فرود «فراز» در شب نارفیقی
حالا فراز کمالوند نه تنها متهم به نارفیقی و رفیق نیمه راه شده که سایپا هم با سابقه قهرمانی در لیگ در آستانه سقوط است و شگفتا که سرمربی انگشت اتهام را به جانب دروازه بان خود می گیرد.
عصر ایران؛ امیر حسن خدیر - بازی استقلال و سایپا که با برد دو بر صفر آبیها تمام شد تنها به این خاطر مهم نبود که هر دو تیم به سه امتیاز آن نیاز مبرم داشتند، یکی برای به دست آوردن سهمیه آسیا و دیگری در جنگ بقا در پایین جدول یا چون بازی شهرآورد در جام حذفی در پیش است بلکه یک اهمیت ویژه دیگر داشت. مقابل استقلال، سایپایی بازی می کرد که سرمربی کنونی آن فراز کمالوند است. هم او که در نیمه راه و نه در پایان مسابقات، رفیق خود فرهاد مجیدی را رها کرد و او را با کوهی از مشکلات تنها گذاشت و به سایپا رفت.
فرازفراموش شدهای که با تیم های لیگ یکی چون گل ریحان البرز و شاهین بوشهر هم توفیقی کسب نکرده بود با فرهاد مجیدی دوباره به عرصه اول فوتبال ایران بازگشته بود. انتخابی پرهزینه که سرمربی جوان را زیر این فشار برد که به خاطر تجربه کمتر او موفقیت ها را باید به حساب فراز کمالوند نوشت و مقصر باختها و ناکامی ها خود فرهاد است. شاید بگویید در دنیای حرفه ای فوتبال این گونه انتقالها و از تیمی به تیم دیگر و حتی نقطه مقابل رفتن چه در سطح مربی و چه بازیکن طبیعی است و رفاقت، تم فیلم های مسعود کیمیایی است و فوتبال، سینمای کیمیایی نیست. اتفاقا آنچه در دنیای فوتبال حرفهای کاملا طبیعی است «احترام و تقید به قرارداد» است و حلقه گم شده فوتبال ما همین است. نه تنها وضعیت فوتبال که یکی از دلایل انحطاط اخلاقی جامعه ایران در سال های اخیر ناشی ازهمین بی احترامی و بی تعهدیها و مقید نبودنهاست. مگر «لیونل مسی» نمی توانست با کمی پافشاری بیشتر از «بارسا» جدا شود؟ بازیکنی در بالاترین سطح قابل تصور فوتبال امروز دنیا اما گفت میماند «چون «این گونه جدا شدن را دوست ندارم». نارفیقی فراز کمالوند هم نه به خاطر جداشدن که «آن گونه جدا شدن» بود و دست دادن بسیار سرد فرهاد مجیدی با او در پایان مسابقه و خوشحالی زایدالوصف او از این برد نشان داد که ادعای فراز دایر بر این که دوستانه جدا شده بودند تا چه حد قرین صحت بوده است. امیر قلعه نویی هم میتوانست سپاهان را رها کند و به تیم ملی برود و تازه توجیه کند که تیم ملی مهمتر است و پای اعتبار مملکت در میان است اما این کار را نکرد چون نوبت قبل وقتی استقلال قهرمان شد مربی گری تیم ملی را بر عهده گرفت و بعد از شکست با تیم ملی دیگر هیچ گاه ژنرال محبوب استقلالی ها نماند. پس از آن هم هر چه سن او بالاتر رفته تعهد و تقید بیشتری به قراردادهایی که امضا می کند نشان داده است. حالا فراز کمالوند نه تنها متهم به نارفیقی و رفیق نیمه راه شده که سایپا هم با سابقه قهرمانی در لیگ در آستانه سقوط است و شگفتا که سرمربی انگشت اتهام را به جانب دروازه بان خود می گیرد. عجیب این که در گسترش فولاد نیز به همین دروازه بان چنین اتهامی را وارد کرده بود (شک به جهت شیرجه در مقابل پنالتی) و این پرسش به میان می آید که اگر تا این حد بدبین بوده است چرا منادی را درون دروازه قرار نداد که گلر خوبی هم هست؟ داستان نارفیقی فراز و فرهاد یادآور ترانه قدیمی زنده یاد بهنام صفوی است: میخوام ازت جدا شم.... یه ذره تنها بمونی.... رفیق نیمه راه من!... دیره واسه پشیمونی. احتمالا برخی از خوانندگان این سطور خواهند گفت: کدام پشیمانی و حتی کدام افسوس برای تیم در حال سقوط. این یکی ترانه را باید می گفتی: واسه پوله، واسه پوله! اما آیا دیگران که دستمزدهای مشابه و بالاتر دریافت می کنند به بهای نارفیقی و در قالب رفیق نیمه راه است که «فراز» ما را واداشت تن به این «فرود» بدهد؟!
لینک کوتاه: asriran.com/003KJV