منزوی میگفت کتاب چاپ کن تا دستت خالی شود
ابراهیم اسماعیلی اراضی در جلسه رونمایی کتاب «نقشه رنج» گفت: حسین منزوی به من گفت کتاب چاپ کن تا با مخاطبان بیشتری مواجه شوی و نظراتشان را بشنوی و مهمتر اینکه دستت خالی شود.
ابراهیم اسماعیلی اراضی در جلسه رونمایی کتاب «نقشه رنج» گفت: حسین منزوی به من گفت کتاب چاپ کن تا با مخاطبان بیشتری مواجه شوی و نظراتشان را بشنوی و مهمتر اینکه دستت خالی شود.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست رونمایی کتاب «نقشه رنج» شعرهای محاوره محمد صبوریان، با حضور امیرعلی سلیمانی شاعر و مدیر نشر نزدیکتر، ابراهیم اسماعیلی اراضی شاعر و منتقد ادبی، غلامرضا طریقی شاعر و معاون خانه کتاب و ادبیات ایرانیان، علیرضا پوراستاد خواننده، امید روزبه ترانهسرا، شاعر اثر و جمعی از علاقهمندان به شعر و ترانه در باغ کتاب برگزار شد.
در ابتدای این جلسه امیرعلی سلیمانی درباره «نقشه رنج»، گفت: کاش بچههایی که در فضای مکتوب موفق هستند، به حوزه موسیقی هم ورود پیدا کنند. آقای امید روزبه که در جلسه هم حضور دارند، جزو معدود شاعرانی است که به شایستگی در جایگاه خوبی ایستاده است و آثار مکتوب او به فضای موسیقی راه پیدا کرده است. الآن که تب غزلخوانی و تصنیفخوانی دارد جا میافتد، امیدوارم این کتاب در ادامه مسیری که دارد، به استودیوهای موسیقی راه پیدا کند. آقای صبوریان هنوز جوان و با انگیزه است و امیدوارم در ادامه مسیر موفق باشد.
شاعر و ترانهسرا باید به هویتی مشخص در کارش برسد
سپس امید روزبه با تبریک چاپ کتاب «نقشه رنج»، گفت: من ترانههای صبوریان را از زبان خودش شنیدهام و امیدوارم همان مسیری را برود که باید. شاعر و هم ترانهسرا وقتی که کتاب چاپ میکند انگار پشتش خالی میشود. یا باید کنار بزند و یا ادامه بدهد. اینجاست که محک جدیتری برای مسیر یک مولف است.
روزبه ادامه داد: من در ترانههای محمدرضا صبوریان ظرافتهایی دیدهام، اما چیزی که یک مقداری نگرانکننده است، کمرنگی هویت مولف در ترانهها است. البته چه بسا بعد از این مجموعه آن را به دست بیاورد. بد نیست بگویم که از من در جهان شلختهتر نبوده است. من در فوتبال خیلی خوب بودم ولی از آن جا که یک مقدار بی نظم بودم، نتوانستم در آن به توفیقی برسم. شاید در ترانه یک مقدار بابرنامهتر و جدیتر بودم و جان سختتر بودم و همیشه به هویت در شعر و ترانه فکر کردم؛ حتی قبل از اینکه وارد مارکت شوم.
این ترانهسرا گفت: خیلی مهم است وقتی که من مجموعهای از یک ترانهسرا میخوانم، یک پیرنگ مشخصی در این اثر ببینم و بدانم این ویژگی، مختص محمدرضا است؛ فرقی هم نمیکند برای علیرضا قربانی بنویسد یا برای چاوشی. من باید محمدرضا را در متن ببینم. البته حتما با استمرار و جدیتی که دارد، یقین دارم که به دست میآید.
اگر صبوریان مسیرش را درست کند، نامش را به زودی خواهیم شنید
سپس غلامرضا طریقی با اشاره به این کتاب، گفت: من تقریبا همه کارها را از زبان خود صبوریان شنیدهام و پیش از چاپ هم دوباره کارها را دیدهام، اما الآن که امید روزبه صحبت کرد، فکر کردم که من چقدر ذهنم خالی است. به نظرم محمدرضا صبوریان همانطور که امید روزبه گفت، اگر به خودش و ماهیت کارش اعتقاد داشته باشد و مسیرش را درست طی کند، یکی از کسانی است که به زودی اسمش را خواهیم شنید. چون من در جریان روند کارش بودم، میدانم روند پیش رفتنش بیشتر از زمانی است که دارد طی میکند. یعنی روندی که در دو سال گذشته طی کرده، احتمالا دیگران در شش هفت سال طی میکنند. دلیلش هم علاقه و پیگیری خودش است و جدیتی که در شعر دارد. این به نظرم فاکتور مثبتی است و به او کمک میکند؛ به شرطی که در دوراهیها و بزنگاهها انتخابهای درست داشته باشد.
طریقی ادامه داد: یکی از بزنگاههایی که محمدرضا با آن درگیر است، درگیری ساحت شعر محاوره با ساحت شعر ترانه است. او دوست دارد هم کار محاورهای بنویسد، هم وسوسه خوانده شدن و دیده شدن سراغش میآید و ترانه را دوست دارد. به همین خاطر بخشی از کارش به سمت شاعری کردن میرود و یک بخشی هم به طرف ترانگی عامهپسند روزمره. میتوانی بعضی از خطهای شعرش را جدا کنی و بگویی این خطوط هیج نسبتی با فلان شعر ندارد.
