سه‌شنبه 6 آذر 1403

سیاست‌ورزی ناجور خاتمی و لاریجانی!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، جعفرعلیان‌نژادی یادداشتی را با عنوان؛ سیاست‌ورزی ناجور خاتمی و لاریجانی! در کانال خود در ایتا منتشر کرد که به شرح زیر است: برای آن دسته از افرادی که سیاست را فن «کسب قدرت»، «اعمال قدرت» و «حفظ قدرت» می‌دانند، تکنیک «برچسب‌زنی»، مهارتی حیاتی است. زبان سیاسی این افراد، به وصله - پینه کردن چیزهای ناجور عادت کرده و به همین دلیل هم، ابایی از «ناجورخواندن رقیب» نیز ندارند. «برچسب‌زنی» نام شیک و مجلسی «ناجورخوانی» است. برچسب زدن به زبان ساده، تحمیل یک وصله ناجور به تن یک پدیده یا واقعیت است. «ایدریئن بیرد» در کتاب زبان سیاست، کارکرد برچسب‌ها را رجوع سریع روزنامه‌نگاران و مفسران به یک پدیده یا شخصیت سیاسی، دانسته است. کار برچسب‌زن، خوراک حاضر و آماده دادن به طیف ژورنالیست و مفسر سیاسی است تا به یک برداشت ساده از یک پدیده یا واقعیت چندلایه و چندبُعدی برسند. با این مقدمات، سوال اینجاست که، چرا سیاست‌مداران «دوررفته» و «بازنشسته»، به تکنیک برچسب‌زنی روی آورده‌اند؟ این روزها دو برچسب «خالص‌سازی» و «خودبراندازی» ابزار کار طیف روزنامه‌نگار و مفسر سیاسی اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا (میانه‌گیر) در هجمه به نظام و ارکان آن شده است و کمتر متنی می‌توان از عناصر این طیف سراغ گرفت که به نحو تلویحی یا تصریحی به این دو برچسب نپرداخته باشد. الف. برچسب خالص‌سازی در کنار کارکرد ژورنالیستی خود، سه کارکرد دیگر را بدنبال دارد: اول. جایگزینی مناسب و مشروع‌تر برای برچسب تند «یکسان‌سازی» اصلاحات است. دوم. با ساده‌سازی واقعیت، تکثر و تفاوت منش مدیریتی و حکمرانیِ قوای سه‌گانه، همه آنها را به یک چوب می‌راند. سوم. می‌خواهد غیرمستقیم بگوید، مردم و نظام جایی برای بازگشت آنان به صحنه سیاست باز کنند. ب. برچسب خودبراندازی نیز در کنار کارکرد خوراک‌دهی به طیف رسانه‌ای اصلاح‌طلب، چند هدف دیگر را نیز دنبال می‌کند: اول. از زیر بار مسئولیت خرابی وضع موجود دولت مورد حمایتشان (اعتدال)، شانه خالی می‌کنند، دوم. بدنبال محو نقش پررنگ خود در دمیدن آتش براندازی و اغتشاش در سال گذشته هستند، سوم. می‌خواهند عاملیت مستقیم خود در بروز خشونت‌های احتمالی آتی را، پنهان سازند. به زعم نگارنده، برچسب «خالص‌سازیِ» لاریجانی و «خودبراندازیِ» خاتمی، دو روی یک سکه‌اند. نوعی انقطاع از واقعیت و به بیان بهتر هراس از مواجهه واقعی با واقعیت‌های موجود، زبان سیاست‌ورزی آنان را ناجور و ناطور کرده است. از نظر آنان بهترین راه حل در شرایط فعلی، ساده‌بینی صحنه است. از این نظر برچسب‌زنی یک تکنیک ابتکاری یا تهاجمی نیست، بلکه نشانه انفعال و ناچاری است. زبان حال سیاست‌ورز ناجوربین چنین است: اگر واقعیت صحنه به نفع ما نبود، با «ناجورسازیِ» واقعیت، صحنه را خوشایند خود می‌کنیم. به اعتراف محمدرضاتاجیک تئوریسین اصلاح‌طلب، «وضعیت مزاجی و دماغی و جسمی و روحی و روانی جریان اصلاح‌طلبی امروز، چندان مساعد نیست... روح سرگشتگی، تناقض، معضل بی‌جواب، فقدان راه، عبور ناپذیری، معما و دشواری گزینش در آن موج می‌زند» به همین دلیل به اصلاح طلبان توصیه می‌کند «نباید از دوباره سعی‌کردن، شکست خوردن و بهتر شکست‌خوردن بهراسند». هراس از مواجهه با واقعیت، اصلاحات را به خودبراندازی می‌اندازد، برچسب‌زنی چیزی را عوض نمی‌کند، چون با کژبینی، واقعیت کج نمی‌شود.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.