عصر سیطره جبر تکنولوژی / انحصار داده، دست انداز مسیر توسعه
استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در سالهای اخیر، به ویژه در کشورهای پیشرفته، با سرعتی رو به رشد بوده است. این پیشرفت به حدی است که شاید برای بشر امروز دیگر چندان تعجببرانگیز نباشد.
کاربرد ابزارهای مبتنی بر هوشمصنوعی در سالهای اخیر بهویژه در کشورهای پیشرفته با چنان سرعتی رو به پیشرفت است که شاید برای بشر امروز دیگر چندان تعجببرانگیز نباشد که رباتها بهجای پرستاران یا پزشکان با همان کیفیت درمان نیروی انسانی، مشغول به کار هستند یا دیگر وجود خودروهای خودران حتی در کشورهای حاشیه خلیجفارس بسان چند دهه قبل اتفاقی خبرساز نیست، چراکه امروزه هوشمصنوعی بهاجبار یا اختیار کنترل بخشهایی از روزمرگی را در اختیار دارد و روزبهروز هم به قدرت آن افزوده میشود؛ بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم، بهعنوان انسان حاضر در عصر فناوری بهتدریج مورداحاطه هوشمصنوعی قرار میگیریم. بهگفته بسیاری از کارشناسان، باوجود تحریم و معضلات مربوط به داده بهاحتمال زیاد ایران دنبالهرو پیشرفتها خواهد بود. امروز جای خالی یک سیاستگذاری مشخص با هدف فعالیت برای تاثیرگذاری بهشدت احساس میشود و نهادهای دولتی و شبهدولتی بهدلیل اینکه دسترسی بیشتری به داده دارند، نقش مهمی در توسعه هوش مصنوعی ایفا خواهند کرد. صمت در گفتوگو با کارشناسان، الزامات توسعه هوشمصنوعی در ایران را بررسی کرده است.
توسعه هوشمصنوعی منوط به کار با داده است
امیر محترمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه و کارشناس فناوری اطلاعات در گفتوگو با صمت درباره الزامات توسعه هوشمصنوعی در کشور گفت: مهمترین منبع قوت کشور ما در زمینه هوشمصنوعی بسان دیگر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، نیروی انسانی است. بهعبارتدیگر، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده است که میتوان با تکیه بر آن، از توسعه هوشمصنوعی در کشور سخن گفت، اما کاربرد نیروی انسانی زمانی بهسرانجام میرسد که از زیرساختهای فنی و دادههای کافی برای اجرای الگوریتمهای هوشمصنوعی برخوردار باشیم. واقعیت آن است که زیرساخت فنی و کلانداده پیشنیازهای بهرهگیری از نیروی متخصص در این حوزه هستند، بنابراین نرمافزارهای هوشمصنوعی با بهرهگیری از کلانداده آموزش و توسعه مییابند. پردازش کلان داده نیز، بهنوبه خود مستلزم تامین زیرساختهای سختافزاری رایانشی و انبارشی از قبیل جیپییوها و پردازشگرها و مخازن بزرگ دادهای است.
وی افزود: برای توسعه موارد گفتهشده در کشور، جای ضعفهای زیادی وجود دارد، سختافزارهای پردازش هوشمصنوعی ابزارهای گرانقیمتی هستند که باوجود تحریمها نرخ تامین آنها برای کشور چندبرابر تمام میشود. بههمیندلیل بحث تشکیل اپراتور ملی هوشمصنوعی مطرح میشود تا بتوان چنین سرویسهایی را هم در لایه سختافزاری و هم در لایه نرمافزاری ارائه داد، اما نمیتوان از معضلات گوناگون مربوط به لایه اطلاعات و داده چشمپوشی کرد و بدون حل این معضلات، توقع توسعه هوشمصنوعی در کشور را داشت.
