عمری چراغ دختر و چشم پسر، پدر
ابراهیم حسنلو غزلقصیده تازه برای روز پدر سروده است، که به مناسبت روز پدر و میلاد امیرالمومنین علیبنابیطالب علیه السلام تقدیم میشود.
ابراهیم حسنلو غزلقصیده تازه برای روز پدر سروده است، که به مناسبت روز پدر و میلاد امیرالمومنین علیبنابیطالب علیه السلام تقدیم میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم حسنلو غزلقصیده تازه برای روز پدر سروده است که به مناسبت روز پدر و میلاد امیرالمومنین علیبنابیطالب تقدیم میشود: عشقی تمام بود؛ تمام هنر پدر اینگونه برد قصهی خود را به سر پدر یک شب به خوابم آمد و شوق و جنون شدم میخواستم برای دلم از پدر پدر هرجا، همیشه با دل من مادرانه هست من خسته هستم از همه و خستهتر پدر از پا در آمد و خبر از درد خود نداشت خود را نداشت از سر ما برحذر پدر لشکر شدند رنج و غم و زخم و تاختند آورد در مصاف خطرها جگر پدر اندوه در مصاف دل او حقیر شد از هر طرف که روی نهاده است بر پدر اندوه او بزرگتر از روزگار ماست هرگز نشد خلاصه به هر مختصر پدر از درد و رنج و بغض و غم و حسرت و شَرنگ برداشت از تمام جهان بیشتر پدر ای کشفناپذیر! اگر بازخوانمت مبهوت میشود همهی عشق در پدر تو جان مطلقی و دلم از تو زنده است دنیا حقیر و هیچ و جهانی دگر پدر معنای کوه و جنگل و دریا و آسمان جانی که کرده است از اینجا گذر پدر باشد نهال و برگ و گلش سبزتر شود این بود اگر که داشت به دنیا نظر پدر یک عمر عاشقانه نگاه و امید و شوق عمری چراغ دختر و چشم پسر پدر آتش گرفته است که آرام جان شود عمری شکسته است غریبانهتر پدر رنجی مگر به سینهی ما رو نیاورد دستان او امید و غرور و سپر پدر آنی که در کنار دلت زنده بودهام عمر آن دم است و باقی آن بر هدر پدر