متهمان به بیدینی که مفسر قرآن شدند

مسئله اصلی نویسنده در کتاب «اعجاز نظم فارسی»، پیوند گفتمان صوفیانه با نظم عروضی فارسی است؛ البته در ساحت تفسیر قرآن کریم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «اعجاز نظم فارسی»، نوشته محمد محمدی، که به تازگی از سوی انتشارات علمی منتشر شده است، تلاش دارد به گونهشناسی تفسیرهای منظوم قرآن کریم بپردازد. این اثر که با مقدمه محمود فتوحی منتشر شده، نگاهی دارد به تفاسیر منظوم که از دوره صفویه وارد مجموعهای از تفاسیر فارسی شد و پس از این دوره نیز همچنان ادامه داشت و در دوره قاجار به اوج خود رسید.
علاقه ایرانیان به انس و آشنایی با معارف قرآن کریم از همان سدههای ابتدایی ورود اسلام به ایران سبب شد تا دست به ترجمه و تفسیر این متن الهی بزنند. کاری که در بدایت امر به دلیل حساسیتهایی که وجود داشت، محدود و گاه نزدیک به ترجمه بود، اما رفتهرفته شاعران و نویسندگان خلاق کوشیدند تا کلام خود را با تفسیر معجزه آخرین پیامبر خدا (ص)، ماندگار و مزین کنند.
از تفسیر طبری که از آن با عنوان اولین تفسیر قرآن کریم یاد میکنند و در قرن چهارم نوشته شد تا تفاسیری که امروزه نیز عمدتاً توسط علما نوشته میشود، هر کدام تلاش دارند قطرهای از این بحر معنا را پیش چشم مخاطب بگشایند؛ چرا که گفتهاند: «آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید».
نثر تفاسیر فارسی از دوره سامانیان به این سو، رفتهرفته تغییر کرد و نویسندگان تلاش کردند با مزین کردن کلام به انواع آرایههای ادبی، از متنهای ساده سدههای نخستین فاصله گرفته و سبکی جدید را وارد این متون کنند؛ از این رو میتوان گفت مفسران فارسیزبان هم دنیا را داشتند و هم دین را: «علاوه بر تفهیم و ترویج دین مبین اسلام، از طرفی دیگر رسالت این مترجمان و مفسران، خدمتی شایان و ماندگار به زبان و ادب فارسی بوده است. اینان از دو سوی صاحب ارج و منزلت بودند، از امتیاز دین و دنیا در کنار هم و به موازات هم برخوردار شدند، مفاهیم از قرآن مجید را به زبان ترجمه و تفسیر در دسترس همنوعان خود میگذاشتند و از فیض و فضیلتی خاص برخوردار بودند.
نگرانیهای استاد نامدار زبان عربی برای حفظ زبان فارسیآنان با ابزار زبان فارسی، ترجمه آیات و توضیح مفاهیم قرآن در برابر واژههای قرآنی و کلام وحی، به جد کوشیدند که مفهوم و معنی گویا و فصیح روان زبان را به کار گیرند و سعی کردند در این واژهگزینی از اشتباه و اقتباس مصون بمانند. این دقت و ممارست در انتخاب واژههای ناب و دیریاب زبان فارسی در برابر واژههای قرآنی، خود خدمتی به جا به زبان فارسی بود و سبب حفظ و ماندگاری زبان میشد».
از دوره صفویه سبک منظوم تفاسیر وارد دایره تفاسیر فارسی شد؛ امری که در آن مفسر تلاش دارد با استفاده از میراث ایرانیان که شعر است، متن مقدس را به مخاطب فارسیزبان شرح دهد. محمدی تلاش کرده در کتاب جدید خود به این وجه از تفاسیر پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که این مجموعه تفاسیر چه جایگاهی از نظر ادبی دارند. او درباره شکلگیری این سبک جدید میگوید: قرن دهم هجری بستر شکلگیری یک جریان ادبی در گستره جغرافیایی ایران و شبهقاره هند است. این جریان ادبی مربوط به تفسیرنویسی قرآن به نظم عروضی فارسی است که همزمان با صفویان شکل میگیرد و رفتهرفته با انقراض صفوی و روی کار آمدن قاجار، به مرحله اوج رواج میرسد.
او ادامه میدهد: مسئله اصلی نویسنده در این پژوهش، پیوند گفتمان صوفیانه با نظم عروضی فارسی است؛ البته در ساحت تفسیر قرآن کریم. این پیوند طبقهای از آثار مکتوب را با الگوها و ویژگیهای همسان به وجود آورده است و موجب پیدایش یک گونه ادبی شده است؛ سنتی که از نثر گذر کرده و برای تثبیت و گسترش خود، به نظم روی آورده است.
نویسنده در انجام این پژوهش از نظریه دادهبنیاد استفاده کرده که تابع یک روش تفسیری اکتشافی است. محمدی درباره این روش میگوید: این روش به پژوهشگر این امکان را میدهد تا نظریه خود را براساس دادههای واقعی تحقیق ساماندهی کند.
کتاب «اعجاز نظم فارسی» چهار فصل دارد که از مقدمه و کلیات آغاز میشود و در ادامه به شکلگیری تفاسیر منظوم از چشمانداز تاریخی و فرهنگی و خاستگاه تفاسیر منظوم و قلمرو جغرافیایی و روشهای ناظمان پرداخته است. محمدی همچنین پنج تفسیر منظوم نویافته را نیز به مخاطبان خود معرفی کرده است. «ممیزههای صوری، عبارات و مصطلاحات» موضوع فصل سوم و «ممیزههای فکری» محور فصل چهارم را تشکیل میدهد.
مؤلف کتاب «اعجاز نظم فارسی» درباره نتایج این پژوهش میگوید: مهمترین نتایجی که در این پژوهش به آن رسیدم این است که تفسیر منظوم یک گونه یا ژانر دو رگه است؛ از نظر صورت به خانواده ادب فارسی تعلق دارد و به لحاظ درونمایه متعلق به خانواده تفسیر است؛ گونه دو رگهای که قوی است. ژن ادب منظوم در این گونه بسیار برجسته است؛ به طوری که نظم به مثابه نمط عالی سخن زمینهای را برای بازآفرینی اندیشههای صوفیانه در ساحت تفسیر قرآن فراهم آورده است. صوفیان صاحب قریحه که همیشه به بدعت و بیدینی متهم بودند، در این موقعیت به پشتوانه تفسیر قرآن از امکانات نظم برای بیان آرای خود بهره بردند.
او میافزاید: مطلب بعدی، اعجازآفرینی نظم و ادعای اعجاز در ساحت تفسیر قرآن به نظم فارسی است. مفسر ناظم دعوی اعجاز کرده و برای پدید آوردن آن حتی تحدی جسته؛ البته این دعوی در مقابل قرآن صف نکشیده بلکه مؤید آن است. این مدعی، یک امر بدیع در سنت تفسیری صوفیانه به شمار میرود. در این وضعیت نظم به مثابه وحی و الهام است و مفسر ناظم، در جایگاه گیرنده آن. امیدوارم این تحقیق موجب گشایش افقهای تازه در حوزه ادبیات فارسی، قرآنپژوهی و عرفان اسلامی شود.
انتشارات علمی کتاب حاضر را در 192 صفحه به قیمت 600 هزار تومان منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است.