معرفی پنج مکتب طبی قدیمی
دوست دارم، شرح مختصری از پنج مکتب طبی قدیمی ارائه دهم:
به طور معمول، نظام های طبی قدیم، هر کدام مبتنی بر یک نظام معرفتی، دانش های پایه زمانه، و نیز نگاه های فلسفی و... هستند. شما در یک نظام فکری اساطیری، با مکتبی که ناشی از باورهای شگفت به نجوم و آثار آن در زمین است و نیز وقتی به جادو و جنبل باورمندید، تصوری از انواع بیماری دارید و به دنبال آن، درمانش هم، راههای مشخصی از نظر شما و مبانی شما دارد. در نظام یونانی، نوعی جهانشناسی دارید که به مواد اربعه و خواص و طبایع آنها و آدمی اعتقاد دارد و بر آن اساس نظام درمانی را براساس طبع و گرمی و سردی و جز اینها تعریف می کند. اگر بخواهید، کار درمان را زیر سایه باورهای دینی و طبعا بر اساس برداشت هایی که دارید و شاید بسیاری قبول ندارند سامان دهید، کسانی هستند که به هر صورتی شده، برای شما یک نظام طبی از کلیت مکتب و نگاه دینی چه یهودی باشد یا مسیحی یا اسلامی، درآورند. یک نمونه از نگاه طبی دینی، اساسا انکار هر نوع درمان با گیاه و دارو است و حتی گفتن این که خداوند، مبدأ اول و آخر درد و درمان است و نباید از هیچ دارویی استفاده کرد و اصلا نباید به پزشک مراجعه کرد.
دیدیم که شخصی اخیرا به روشنی با استناد به این که هیچ گاه پیامبر و امامان نزد هیچ طبیبی نرفته اند، تلاش می کند تا اساس طب را زیر سوال ببرد. نگاه دیگر، استفاده از احادیث و اخباری است روایت شده و با کمک آنها خواسته اند یک نظام درمانی در برابر نظام یونانی درست کنند و اسمش را طب اسلامی گذاشته اند. این را باید درک کنیم که هر کدام اینها، یک مکتب طبی است، و چارچوب هایی دارد که می شود بر اساس آنها، آن مکتب ها را شناخت.
در اینجا به اجمال نگاهی به این مکتب های طبی قدیمی خواهیم داشت و هدف آن است که با تنوع این مکتب ها آشنایی مختصری بدست آوریم و در ذهن این مکتب ها را تفکیک کنیم:
1. طب گیاهی: از بهترین نمونه های طب قدیم است، اما در غالب موارد مشتمل بر ادعاهایی است که اثبات آنها نیاز به شناخت خواص اصلی این گیاهان دارد، اما دانش قدیم و ابزارهای گذشته، امکان چنین سنجشی را نداشته است. بیشترین حجم طب قدیم که بعدها هندی ها و ایرانی ها هم مشارکت فعال در آن داشتند، همین است. برای این مورد، آن قدر نمونه هست، که لازم نیست، بر آنها مرور کنیم. بدون شک، مواردی از خاصیت گیاهان هست که در درمان بیماری های پوستی یا تسکین درد اهمیت دارد و با روش تجربی، بکار گرفته شده است. شک نباید کرد که هر کدام اینها، قابل اثبات تجربی و آزمایشگاهی باشد، می توانند علمی باشند و امروزه علم در استفاده از گیاهان برای درمانها، در همه جای دنیا تلاش می کند. در مقابل، موارد بیشماری هست که وجه علمی آن مشخص نیست، و صرفا بر اساس نظریات کهن جهانشناسی یونانی، و حدس و گمان، بیان شده و چون در کتابهای قدیم بوده، به تدریج به دوره های بعد هم منتقل و تا پیش از آمدن طب جدید که بشر دستش خالی بوده، مقبول واقع شده است. به علاوه، که در مجموع، بسیاری از بیماری ها، با داروهای گیاهی قابل درمان نیست، و آنچه امروز در عرصه پزشکی از این موارد می شناسیم، به راحتی این نکته را اثبات می کند، مگر کسی به قول قدما، قصد مکابره و انکار داشته باشد. برخی از نمونه های گیاهی شگفت این هاست: «دیگر اگر پیاز را بریان کند و بکوبند و با روغن گل بر ناسور نهند، ناسور را ببرد». «دیگر اگر آب اندر چشم کشد، شبکوری ببرد» «دیگر هر که آب پیاز با سرکه اندر گر مالند، گر را ببرد»، «دیگر هر زنی که بنفشه بکوبد و با زهره گرگ بیامیزد و پارهای پنبه بدو تر کند و بر خود بردارد، او را فرزند نباشد»، «دیگر هر که شاهسیرم با روغن تازه بجوشاند و در موی مالد، موی بیهنگام سپید نشود»، «دیگر هر که لعاب تخم شاهسیرم اندر چشم کند، آبله چشم را بنشاند»، «و هر که آب نرگس اندر خویشتن مالد، خارش از تن ببرد» ف «دیگر هر که آب نرگس اندر چشم کشد، شبکوری ببرد».
