مرگ رضا قطبی برای تمامی بچههای قدیمی تلویزیون تلخ و شوکهکننده بود
همهی آنهایی که طی سالهای اولیه در رادیو یا تلویزیون کار کردهاند در این نکته متفقالقولاند که او یکی از بهترین مدیرانِ این کشور بوده... انسانی بسیار ساعی، عاشق، جنتلمن که با همکارانش از مدیر تا کارمند، بسیار رفیق و صمیمی بود.
مرد نکونام نمیرد هرگز
مرگ زندهیاد رضا قطبی، از اولین بنیانگذارانِ رادیو تلویزیون ملی ایران، برای تمامی بچههای قدیمی تلویزیون بسیار تلخ و شوکهکننده بود. کمتر مدیر یا وزیری در قبل و بعد از انقلاب را میشناسم که رفتنش تا این حد همکارانش را متاثر، گریان و سیاهپوش کرده باشد.
همهی آنهایی که طی سالهای اولیه در رادیو یا تلویزیون کار کردهاند در این نکته متفقالقولاند که او یکی از بهترین مدیرانِ این کشور بوده: «خلاق، دلسوز و کاربلد». انسانی بسیار ساعی، عاشق، جنتلمن که با همکارانش از مدیر تا کارمند، بسیار رفیق و صمیمی بود. شنیدن خبر رفتنش مثل آواری روی قلبم فرو ریخت.
نیمهی آذر هر سال که سالگرد تاسیس مدرسهی عالی تلویزیون و سینما است، اکثر همکاران تلویزیونیام، یادی هم از او میکنند؛ کسی که کانونی را بنا گذاشت که تربیتکنندهی عشق و هنر و یکی از شاخصترین مدیران و چهرههای فرهنگیِ این دیار بود.
در خانوادهی ما، داییام اولین عضو خانوادهی ما در تلویزیون بود. وقتی نوجوان بودم، او دستم را گرفت و از سربالایی جامجم بالا برد. از مناعت طبع و مدیریت کسی میگفت که در آن سالها در حال پایهریزیِ ساختمان جامجم بود. دایی جان آن سالها مدیر یکی از بخشهای تاسیساتیِ ساختمانِ جامجم بود. یادم میآید در یک زمستان برفی همراه پسرخالهام، از کنار تلی از خاک و سیمان و مصالح ساختمانی گذشتیم تا به دفترش رسیدیم. هرگز حتی در رویا هم نمیدیدم که روزی روزگاری خودم در این مجموعهی بزرگ کار کنم. آن زمان تلویزیون ملی هنوز راهاندازی نشده بود و گویا هر روز برنامههایی از طریقِ شبکهی «ثابتپاسال» پخش میشد. دایی جان در اتاقش یک تلویزیونِ کوچک داشت که تماشای آن برای من که بچه شهرستانی بودم، مثل خواب و رویا بود. آن روزها کمتر کسی در خانه یا دفترش تلویزیون داشت، میگفت: «مدیر اینجا را همه عاشقانه دوست دارند. من برای گرفتنِ این جعبهی جادو یکراست رفتم دفتر آقای قطبی، سرش حسابی شلوغ بود، اشاره کردم که آقا آمدم درخواست کنم یک تلویزیون هم به واحد تاسیسات بدهید. همان لحظه مدیر دفترش را صدا کرد و گفت: همین امروز یک تلویزیون در اتاقشان نصب کنید.»
بعدها که خودم به تلویزیون پیوستم دایی جان به خاطر ماموریت دیگری سر یک پروژهی دیگر، در بیمارستان رضا پهلوی تجریش رفته بود اما عشق او به مهندس قطبی همیشه با همان شادابی در قلبش وجود دارد.
*از کارکنان سابق تلویزیون و نیز از بنیانگذاران ماهنامهی سینمایی «فیلم» و «فیلم امروز»
5757
کد خبر 1950977