سادهسازی مسائل دشوار
مالکوم گلدول، نگارنده کتابهای پرفروش اغلب به دلیل آشکارسازی تصورات غلط جمعی شناخته شده است. او در ترسیم تصویری ساده از مسائل دشوار و پیچیده تبحر ویژهای دارد. تصورات غلطی که تلاش میکند یک بار برای همیشه آن را برطرف سازد؛ از دید او هیچ میانبری برای موفقیت وجود ندارد. گلدول زمانی که پس از دو ماه از نخستین شغل خود اخراج شد این مهم را درک کرد. زمانی که او 20 سال داشت، شغلی را برای کار...
جیمز کولی*؛ درواقع ناتوانی وی برای بیدار شدن به موقع از خواب موجب شد تا رئیسش او را اخراج کند. از آن زمان، گلدول به این نتیجه رسیده است تا به ژرفای ارزش کار سخت پی ببرد.
او میافزاید: «من از آن پس چیزهای بیشتری نیز فرا گرفتم؛ اما یکی از آنها اهمیت اصول و نظم در کار است.»
گلدول در کتابش تحت عنوان: «داستان موفقیت نخبگان» مینویسد که افراد باید برای نیل به یک مهارت خاص 10 هزار ساعت کار سخت انجام دهند. او سپس استدلال میکند که بیل گیتس به موفقیت دست یافت چراکه از زمان کودکی درحال برنامهنویسی بوده است. به همین نحو، گروه موسیقی بیتلز به موفقیت و شهرت قابلتوجهی رسیدند؛ چراکه روزانه هشت ساعت تمرینات طاقتفرسا برای نواختن سازها انجام میدادند. به اعتقاد گلدول این کار شدید است که موجب موفقیت افراد میشود. او تصریح میکند که هیچ راهی برای دور زدن کار سخت وجود ندارد و نمیتوان برای نیل به موفقیت میانبر زد. نه تنها پشتکار لازم است، بلکه به گفته گلدول، این تنها راهی است که به ما اطمینان میدهد پذیرفتن یک ریسک درنهایت ثمرهای به همراه دارد.
«در واقع پشتکار همان مسالهای است که موجب میشود افراد ریسک را بپذیرند؛ نمیتوانید یکی از این دو امر را بدون دیگری داشته باشید.»
او میگوید که اگر بتوانید چنین پشتکاری را چاشنی برنامههای خود کنید و ریسکهای قابلتوجه را بپذیرید، شانس شما نیز به طرز قابلتوجهی افزایش مییابد. از سوی دیگر تاکید گلدول بر اهمیت سحرخیزی افراد نمیتواند اتفاقی باشد.
گلدول میافزاید: «هیچ فردی که نتواند در 360 روز سال پیش از سپیدهدم از خواب برخیزد، قادر نخواهد بود تا خانواده خود را متمول کند.»
البته نوعی دیدگاه آمریکایی را نیز میتوان در این کتاب به وضوح مشاهده کرد: بسیاری نمونههای مطالعاتی گلدول شهروندان آمریکایی هستند و او نیز زمان زیادی از زندگی خود را در نیویورک گذرانده است. اگر او به نقاط دیگری از جهان هم سفر میکرد و دید و چشماندازهای متنوعتری را در سطح بینالملل در نظر میگرفت، نوشتههایش در این کتاب جالبتر میشد.
مشکل دیگری که ممکن است به چشم خوانندگان کتاب بیاید آن است که او مکالمهای طولانی را در این اثر آغاز کرده و مخاطب آن نیز نه خوانندگان، بلکه خود اوست. با این حال مطالعه کتاب مزبور همچنان خالی از لطف نیست و نوشتههای او موجز و صریح هستند. نمونههای مطالعه گلدول نیز به درستی و با ظرافت نظر بالایی انتخاب شدهاند برای نمونه او الگوی تولد برخی از بازیکنان هاکی را بررسی کرد و مشخص شد که اغلب آنها در سهماه نخست سال متولد شدهاند. وی در این کتاب زمینههای شغلی متفاوتی را از بازار والاستریت تا رشتههای ورزشی و نحوه موفقیت آنها بررسی کرده است. او یکی از باهوشترین نویسندگان نشریه نیویورکر است که همواره ایده های شگرف و موفقی در اختیار دارد و آنها را در معرض اذهان عمومی قرار میدهد.
* نویسنده و روزنامهنگار گاردین