مرصاد؛ از زاویهای دیدهنشده / حمله به رادار سوباشی و خنثیکردن بمبهای خوشهای
میراژها که آمدند، سهتا هواپیما توی شیلترها بودند. پای یکی از هواپیماها بمب بود، پای یکی موشک بود، یکی هم لود شده بود. قرار بود بیایند بیرون. یک تعداد از بمبهای خوشهای رفت توی این سهتا شیلتر. چون جلوی این شیلترها باز بود. من در آن لحظه منتظر بودم یکی دربرود، من هم دربروم. چون تصورم این بود که اگر یکی از این بمبها منفجر بشود، میزند به بقیه مهمات و این سهتا شیلتر و ما و سهتا هواپیما...