طنز تلخ شوروی؛ وقتی حقیقت جرم میشود

دنیای اقتصاد: در روزگاری که یک جمله ساده میتوانست سرنوشت کسی را تغییر دهد، شوخطبعی هم مرزی باریک با خطر داشت.
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ در روزگاری که یک جمله ساده میتوانست سرنوشت کسی را تغییر دهد، شوخطبعی هم مرزی باریک با خطر داشت. از مردی که اتومبیلش را در میدان سرخ پارک کرد تا لولهکشی که تنها یک پیشنهاد فنی داد، روایتهایی از زندگی در نظامی است که حتی سادهترین سؤالها را هم برنمیتابید.
مردی اتومبیلش را در میدان سرخ مسکو پارک کرد. افسر پلیس شتابان به سمت او دوید و فریاد زد: عقلتو از دست دادی؟ اینجا محوطه دولته! مرد جواب داد: عیبی نداره. ماشین من قفلهای محکمی داره.
در زندان دو همسلولی با هم درددل میکردند: تو رو برای چی دستگیر کردند؟ جرمت سیاسی بوده یا عادی؟
فکر کنم سیاسی باشه. من لولهکشم. منو احضار کردن به کمیته حزب در منطقه تا لولههای فاضلاب رو تعمیر کنم. من هم یه نگاهی به لولهها کردم و دیدم خیلی وضعشون خرابه. گفتم کل این سیستم رو باید عوض کنید. بعد نمیدونم چی شد گرفتنم و هفت سال حبس برام بریدن.
یک سخنران در شهر ادسا نطقی ایراد کرد با عنوان آیا در مریخ زندگی وجود دارد؟ و پیشبینی کرد که احتمالاً در چند دهه آینده در مریخ زندگی وجود خواهد داشت. در پایان سخنرانی خطاب به حضار گفت: کسی سؤالی نداره؟ یک نفر پرسید: ببخشید استاد، در ادسا کِی زندگی خواهیم داشت؟