سلام بر ایران، سلام بر فردا
انتخابات و امکان تعیین سرنوشت از راه صندوق رأی یک دستاورد تاریخی برای ایرانیان است. ارج نهادن به آن و دعوت به قدرشناسی چنین فرصت بیهمتایی وظیفهای همگانی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در روزهای گذشته تازهترین مطالب خود را به چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اختصاص داده و بر حضور همه آحاد مردم در این روز سرنوشتساز تاکید کردند.
علیاصغر عزتی پاک، نویسنده، در همین راستا در یادداشتی نوشت:
این روزها بسیاری از فضیلتمندان و صاحبرأیان کشورمان ایران از پیله عزلت و انزوا بیرون آمدهاند و همه یکصدا مردم را دعوت به حضور در پای صندوق رأی میکنند. توجه و تاکید دوباره این بزرگان و ارجمندان به انتخاب و انتخابات از اتفاقات فرخنده روزگار است.
این رأی ندادنت چه سودی دارد؟!انتخابات و امکان تعیین سرنوشت از راه صندوق رأی یک دستاورد بسیار مهم و تاریخی برای ایرانیان است. ارج نهادن به آن و دعوت به قدرشناسی چنین فرصت بیهمتایی وظیفهای همگانی است.
مسئولیتشناسی و تعهد به سرزمین و وطن اقتضا میکند مردمان و اهل دانش و اندیشه امکانات و دستآوردهای خود را محافظت کنند و در طول زمان آن را عمق ببخشند.
مردم ایران یکی از شایستهترین مردمان و از جمله مسئولترین انسانهای کُرهی خاکی هستند. شخصاً برای هر کُنش آنان احترام قائلم و معتقدم تصمیمهای جمعی این مردم همیشه روبهجلو و سازنده بوده است؛ اگر مهر ورزیدهاند، یا که قهر کردهاند. چنان مردمی میدانند که زندگی جاری است؛ پاسست کردن و ماندن در ایستگاهی بینراهی جز فرصتسوزی و دیراندن مقصد و مقصود نیست. پس، سلام بر ایران؛ سلام بر فردا!
افشین علا، شاعر، نیز در سرودهای که به تازگی با عنوان "ایران من بخند" در صفحه شخصی خود منتشر کرده، پایداری و موفقیت را برای ایران اسلامی آرزو کرده است:
ایران زخمدیدهی غمگین، کمی بخند دف میزنم برای تو، با من دمی بخند زانوی غم گرفته در آغوش تا به کی؟ یک دم بدون هیچ ملال و غمی بخند تا چشم دشمن تو شود کور، شاد باش بگذار تا نگاه کند عالمی، بخند ای سرو باستانی من، کم نمیشود چیزی ز ریشهات که ز بن محکمی، بخند با بتهجقههای لباست چو دختران چرخی بزن، به نغمهی زیر و بمی بخند دنیا اگر به قصد تو برخاست، غم مخور ایران من! تو کشور جام جمی، بخند اوج و نشیبهای فراوان چو دیدهای از پیچ و خم نترس، به پیچ و خمی بخند هر شادمانی و طربی ابتذال نیست مهد بنان و پایور و خرمی، بخند تا چند انتظار گشایش؟ بلند شو تا کی به یاد حادثه و ماتمی؟ بخند خواهی که انتقام بگیری ز غم؟ برقص خواهی به زخم خویش نهی مرهمی؟ بخند دیدی اگرچه داغ جوانان بیشمار چون غرق عشرتند شهیدان، همی بخند پیراهن سه رنگ برای تو دوختیم با نقش خوشنگار چنین پرچمی بخند...