دادهها در اختیار دولت و ارتباطات اینترنتی در محدودیت
محترمی گفت: از اساس حوزه هوشمصنوعی یکی از حوزههای پرچالش در دنیا است و با این پیشرفتهایی که کرده، برای کشوری نظیر ایران پرچالشتر است؛ چراکه باید زیرساختهای بیشتری را فراهم کنیم تا اینکه بتوانیم با جهش این فناوری در دنیا همپایی داشته باشیم. موضوع دسترسی به اطلاعات، دیگر موضوعی است که باید نسبت به حل آن چارهای اندیشید. گفتنی است، باتوجه به پراکنده بودن اطلاعات در کشور، اقداماتی برای اینکه نهادهای دولتی اطلاعات را بهاشتراک بگذارند، اندیشیده شد. توسعه هوشمصنوعی منوط به کار با داده است و در کشور عمدتا دادهها در اختیار سیستمهای دولتی و شبهدولتی است؛ بنابراین بهنوعی باید زمینههای اشتراکگذاری و دسترسی به داده برای بازیگران اصلی هوشمصنوعی فراهم شود. این اشتراکگذاری و دسترسی، نیازمند قانونگذاری و روندهای مرتبط است. نکته دیگر، ضرورت تقویت و توسعه اتصالات بینالمللی و بهطورخاص اینترنت است که با وضعیت محدودیتهای فعلی، گلوگاهی جدی بر سر راه توسعه فناوریهای اطلاعاتی از جمله هوشمصنوعی است.
بیکاری یا اشتغال
این کارشناس بااشاره به اثرات توسعه هوشمصنوعی روی مشاغل در کشور گفت: بررسی اثرات هوشمصنوعی بر مشاغل را باید روی یک بستر بزرگتر بهنام پویایی اقتصادی یک کشور تحلیل کنیم. بهطورقطع ورود هر فناوری جدید تبعاتی بر نوع، ماهیت یا حتی موجودیت برخی مشاغل خواهد داشت. این اثر برای فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی قویتر است و در این بین، هوشمصنوعی بهدلیل قابلیتهای زیاد در شبیهسازی تصمیمگیریهای انسانی، نقش زیادی در خودکارسازی، سیستمهای خودمختار و تصمیمگیری ماشینی دارد که این میتواند بهمعنای جایگزینی فعالیتهای انسانی با ماشینها باشد. تاریخ گواه بوده است که همواره با ورود و توسعه هر نوع فناوری، مشاغل بسیار زیادی یا حذف شدهاند یا شکل آنها تغییر یافته است؛ اما در طرف مقابل هم، شاهد بودیم که مشاغل جدید بسیاری نیز بهوجود آمدهاند. توسعه اتوماسیون صنعتی هوشمند یا صنعت نسل 4، هوشمندسازی فعالیتهای دستی مانند کنترل مواد و کیفیت و همچنین مشاغلی که با اطلاعات و داده سروکار دارند؛ مانند مشاغل موجود در خبرگزاریها، مدارس و دانشگاهها، مشاغل طراحی و هنری، واحدهای تحلیل و رصد سازمانها و... در دسته مشاغل لبه تغییر و تبدیل هستند. از سوی دیگر، ظهور مشاغلی مانند متخصصان تحلیل داده، شغلهایی نظیر اینفلوئنسری یا تولید محتوا در فضای مجازی که بازار آن امروزه بسیار داغ شده است، همچنین بازاریابیهای الکترونیک یا فضای مجازی، نمونهای از مشاغل در حال رویش هستند.
بنابراین بهطورقطع ساختار سنتی مشاغل با ضریب تشدید چندبرابری تغییر خواهد کرد و منجر به حذف و شکلگیری مشاغل جدید خواهد شد، اما مولفه مهم این است که باید ساختار نیروی کار با این تحولات تغییر کند؛ یعنی باید نیروی کار را هم توانمند کنیم. برای مثال، هنرمندان حوزه عکاسی، گرافیک و طراحان بهشدت باید بر کار با ابزارهای هوشمصنوعی مسلط باشند یا اگر یک شغل سنتی مکانیک خودرو با توانمندیهایی در رشته مکانیک را در نظر بگیریم، امروزه با افزایش نسبت وابستگی نرمافزاری خودروها، مکانیکها بهنوعی متخصص نرمافزار هم خواهند بود یا در آینده، شاید یک مکانیک باید متخصص هوشمصنوعی هم باشد؟! لذا ساختار بسیاری از رشتههای دانشگاهی باید همگام با توسعه هوشمصنوعی تغییر یابد و بازنویسی شود.
