مذاکره تجاری با پایان باز!
میلاد محمدی - خبرنگار مذاکره تجاری با پایان باز بدون شک فقط مختص مردم ایران است. منشأ آن هم باید رودربایستی و خجالت از طرف مقابل باشد. بعد از فیلمهای چهارشنبهسوری، درباره الی و جدایی نادر از سیمین سبک خاصی از فیلمسازی در سینمای ایران بهعنوان آثار با پایان باز موردتوجه قرار گرفت. این روزها این سبک را بیشتر بهنام اصغر فرهادی میشناسند که موارد ذکرشده همگی مربوط به کارنامه فیلمسازی...
مذاکره تجاری با پایان باز بدون شک فقط مختص مردم ایران است. منشأ آن هم باید رودربایستی و خجالت از طرف مقابل باشد. بعد از فیلمهای چهارشنبهسوری، درباره الی و جدایی نادر از سیمین سبک خاصی از فیلمسازی در سینمای ایران بهعنوان آثار با پایان باز موردتوجه قرار گرفت. این روزها این سبک را بیشتر بهنام اصغر فرهادی میشناسند که موارد ذکرشده همگی مربوط به کارنامه فیلمسازی اوست.
ساخت آثاری که در پایان مخاطب بدون دریافت نتیجه نهایی و جمعبندی اتفاقات اصلی اقناع شده و با تحسین عوامل از سالن سینما خارج بشود، کار بسیار سختی است؛ چهبسا کارگردانان داخلی و خارجی زیادی این کار را کردند و بهجای یک فیلم با پایان باز، یک فیلم ناقص تحویل دادند. در دنیای تبلیغات و بازاریابی هم پروژههای با پایان باز داریم! البته هرچه ساخت یک فیلم خوب با پایان باز میتواند برای مخاطب جذاب باشد، پروژهای که انتهای آن مشخص نیست، هیچ ارزش و اعتباری ندارد. معامله و توافق دو سر دارد؛ یا به نتیجه میرسد و انجام میشود، یا منتفی میشود و مذاکره به پایان میرسد. مذاکره تجاری با پایان باز بدون شک فقط مختص مردم ایران است و منشأ آن هم باید رودربایستی و خجالت از طرف مقابل باشد. در واقع بسیاری از ما اگر بخواهیم یک همکاری را آغاز کنیم، حتما با گشادهرویی از انجام آن استقبال و مناسباتش را هم بهدرستی رعایت میکنیم. اما اگر این مذاکرات باب میلمان پیش نرفت، از ترس اینکه طرف مقابل ناراحت نشود یا رفتار تندی از خودش نشان ندهد، بهجای بیان صریح مخالفتمان با پروژه یا همکاری، از حرف زدن با او اجتناب میکنیم! تلفنهایش را بیپاسخ میگذاریم، درخواست برگزاری جلسات را به تعویق میاندازیم و با بهانههای بیخود از دیدار مجدد سر باز میزنیم! در جمعهایی که میدانیم ممکن است آن فرد حضور داشته باشد، آفتابی نمیشویم و خلاصه هزارویک رفتار عجیب و غریب از ما سر میزند؛ آن هم فقط از ترس گفتن واژه «نه!» طرف مقابل هم البته علم غیب ندارد و چون مذاکره اولیه را مثبت تلقی کرده، موش و گربه بازی ما را پای مشغله میگذارد و تا مدتها پیگیری میکند. هرچند در نهایت خسته میشود و این خستگی به او میفهماند که توسط ما بهقول معروف سر کار گذاشته شده، اما عمر گران و زمان ارزشمندش چند روز و هفته یا حتی چند ماه بدون دلیل تلف شده و دست آخر هم چیزی بهدست نیاورده است. در دنیایی که شرکتهای بزرگ و بینالمللی سعی در جذب مشتریان مردد به سمت خودشان دارند، ما در کشورمان مشتری ثابتقدم را بلاتکلیف میکنیم! گذشته از غیراخلاقی بودن این اقدام، در طول زمان شما و مجموعه تحت نظارتتان بهعنوان یک ساختار غیرقابلپیشبینی معروف میشوید و مشتریان جدید هم از شما فرار میکنند. چه کسی به یک تاجر یا فعال کسبوکار که مذاکراتش را بدون نتیجه رها میکند، اعتماد خواهد کرد؟ هیچ کس! تاجر خوب تاجر رک و راست است! بهترین کار این است که بلافاصله پس از منصرف شدن از مذاکره، در قالب یک نامه رسمی (چه در قالب ایمیل و چه بهصورت مکتوب) ضمن تشکر از وقت و انرژی صرفشده طرف مقابل، چند خط درباره دلایل خودتان پیرامون عدم همکاری بنویسید و برای شرکت یا فرد موردنظر ارسال کنید. ارسال یک نامه رسمی نسبت به 100 بار ریجکت کردن تلفن کار عاقلانهتری بهنظر میرسد./ روزنامه صمت