جمعه 9 آذر 1403

مضحکه نوبل؟!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
مضحکه نوبل؟!

چند روزی است که برخی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور از مصی علینژاد به عنوان «نامزد دریافت» جایزه صلح نوبل نام می برند!

بنابر گزارش این رسانه ها، «ارلند ویبورگ» نماینده پارلمان نروژ از حزب ترقی، وی را برای «کسب نامزدی» دریافت جایزه نوبل صلح «پیشنهاد» کرده است که البته منبع این رسانه ها نیز توییت خود علینژاد است.

هر چند شاید هنوز برای تایید درستی خبر این «نامزدی» زود باشد و شاید که حتی همین «پیشنهاد شدن» برای نامزدی نیز از جعلیات خود او باشد اما بر اساس انتخاب های قبلی کمیته نوبل و وجود نام هایی مانند ترامپ در این فهرست عجالتا می توان گفت چنین چیزی در صورت وقوع هم چندان عجیب به نظر نمی رسد. جدا از نقدهای بسیار قدیمی به انتخاب های کمیته نوبل (مانند اعطای جایزه صلح به «کیسینجر» برای برقراری صلح در ویتنام در حالی که هنوز جنگ ویتنام ادامه داشت یا سال ها قبل از آن، بی اعتنایی 10 ساله کمیته نوبل به گاندی در حالی که 5 بار او را نامزد دریافت این جایزه کرده بودند) در ایران نیز به یاد داریم سال ها پیش (2003) که به «شیرین عبادی» جایزه صلح نوبل را دادند، برخی منتقدان، انتخاب او را برای این جایزه ناشی از دلایل سیاسی و متاثر از ساختار قدرت جهانی دانستند و حتی برخی اصلاح طلبان نیز به گونه ای ملایم تر در نقد این جایزه، محمد خاتمی را به دلیل مطرح کردن ایده گفتگوی تمدن ها برای دریافت این جایزه بسیار شایسته تر می دانستند.

در آن هنگام تحلیل و نقد ساختارهای فرهنگی قدرت های جهانی و اهداف سیاسی این جایزه با انتقادات زیادی مواجه می شد. از نظر برخی تحلیلگران بالاخره خانم عبادی نخستین زن مسلمانی بود که موفق به دریافت این جایزه می شد. به زعم آنان کسوت حقوق دانی و سابقه فعالیت های وی نیز به طور کلی برای قرار گرفتنش در چنین فهرست هایی به او وجاهت نسبی لازم را می بخشید. مجموع این دلایل باعث می شد نقد نگاه های سیاست زده و هدفدار در نامزدی و اهدای جایزه صلح نوبل بسیار سخت و دشوار باشد و از توان تاثیرگذاری کمتری نیز برخوردار باشد. اما این روزها که صحبت از معرفی یکی از اهالی پرسر و صدا و مدعی رسانه ای (که جز جریان سازی های سطحی هیچ چیز قابل اعتنایی در کارنامه خود ندارد) به عنوان «نامزد دریافت» جایزه نوبل، یا «پیشنهاد شده برای کسب» این عنوان، مطرح است، سخن گفتن از بازی های سیاسی در اهدای این جایزه راحت تر است. البته به همان میزان نیز دفاع کردن از چنین گزینه ای (در هر سطح و عنوانی که به نوبل صلح مربوط باشد) برای تحلیل گران و فعالان سیاسی داخلی سخت و دشوار است، چنانکه دو روز پس از اعلام چنین تصمیمی هنوز کسی درباره آن سخن نگفته است و ظاهرا آن را باور نکرده اند!

هر چند در فرایند طولانی اهدای این جایزه افراد بسیار زیادی به عنوان نامزد در معرض بررسی کمیته نوبل قرار می گیرند و فرد یادشده نیز به هیچ وجه از چنان بضاعت و بختی برای دریافت چنین جایزه ای برخوردار نیست اما به نظر نمی رسد معرفی او در هر حد و اندازه ای بدون هدف و معنا باشد.

از این منظر باید گفت اگر منافع قدرت های جهانی ایجاب کند دیگر حتی رعایت ظواهر و وجاهت هم در این زمینه لازم نیست و بی پرده و عریان، برغم مضحکه شدن نوبل، برای اثرگذاری بر آن می کوشند و دراین راه از اعتبار ارزش های جهانی نظیر «صلح» نیز دست و دلبازانه خرج می کنند!