماعی تا گفتگوهای روزمره، هر واقعه‌ای پیش از آن‌که فهمیده شود، قضاوت می‌شود. موجی از برداشت‌های سطحی و احساس‌محور جای دقت و درنگ را گرفته است. این همان سرآغاز زوال تفکر تحلیلی در جامعه است.

تحلیل عامیانه معمولاً از دو ریشه تغذیه می‌کند:

یکی کم‌بودن دانش تخصصی و دیگری میلِ بی‌امان به اظهارنظر. انسان امروز در معرض انبوهی از داده‌هاست، اما داده بدون دانش، نه آگاهی می‌سازد و نه بصیرت. در چنین فضایی هرکس خود را مرجع می‌پندارد و واقعیت قربانی سادگی می‌شود.

مشکل آنجاست که تحلیل‌های سطحی تنها بی‌ضرر نیستند؛ آن‌ها به‌مرور افکار عمومی را از حقیقت دور می‌سازند.

وقتی گفت‌وگو جای خود را به پیش‌داوری می‌دهد جامعه به سطحی‌ترین تفسیرها بسنده می‌کند. سیاست، اقتصاد، فرهنگ و حتی اخلاق عمومی از درون تهی می‌شوند زیرا تصمیم‌ها بر پایه‌ی احساسات زودگذر و روایت‌های ناقص شکل می‌گیرند.

در برابر این موج مسئولیت نخبگان، رسانه‌ها و نظام آموزشی سنگین‌تر از همیشه است.

باید میان «اطلاع» و «فهم» تفاوت نهاد. سواد تحلیلی، مهارتی است که با تمرین، مطالعه و پرسشگری رشد می‌کند. جامعه‌ای که در آن نقدِ عالمانه، شنیده و تحمل شود، کمتر گرفتار قضاوت‌های شتاب‌زده خواهد بود.

راه رهایی از سطحی‌نگری، بازگشت به آرامش ذهن و گفت‌وگوی مبتنی بر استدلال است. ما باید بیاموزیم که هر دانسته‌ای تحلیل نیست؛ و هر تحلیلی، حقیقت را نشان نمی‌دهد. تفکر عمیق، هنر توقف در میانه‌ی هیاهوست.

امروز بیش از هر زمان به بازسازی فرهنگ تحلیل نیاز داریم؛ فرهنگی که در آن پرسش بر پاسخ مقدم است، و فهم از فریاد مهم‌تر.