زیر پوست هند با «گاو و فلفل»
بهاری در کتاب خود هندوستان فقیر را برای ما روایت میکند و با ریزبینی از فرهنگ، سطح بهداشت و اعتقادات عجیب هندوها برای ما نمونههایی میآورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «گاو و فلفل» از جمله تازهترین آثار انتشارات کتابستان معرفت است. علی بهاری در این اثر نگاهی انداخته است به آداب و رسوم و جامعه هند. کتاب که سفرنامهای با زبان طنز است، تلاش دارد کشور 72 ملت را از زاویه هشت طلبه روایت کند. هانیه عدالتی، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است که در ادامه میخوانید:
اگر شما هم مثل من احساس میکنید که اطلاعات عمومی کمی در مورد جغرافی و تاریخ دارید؛ پیشنهاد میکنم سراغ سفرنامهها بروید. خواندن سفرنامه یک راه راحت، جذاب و میانبر برای بالابردن سطح اطلاعات است. غالباً شخصی که سفر میرود به فراخور روحیاتش، تجربههای جالبی دارد که نمیتوان در جستجوی اینترنتی و گشتن در دائرهالمعارفها به آنها دست پیدا کرد.
«گاو و فلفل» به قلم علی بهاری، روایت طنزآمیز سفر به هندوستان است. این کتاب، روایت سفر دسته جمعی گروهی از دانشجویان جامعهالمصطفی به شبه قاره است. روایت، از چند ماه قبل از سفر شروع میشود؛ دقیقاً از جایی که استادشان اولین تلنگر تصمیم به سفر خارجی را در ذهن او و دوستانش، میزند. هدف از سفر خارجی، تقویت زبان انگلیسی و کسب تجربه تبلیغ است.
انتخاب کشور مقصد و گرفتن مجوز و تأمین هزینهی آن کار راحتی نیست و بالا و پایینهای زیادی دارد. بهاری، تمام مراحل را با جزئیات آورده؛ بدون اینکه برای مخاطب خستهکننده باشد. او و دوستانش سعی میکنند سفری را با حداقل هزینه تجربه کنند و این مسئله در کشور پر جمعیتی که اختلاف طبقاتی زیاد است، تجربههای جدیدی پیش پای گروه میگذارد.
آنها در طول سفر، در شهرهای دهلی و لکهنو و آگرا، اقامت داشته و از مکانهای معروف و معابد دیدن کردهاند. نویسنده تلاش کرده تا از تاریخ و معماری این مکانها و آدابی که در آنجا رعایت میشود، اطلاعاتی در اختیار مخاطب قرار دهد. همزمانی این سفر، با ماه محرم فرصت خوبی را فراهم میکند تا با سبک عزاداری و آداب و رسوم مسلمانان هند آشنا شویم.
نویسنده، در حین روایتها، اطلاعات خوبی از هندیهای مسلمان و بینش و دغدغههایشان میدهد. هندوستان، به کشور هزار رنگ و هفتاد ملت معروف است و بعضی به آن کشور فقر و ثروت میگویند. ما غالباً در فیلمها بخش ثروتمند آن را دیدهایم. بهاری، هندوستان فقیر را برای ما روایت میکند. او از کف جامعه هند میگوید و با ریزبینی از فرهنگ مردم هند، غذاها و طعمها و سطح بهداشت و امکانات و اعتقادات عجیب هندوها، برای ما نمونههایی میآورد.
سفر پر ماجرای 8 طلبه به سرزمین 72 ملتکتاب ساده و خوشساختار است و مهارت نویسنده در نشان دادن طعمها و بوها و جزئیات، مخاطب را با خود همراه میکند. از دیگر نقاط قوت کتاب، زبان طنز و بیپرده و شوخیهای ظریف نویسنده است که تمام واقعیتهایی را که یک مسافر با جیب نیمهپر در این کشور با آن روبروست، به تصویر میکشد.
غالباً در این سفرها، سرماخوردگی جزء جدا نشدنی سفر است، نویسنده با بیان تجربهاش از دکتر هندی، در یکی از محلههای پایین شهر، ما را با عمق فاجعه بیاهمیت بودن بهداشت در هند آشنا میکند: «دکتر برای معاینه، تبسنج را برداشت تا داخل دهانم بگذارد، همان وسیلهای که روزانه داخل دهان دهها هندی میگذاشت و دو دقیقه قبل تا بیخ در گلوی کودک هندو بود. وقتی نیت شومش را فهمیدم، با نگاه متعجب به او و بعد به پاکنژاد خیره شدم، شبیه نگاههای حیران «سیامک انصاری» در کمدیهای «مدیری». واکنش من به کثافتکاری پزشک هندی که احتمالاً بهجای مرامنامه بقراط، به آییننامه هیتلر سوگند خورده بود، پاکنژاد را به خنده انداخت.»
بعد از سه روز که با کتاب «گاو و فلفل»، از سفر خیالی به هندوستان بر میگردم؛ با خودم میگویم تا یک رفیق مهاراجه پولدار پیدا نکردهای دور سفر به هند را خط بکش و به خواندن سفرنامهها قناعت کن.