2. طب حیوانی: طبی که می گفته است، چون حیوانات بر حسب این ادعا هر وقت مریض می شوند، حیوان مشخص دیگری را می خورند تا از بیماری رهایی یابند، یک راه این است که بگوییم، فلان حیوان، یا فلان عضو، او برای اصلاح کدام بیماری انسانی مفید است. در این زمینه، در کتاب های حیات الحیوان، به تفصیل مواردی گفته شده است. داروهای حیوانی، نه فقط برای دردهای جسمی، بلکه برای درمان مشکلات روحانی و عشقی هم مفید است. این نمونه را از هزاران، بنگرید: «چون کسی را درد چشم باشد، هر دو چشم خرچنگ را بر وی بندند، به شود». «دیگر ماهیی است اندر دریای بزرگ که او را رعاد گویند و معروف است... اگر کسی گوشت این ماهی رعاد بر خویشتن بندد، اگر مرد بندد، زن از دوستی او طاقت ندارد و هر چه او را مراد باشد، بجای آرد»، «چون چشم گرگ بر کودکی بندند که ترسیده باشد، آن ترس از او برود»، «دیگر چون خون خرگوش در کلف مالند، کلف را ببرد»، «دیگر چون پای خرگوش در زنی بندند، آن زن آبستن نشود تا آن دارد». «... دماغ بچه کبوتر بجوشانند با بورق و سذاب و بر تن محموم مالند، نافع باشد». «سر کبوتر بسوزانند تا خاکستر شود و در چشم کشند، عمش را نافع بود»، «منی کبوتر در جامه کسی مالند، مالنده را دوست دارد به غایت. سرگین کبوتر زن بردارد که به دشخواری زاید.... بزودی بار نهد... سرگین کبوتر و شبپرک و مقل ازرق و کف دریا به وزن یکدیگر بگیرند و خرد کنند و با شیر تازه و زرده خایه ماکیان بیامیزند و بر کلف که بر روی باشد بمالند، پاکیزه گرداند و نیک شود»، «شاخ بز، زنی به دست گیرد که بچه به سختی آرد و به دندان پاره کند و بخاید نیک، و بعد از آن خیو بر دست و ران اندازد به آسانی حمل نهد»، «دندان خرگوش بر خود بندند از آن جانب که دندان درد کند ساکن شود. سرگین او زن با خود دارد، آبستن نشود. و اگر در شراب بخورند در جامه خواب، شاشه نکند»، «اگر کسی... کفتار با خویشتن دارد، جمله مردمان او را دوست دارند و بر هر دلی شیرین باشد».
3. طب سنگی: روشی که متکی به شناخت انواع سنگها و جواهرات بود، و این که هر سنگی برای درمان دردی در آدمیان مناسب است. در این زمینه، کار جستجوگرانه زیادی روی شناخت سنگها و انواع می شد و از هر کجا، نمونه ای یافت شده و توضیح داده می شد که به درمان چه بیماری می آید. این طب، خودش یکی از جدی ترین طب های قدیمی است که امروزه، فقط نشانه هایی از آن یافت می شود. نمونه ای از آن این است: «سنگی دیگرست اندر علف دان همای، گرد چون نخودی، آن سنگ را اندر دهان گیرند، طعام بگوارد و معده را قوی کند» ف «سنگی دیگرست در علف دان کبوتر، چون ملهی کوچک، بسایند و به چشم اندر کشند، درد چشم را ببرد»، «سنگی دیگرست اندر علف دان خروس، چون نگینی گرد و سرخ. چون نگین کند در انگشتری و در انگشت کند، چشمزدگی را ببرد و باد لقوه را ساکن کند»، «سنگی دیگرست در علف دان گنجشک بزرگتر از ارزنی. چون در زیر زبان گیرد، مجامعت بسیار کند و ذکر قوی کند». و صدها مورد دیگر که برای تمام دردها، هست».
