قصههای نان و نمک (9)/ تیِ شکسته، جعبه کفش و قلمرو انسانها!
دو همکارم وارد اتاق میشوند و سر یک «تی» شکسته بحث میکنند. ساعت 8:30 صبح شنبه است...
دو همکارم وارد اتاق میشوند و سر یک «تی» شکسته بحث میکنند. ساعت 8:30 صبح شنبه است...