نگران از بین رفتن بازار کار نباشیم
محترمی گفت: بنابراین بهطورکلی بهقدری اقتصاد در کشور ما غیرفعال است که با این تکنولوژی، نباید نگران این باشیم که بازار شغلی از دست برود و این نگرانی دستکم برای ما جدی نیست؛ چراکه ظرفیتهای بالقوه زیادی وجود دارند که در کشور ما بازار کارشان فعال نیست که اگر فعال شود، حجم زیادی از نیروی انسانی باید در آن شاغل شوند. البته باید این را هم اصلاح کنم که وقتی دنیا نگران از بین رفتن شغلها است، ما هم باید بهتبع آن، دغدغه داشته باشیم، اما بیش از نگرانی درباره از بین رفتن شغلها، باید توسعه بستر اقتصاد کلان و در دل آن، توسعه فناوریهایی چون هوشمصنوعی دغدغه ذهنی سیاستگذاران ما باشد. بهگفته این عضو هیاتعلمی دانشگاه، هوشمصنوعی وقتی در جامعهای ورود پیدا میکند، فرصتها و تهدیدهایی بههمراه دارد که هنر سیاستگذار باید در کاهش این تهدیدات و حداکثر استفاده از فرصتها باشد.
گرهی که بهدست دولت باز میشود
وی افزود: اگر روی فرصتها تاکید نکنیم، بهطورقطع شرایط مذکور موجب بروز بیکاری بیشتر در کشور میشود. در نهایت، جبر تکنولوژی ما را بهسمت استفاده از هوشمصنوعی میبرد. برای مثال، اتومبیلهای خودران امروزی، کنترل ترافیک و مدیریت شهری هوشمند بدون وجود فناوریهای مبتنی بر هوشمصنوعی شدنی نیست. در نتیجه باید یک برنامه منسجم بههمراه پیشبینی از پیشرفتهای هوشمصنوعی در این حوزه تدوین کنیم.
محترمی بااشاره به اینکه در نهایت دنبالهرو پیشرفتها در بحث توسعه هوشمصنوعی خواهیم بود، گفت: بهاحتمال بسیار بالا نظیر سایر حوزهها یک دنبالهرو خواهیم بود که معمولا در میانه به پایین جداول توسعه سیرخواهیم کرد. باوجود ناسازگاری سیاستگذاریهای دولتی و محدودیتهایی که وجود دارد، تناقضاتی بهوجود میآید که نمیگذارد به پیشرفتهای جهانی برسیم.
بهعبارتروشنتر، در مرحله سیاستگذاری، معضلاتی وجود دارد که نمیگذارد در قافله توسعه در حوزههایی چون هوشمصنوعی وضعیت خوبی داشته باشیم. تا این را حل نکنیم، نمیتوانیم به مراحل بعدی راه بیابیم. پیشرفت حوزه هوشمصنوعی در کشور تنها در سایه تامین الزاماتی در حوزههای مختلف اقتصاد کلان، قانونگذاری فناوری، توسعه زیرساخت، ارتباطات علم و فناوری و... است که چشمانداز تحقق آنها ضعیف است.
وی ادامه داد: اگر نخواهیم با یک نگاه همهجانبه به این موضوع نگاه کنیم، باید گفت در توسعه فناوری اطلاعات و هوشمصنوعی مانند سایر فناوریها شاهد یک روند نیمبند و نصف و نیمه خواهیم بود. در واقع نه بهعنوان پیشتاز بلکه بهعنوان یک دنبالهرو در این مسیر طی طریق خواهیم کرد.
