ستیز انسانها از دید مولانا با ناخوشی درونشان نسبت مستقیم دارد
محمدجواد اعتمادی در نشست «از عاشقی تا آشتی» گفت: مولانا میگوید اینکه آدمها همیشه در ستیز و دعوا باشند، نسبت مستقیم دارد با ناخوشی درون.
محمدجواد اعتمادی در نشست «از عاشقی تا آشتی» گفت: مولانا میگوید اینکه آدمها همیشه در ستیز و دعوا باشند، نسبت مستقیم دارد با ناخوشی درون.
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «از عاشقی تا آشتی» دیروز دوشنبه 2 مهر توسط مؤسسه سپهر مهر و با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی خانه اندیشمندان علوم انسانی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
محمد جواد اعتمادی، مولوی پژوه و مدرس زبان و ادبیات فارسی در ایننشست گفت: ماه مهر با نام شمس و مولانا آمیخته شده است. در ادبیات فارسی، فراوان از عشق گفته شده است و انتخاب کردن از بین موارد زیاد دشوار است. امروز میخواهم در مورد رابطه بین عشق و آشتی جویی صحبت کنم. در ادبیات عرفانی ما، توشههای گرانبها در مورد این موضوع فراوان است.
وی افزود: عدم خشونت و آشتی جویی را به عنوان یک فضیلت والا بدانیم و آن را در خود تقویت کنیم. انسان عاشق، اهل مدارا و صلح است و اهل جدال و ستیز نیست. بزرگان ادبیات فارسی، با خلق خدا جنگ نداشتند. او در ادامه ضمن مثالهایی از ابوسعید ابوالخیر، سعدی و ابوالحسن خرقانی، افزود: خرقانی در این ماجرا یک اسطوره است و میگوید من با خلق خدای صلح کردم که هرگز جنگ نکنم.
اینمولویپژوه در ادامه گفت: در تجربه عارفان از عشق همواره همزادی از عشق وجود دارد. عشق اتحاد می بخشد. عشق در روایت مولانا طبیب است و اصلیترین چیزی که درمان میکند، عنانیت، منیت و نفس اماره است. هر چه قدر منیت لاغرتر شود، آدمی بیشتر به سوی صلح و آشتی میرود. مولانا میگوید اینکه آدمها همیشه در ستیز و دعوا باشند، نسبت مستقیم دارد با ناخوشی درون. عشق، درون را آباد و باغ و گلستان میکند.
اعتمادی در پایان گفت: در روایت مولانا، عشق همزاد رَحم است. عارفان عشق را به معنای شکوفایی درونی تجربه میکنند. فرد عاشق محال است که رحیم نباشد. عاشق دلش خانه دوست میشود و وقتی خانه دوست شد، جا برای دشمنی ندارد.