4. طب طلسمات و تعویذات: بسیاری از قدیم بودند که مطلقا نه به طب گیاهی نه شکل های دیگر درمانی باور نداشتند، بلکه باورشان این بود که اساسا بیماری، ریشه در عوامل روحی و غیر مادی دارد و برای جلوگیری از آنها، باید دست به طلسمات زد. این شیوه مورد استفاده یهودیان هم بود و به عالم اسلام وارد کردند. روشی که زیاد برای مسلمانان دلپذیر نبود. مراجعه به کتابهای طلسمات، موارد بی شماری از این ها را نشان می دهد. این متون، خط و ربط مخصوصی هم دارد که فراگیری آنها هم نوعی تخصص می خواهد. در اینجا، رابطه ای میان این خطوط و اشکال با بیماری ها هست، و به نوعی است که مثلا چون بسیاری از بیماری ها، توسط برخی از موجودات ناپیدا درست می شوند، با این طلسمات می توان آنها را دور کرد و شخص را شفا داد. این رویه همچنان در بسیاری از قبایل دور افتاده در عالم به صورت قوی و نیرومند وجود دارد. طبیعی است که در ترکیب با فرهنگ های دیگر، گاه شکل و ابزارهای آن متفاوت می شود که جای طرح آنها در اینجا نیست و نیاز به بررسی بیشتر دارد. به طور قطع و یقین، نباید این روش را با دعا، که راهی شناخت شده در دین، برای درخواست از خداوند متعال برای شفای بیماران است و قرآن هم به آن ناطق، در هم آمیخت.
5. طب ترکیبی: وقتی فرهنگها و مکتب های مختلف، طی هزاران سال با هم درآمیخته شده، این مکتب های طبی هم با هم ترکیب شده و راه و رسمی برآمده که از هر کدام نشانه ای دارد. گاهی نشانی از گیاه درمانی،گاهی حیوان درمانی، گاهی سنگ درمانی و البته ابداعاتی که در هر ملتی، بر اساس تجربه های عادی پدید آمده است. وقتی شما به گزاره های آنها نگاه می کنید، هیچ مبنای آزمایشگاهی و علمی در آن مطابق مکتب طبی روز نمی بینید، اما به هر حال، آنها همه را از جان و دل قبول داشته اند و الان هم کسانی که دل در گروه طب قدیم دارند، هیچ دلیلی طلب نمی کنند. نمونه ای این است: «دیگر اگر کسی سرفه دارد، مقعد به روغن خیری بینداید، سرفه بنشاند». این که رابطه سرفه با روغنی در فلان جا، چه ارتباطی با هم دارد، و چه استدلالی پشتوانه آن است، برای این افراد اهمیت ندارد. یا این نمونه در ادامه آن در باره سنگ زمرد: «دیگر چون مصروع، زمرد با خویشتن دارد، سود داردش، خاصه کسی را که خون زیر فرو شود، بهتر و نیکتر بود»، و این نمونه «دیگر هر زنی که سرگین پیل با خویشتن دارد، آبستن نشود». موارد مشابه اینها، برای آبستنی هم فراوان است که اگر مثلا خایه فلان حیوان را کنار خود نگه دارد، آبستن می شود. یا این نمونه «اگر چوب سنجد اندر اشتر دیوانه آویزند، از دیوانگی ساکن شود» یا این مورد «و اگر عنکبوت را در خداوند تب یلغمانی آویزند، در ساعت شفا یابد».
اینها نمونه هایی است که در آثار کهن طبی آمده و هزاران برابر آنها را از هر نوع می توان در بسیاری از متون کهن طبی بدست آورد. هدف در این گزارش اجمالی آشنایی با چند مکتب طبی قدیم بود.
منبع: خبرآنلاین
این مطلب برایم مفید است بلی 0 نفر این پست را پسندیده اند