وی افزود: فکر میکنم صبوریان اول باید تکلیف خودش را در این مورد مشخص کند. اگر قرار است ترانه بنویسد، بداند در چه ساحتی و با چه محدودهای ترانه بنویسد. مثلا این که ترانهسرا بگوید «موهام کمپشته»، در ساحت ترانه نمیگنجد. چون اگر یک خواننده بخواهد این ترانه را بخواند، الزاما آن خواننده موهایش کمپشت نیست یا مخاطبانی که میشنوند، چنین ویژگی را ندارند و با آن ارتباط برقرار نمیکنند. این نوع گفتنها باعث میشود شعر از ساحت ترانگی خارج شود. یک نکته دیگر اینکه من هروقت ترانهای از محمدرضا صبوریان میشنوم یا میخوانم، به کسی که شعر برایش گفته شده لعنت میفرستم. یعنی یک تصویری از معشوق در شعرش وجود دارد که یک آدم بیمعرفت و نامرد است که همیشه در حال بیوفایی است. این یک اشکالی در ذهنیت اوست. شاید به خاطر این است که شاید وقتی این ترانهها را نوشته، هنوز عشق را تجربه نکرده بوده است. معشوق در اغلب کارهای صبوریان چنین حالتی دارد.
طریقی با اشاره به حضور همیشگی رقیب در شعر صبوریان، گفت: همان رقیبی که در شعر کلاسیک ایران سایهاش همیشه بر سر عاشق است و البته در عاشقانههای امروز کمرنگ شده است، در تمام شعرهای صبوریان وجود دارد. این نشان میدهد هنوز به شعر کلاسیک ما وابسته است و البته وسوسه تجربههای جدید در ترانه را هم دارد. تلفیق اینها هنوز به درستی شکل نگرفته است. به همین دلیل من فکر میکم کتاب نقشه رنج به عنوان نقشه راه محمدرضا صبوریان، کتاب قابل اعتنایی است؛ به ویژه اینکه در بیست و چند سالگی آن را منتشر کرده است. ولی به شرطی که محمدرضا این کتاب را اول کارش بداند و بداند که باید از این جلوتر برود.
این شاعر ادامه داد: محمدرضا اغلب شعرهایش را با دو تا وزن مینویسد؛ وزنهایی که رایجتر است یا برای آهنگسازان معقولتر است. همین باعث محدودیتش شده است. یک نکته دیگر در شعرش هم اینکه در کارهای سهلختی، به طرز شگفتآوری موفقتر است. این هم مربوط به این است که ذهن شاعرانهترش دارد و نشان میدهد هرجا که دستش بازتر است و میتواند از کلمات بیشتری استفاده کند، موفقتر است. نکته دیگر اینکه اگر صبوریان را نشناسید و کتابش را بخوانید، فکر میکنید با یک عاشق شکستخورده منزوی گوشهگیری مواجه هستید که از فرط علاقه و عشق، گوشهگیر شده است و هیچ دغدغهای غیر از آن عشق شکستخورده ندارد. به همین دلیل من قبل از انتشار کتاب به او پیشنهاد کردم جای بعضی شعرها را عوض کند، چون مخاطب احساس میکند این شعر ادامه شعر قبلی است؛ به ویژه اینکه گاهی حتی وزن شعرها هم یکی بود. آفت دوم هم این است که با وجود تنوع واژگانی در کارش، تنوع سوژه خیلی کم است و به اقتضای این، تنوع اشیا و جغرافیا و جهانی که وارد شعرش میکند، کم است. یعنی چون از یک منظر ثابت نگاه میکند، یک جغرافیای محدودی برای خودش درست کرده است.
منزوی میگفت کتاب چاپ کن تا دستت خالی شود
در ادامه ابراهیم اسماعیلی اراضی، گفت: محمدرضا صبوریان یکی از خاطرههای خوب من از پایگاه نقد شعر است. او از دوستانی است که از همان موقع جدیتش بارز بود و هروقت شعر جدیدی میفرستاد، پیشرفتش را میدیدم. او همیشه دنبال این میگردد که چیزی یاد بگیرد و چیزی به شعرش اضافه کند.
اسماعیلی اراضی ادامه داد: من معمولا برای کتابهای اول یک فرجهای قائل هستم، چون قرار بوده تجربهاش منتشر شود و دست مولف خالی شود. حسین منزوی به من گفت چرا مجموعهات را چاپ نمیکنی؟ کتابت را به دو دلیل چاپ کن. اولا اینکه با مخاطبان بیشتری مواجه شوی و نظراتشان را بشنوی و مهمتر اینکه دستت خالی شود. الان فکر میکنی من چقدر شعر گفتهام، ولی وقتی میخواهی شعرها را برای کتاب انتخاب کنی، یک سری را خودت کنار میگذاری، بقیهاش هم وقتی منتشر شد، میدانی که دیگر چیزی توی کیسهات نداری و باید دوباره از اول شروع کنی به نوشتن. وقتی که نظرات مخاطبان را میشنوی هم باعث میشود مجموعه بعدیات بهتر شود. از این نظر من برای این کتاب به عنوان کتاب اول شاعر، فرجهای قائل هستم و خیلی سخت نمیگیرم.
وی افزود: کاملا مشخص است که صبوریان روی کارش وقت میگذارد و این کار را سرسری نمیگیرد و سعی میکند تا جای ممکن بند معمولی نداشته باشد، اما یک جاهایی هم حس میکنم زود اقناع میشود. وقتی یک کشفی در سطرش اتفاق میافتد اقناع میشود و گاهی از پیوستگی و هارمونی و فرم و ساختار شعرش کوتاه میآید. البته شاید هم الآن انتظار زیادی داریم، ولی در کارهای بعدی باید به آن توجه کند.
در ادامه این جلسه، شاعران و ترانهسرایان آثاری از خودشان برای حاضران قرائت کردند.