آینده کشور روشن است
امین فرجی، رئیس مرکز تحقیقات شهر هوشمند ایران در گفتوگو با صمت درباره اهمیت کاربرد هوشمصنوعی در فضای صنعت گفت: کاربرد هوشمصنوعی در مراحل ابتدایی و ساده آن، دادن ظرفیت و قابلیت به ماشینها و ابزارهایی است که بتوانند مانند یک انسان استنباط و استنتاج کنند. آینده کاربرد هوشمصنوعی در کشور روشن است، چراکه باتوجه به ظرفیتهای موجود از جمله مراکز استارتآپی و نوآوری و پارکهای علم و فناوری روزبهروز به کاربرد هوشمصنوعی در ارکان شهری افزوده میشود. حال اینکه کدام بخش پذیرای هوشمصنوعی خواهد بود، میتوان آن بخشهایی از نظام اداری کشور را نام برد که فعالیتهای خود را به فضاهای پلتفرمی گره زدهاند؛ اما کاربرد هوشمصنوعی در صنعت را باید در مفهوم کلان منوط به منابع دادهای دانست. وی افزود: باتوجه به قدرتی که انسانها با بهرهگیری از دادهها به ماشینها و ابزارها دادهاند، میتوانند با کمک یادگیری ماشین، موجب ارتقای بهرهوری شوند. بههمیندلیل، کاربرد هوشمصنوعی در صنعت میتواند منجر به عملکردهای بهینه و کاهش خطاها شود. عدماطلاع از تجربیات گذشته که در برخی مواقع منجر به تکرار مکررات و در بسیاری موارد، منجر به ورشکستگی یک صنعت میشود؛ در این زمینه هوشمصنوعی مسیر درستتری را انتخاب میکند و بهطورطبیعی حجم قابلتوجهی از تصمیماتی که برمبنای هوشمصنوعی اتخاذ میشود، منطقیتر است. امروزه هیچ چارهای جز قدم برداشتن در مسیر استفاده از هوشمصنوعی نداریم. در مقیاس کلان و همچنین دیدگاههای مسئولان بالارتبه نشان میدهد که دیگر قادر به اداره امور به شیوههای سنتی در حوزههای مختلف از جمله صنعت و معدن نیستیم. برای مثال، برای اداره حجم قابلتوجهی از دستاوردهای معدنی، باید از هوشمصنوعی نهایت بهره را ببریم. گفتنی است، در مدیریت تولیدات کارخانهای هم باید در این مسیر قدم برداریم. اما مسئله اصلی در کشور منابع محدود داده است که باید برای حل آن، برنامه قابلاجرایی را تدوین کرد. فرجی گفت: نظریههای مربوط به شیوههای سنتی اداره امور که مهمترین آنها از سوی دانشمندان برای مکانیابی صنعتی مطرح شده است، به مکان بهینه صنعتی تاکید دارد. این موضوع یعنی بلامکان شدن یا از بین رفتن فضا در حوزه فناوریهای تحولآفرین، خودش را با هوشمصنوعی نشان میدهد. در اصل ما میتوانیم بدون وابستگی به این امر محدودیتهای فضایی کسبوکارها بهویژه در صنعت را تغییر دهیم و منوط به آن نباشیم. در یک جمعبندی کلی، میتوان گفت که امروز هوشمصنوعی جای خود را وارد عرصه صنعت کرده، هرچند هنوز فراگیر نشده است، اما شیوههای سنتی بهدلیل فراگیری که دارند، هنوز در مقابل این ماجرا ایستادگی میکنند. اما برای رقابتپذیر شدن و حضور در بازار بهویژه در روزگاری که ثانیهها تصمیمگیر هستند، چارهای جز رفتن بهسمت هوشمصنوعی نخواهیم داشت. مانند همه ادوار در تاریخ همواره زمانی که یک فناوری رشد پیدا میکند، گروهی همیشهبیگانه با فناوری هستند و گروهی پیشرو وجود دارند و از فناوریهای روز بیشتر استفاده میکنند. این بخش از جامعه بهویژه نسلی که در ادبیات بینالمللی به آنها نسل زد گفته میشود، بخش قابلتوجهی از زندگی خود را در بعد چهارم اینترنت یعنی هوشمصنوعی سپری خواهند کرد.
سخن پایانی
با توجه به موارد گفتهشده در این گزارش: نیروی انسانی، دادهها و زیرساختهای سختافزاری سهضلعی هستند که با داشتن آنها میتوان یک سیستم هوشمصنوعی را توسعه داد و باید این 3 ضلع را پرورش داد. بهگفته برخی کارشناسان، اگر بتوانیم درصد مناسبی از همین نیروها را در کشور حفظ کنیم، بسیار مفید و ارزشمند خواهد بود. مشکل اصلی این است که متاسفانه ما شاهد مهاجرت نخبگان هستیم و در زمینه هوشمصنوعی این مهاجرت بهمراتب شدیدتر است؛ بنابراین باید به روشی امکاناتی برای نخبگان هوشمصنوعی کشور ایجاد کنیم تا از میزان مهاجرتها کاسته شود و دستکم درصد خوبی از آنها در کشور بمانند.