شنبه 3 آذر 1403

من این بی‌عرضگی را دوست دارم؛ / قربانی: از استقلال جدا شدم تا شان مربی ایرانی حفظ شود

وب‌گاه ورزش سه مشاهده در مرجع
من این بی‌عرضگی را دوست دارم؛ / قربانی: از استقلال جدا شدم تا شان مربی ایرانی حفظ شود

سرمربی تیم فوتبال نفت و گاز گچساران مصاحبه مفصلی پیش از مصاف با پرسپولیس انجام داد و درباره موضوعات مختلف صحبت کرد.

به گزارش "ورزش‌سه"، پیروز قربانی سرمربی تیم فوتبال نفت و گاز گچساران که تیمش روز آینده باید به مصاف پرسپولیس در چارچوب مرحله یک شانزدهم نهایی جام حذفی برود، گفت: به عنوان یک تیم شهرستانی که تازه به لیگ یک صعود کرده و تبلیغ آنچنانی هم نداشته، بهترین فرصت برای مجموعه باشگاه و بازیکنان است که از این عرصه استفاده کنند و مقابل تیم خوب پرسپولیس خودشان را نشان بدهند. با این دید به جام حذفی نگاه کردیم تا روح مبارزه طلبی و بزرگی را به تیم تزریق کنیم. سوال اول از قربانی درباره حضور اوسمار به عنوان سرمربی جدید تیم بود و او در واکنش به این سوال گفت: به هرحال 2 بازی که او سرمربی بوده فیلم بازی‌هایشان را دیده‌ایم. پرسپولیس همیشه تیم خوبی است. امیدوارم بچه‌های ما از این فرصت برای آینده خودشان استفاده کنند. قربانی درخصوص اینکه هواداران استقلال دوست دارند نفت و گازگچساران پرسپولیس را حذف کند، عنوان کرد: طبیعتا حساسیت‌هایی این چنینی ایجاد می‌شود ولی گفتم دید ما به ما به جام حذفی چگونه است. شاید از نظر فنی و قدرت دو تیم فاصله زیادی داشته باشند ولی ما هم تیم خوب و باشخصیتی هستیم. امیدوارم بچه‌ها بتوانند شخصیت خودشان را در بازی فردا نشان بدهند. عرض کردم مجموعه باشگاه، کادر فنی و بازیکنان می‌توانند از این فرصت برای این که خودشان را به فوتبال ایران نشان بدهد، به بهترین شکل استفاده کند.

خبرنگار ورزش سه سوال بعدی را از پیروز قربانی پرسید و درباره حضور او در تیم‌های مختلف به صورت مقطعی صحبت کرد و دلیل آن را پرسید. قربانی سپس در واکنش به این سوال که چقدر در نفت و گاز دوام می‌آورد، اینطور به این موضوع پاسخ داد: من انتخاب نکردم. من انتخاب شدم. دو دسته مربی داریم. یک دسته مربیان انتخاب می‌کنند و یک دسته مربیان هم انتخاب می‌شوند. من در دسته مربیانی هستم که انتخاب می‌شوند. حالا در دسته مربیانی که انتخاب می‌کنند هم باز دو دسته داریم. یک دسته که از نظر فنی اینقدر قوی هستند که خودشان انتخاب می‌کنند. در این دسته 3-2 نفر در ایران هستند. یک دسته هم انتخاب می‌کنند چون روابط زیادی دارند. او سپس با ذکر کردن یک خاطره از دوران کودکی حرف‌هایش را از سر گرفت: یادم است با پدر و برادرم قدیم به استادیوم می‌رفتیم. برای کسی کار پیش می‌آمد می‌گفت جای من را نگه دار و من برای اینکه جا را نگه دارم وسط 2 صندلی می‌نشستم. الان برخی مربیان ما همینطور هستند. مثلا شما جایی سینما می‌روید برای دوست‌تان می‌خواهید جا نگه دارید کیف‌تان را روی صندلی می‌گذارید. برخی مربیان اینطور هستند! به آن‌ها احترام می‌گذارم ولی درست نیست. رقابت عادلانه‌ای نیست که یک تیم دارید، به دلیل روابط حواس‌تان به 3 تیم دیگر هم هست! این باعث معیوب شدن چرخه می‌شود. شاید بی عرضگی من و امثال من است ولی این بی عرضگی را دوست دارم. در جاهایی که کار می‌کنم با جان دل کار می‌کنم. فرصت شد خودمان را بالا می‌کشیم، اگر هم نشد برای دوستان آرزوی موفقیت دارم. این چرخه معیوب که 30 سال است در حال ادامه است، به امید خدا ادامه پیدا کند. با این شرایط هیچ اتفاقی برای فوتبال ایران رقم نمی‌خورد و فرق آدم‌ها از نظر فنی مشخص نمی‌شود. فرق آدم‌ها از نظر روابط مشخص می‌شود. درنهایت 3،4 نفر هستند که براساس شایستگی انتخاب می‌شوند ولی بقیه را می‌بینید و بهتر از من در جریان هستید و این باعث می شود که متاسفانه رقابت ناسالم بشود. وی درمورد اینکه در دوران بازی و مربیگری جایگاه بالایی در استقلال داشته و هواداران او را دوست داشتند، می‌توانست در زمان کاپیتانی یا دوران استراماچونی در این تیم بماند و شاید ممکن بود الان سرمربی آبی‌ها باشد، گفت: طبیعتا قبول دارم. در بعضی اوقات مخصوصا بازی، تصمیمات درستی نگرفتم. مثلا در بحث استقلال می‌توانستم در استقلال بمانم و فوتبالم را همانجا تمام کنم ولی به هرحال تصمیماتی بود که گرفته شد. شاید به عقب برگردم تصمیم بهتری بگیرم، ولی در دوران مربیگری داستان طور دیگری بیان شد. قربانی با تاکید بر اینکه استراماچونی دستیار ایرانی نمی‌خواسته اینطور حرف هایش را از سر گرفت: استراماچونی اصلا مربی ایرانی نمی‌خواست. من هم برای حفظ شخصیت خودم و جایگاه مربی ایرانی همان شب انصراف دادم. کل داستان همین بود. گفتند قربانی کار کردن با استراماچونی در شان خودش نمی‌دانست. اصلا چنین چیزی نبود. بهترین قرصت برای من بود که از او یاد بگیرم ولی او مربی ایرانی نمی‌خواست. اینکه دوستان چگونه بیان کردند مشکل من نیست ولی واقعیت همین است.

ادامه دارد...