نویسنده کتاب «تو خداداد عزیزی هستی»: ستارگان ورزشی ما خجالتی هستند!
خبرگزاری فارس گروه کتاب و ادبیات؛ داوران شانزدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد، کتاب«تو خداداد عزیزی هستی» را پسندیدند و آن را به مرحله نهایی آوردند، اما فقط از نویسنده آن به خاطر این راهیابی تقدیر کردند.
همین موضوع باعث شد تا خیلیها تصور کنند خداداد عزیزی در چهارشنبه شب گذشته، برای گرفتن این جایزه به تالار وحدت دعوت شده است. این تصور نادرست باعث شد که حتی رسانههای خارجی مثل دویچه وله آلمان و العین به زبان فارسی هم مرتکب چنین اشتباهی بشوند.
با جواد رستمزاده که در میان 4 نامزد نهایی بود و موفق به دریافت لوح تقدیر جایزه جلال شد، صحبت کردیم. او خبرنگار قدیمی ورزشی است که الآن در روزنامه قدس کار میکند. رستمزاده 2 جایزه از جشنواره انجمن خبرنگاران و عکاسان ورزشی ایران گرفته و زندگینامه خداداد، حاصل پژوهش 2 ساله اوست.
رستمزاده، متولد 1357 است، دکترای مدیریت دارد و ورزشینویس روزنامهها و مجلات گوناگونی از جمله جهان فوتبال، ایران ورزشی، سایت بینالمللی گل و سایت ورزش 3 بوده است. کتاب او (تو خداداد عزیزی هستی) تاکنون 3 چاپ خورده است.
جواد رستمزاده و خداداد عزیزی در جشن امضاء کتاب
اینکه یک کتاب ورزشی بتواند تا این اندازه هم مورد توجه قرار بگیرد، جالب است. فکر میکنید چنین توجهی چه کمکی به ژانر مستندنگاری ورزشی بکند؟
سالیان سال است که ادبیات ورزشی در ایران در رسانههای ورزشی و مکتوب، افراد و چهرههای زیادی را به خود دیده است؛ از جمله مرحوم عطاء بهمنش، ابراهیم افشار، امیر حاجرضایی، مرحوم حمیدرضا صدر و.... اما آنچه کمتر اتفاق افتاد، توجه به قالب بیوگرافی و تاریخنگاری ورزشی بود. مرحوم صدر البته با توجه به علاقهای که به فوتبال داشت، اواخر عمرش شروع به نوشتن کتابهای ورزشی کرد. هرچند آنچه میگویم در حوزه تألیف صدق میکند و من به ترجمههای این قسمت کاری ندارم. ادبیات ورزشی به ویژه در بیوگرافینویسی در دنیا، بسیار مورد توجه واقع شده و آنچه در ایران منتشر شده، فارق از کتابهای علمی ورزشی است که در دانشگاه تدریس میشود. به کتابهای تاریخنگاری ورزش و ورزش عامه، کمتر توجه شده و این انتخاب، توانست توجهها را نسبت به این حوزه، بیشتر کند.
چرا ما برای معرفی و رنجهای چهرهها و ستارگان فوتبال، اثر فرهنگی هنری زیادی نداریم؟
من اواسط دهه 80 شاگرد مرحوم حمیدرضا صدر در روزنامه «جهان فوتبال» بودم. آنچه من در کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» نوشتم، تاریخنگاری و تصویرسازی از چهرههای ورزشی است که اگر این کار در ایران باب شود، اقبال ستارههای فوتبال و ورزش کشور را هم در پی خواهد داشت. یکی از مشکلات ما این است که ستارههای ما هنوز خجالت میکشند از زندگیشان بگویند. این شجاعت و اعتماد بنفس در آنها نیست که بخواهند فراز و فرودهای زندگی خودشان را بگویند.
کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» نوشته جواد رستمزاده
در کشورهای دیگر اما چنین انگیزهای فراوانتر است. علتش چیست؟
چون آنجا ستارهها اشتباهات و حاشیههای خودشان را هم در کتابهایشان نقل میکنند و حتی بعضی از آنها خودشان کتاب زندگیشان را مینویسند. وقتی کامیابیها و موفقیتهای چهرههای ورزشی در کنار شکستها و حواشی آنها نقل میشود، خواندنی و حتی شگفتانگیز است.
آیا خداداد را برای نوشتن کتاب راضی کردید یا خودش چنین آمادگیای داشت؟
من اصرار آنچنانی برای نوشتن این کتاب نکردم. اما معتقدم خداداد عزیزی شجاعت به خرج داد که اجازه داد وارد زندگی شخصی و خصوصی و همچنین شادکامی و شکستهای او در ورزش بشوم و این کتاب را بنویسم. امروز هم که با شما صحبت میکنم، خداداد یکی از حامیان و مشوقین من در انجام این کار بوده است.
حاشیههایی در خصوص کتاب در جایزه ادبی جلال آلاحمد به وجود آمد و بعضی رسانهها اعلام کردند که خداداد این جایزه را گرفته است.
خداداد، همراه و همگام من در تألیف کتاب بود و در سراسر کار حضور داشت. اینکه بعضیها بگویند کتاب را خود ایشان نوشته من با آن مشکلی ندارم. جایگاهم را تقدیم میکنم که اگر شجاعت او در بیان خاطراتش نبود، این کتاب هیچ وقت رنگ چاپ نمیدید. اما بیوگرافیها را کسانی مینویسند که مورد اعتماد ستارهها و چهرهها هستند. من 18 سال با خداداد عزیزی رفیق بودم و از همان نوجوانی، بازیهای او را تماشا میکردم. من برای سروشکل گرفتن این کتاب با خیلی از دوستان و نزدیکان خداداد عزیزی گفتوگو کردم و عکسهای فراوانی گرفتم. به جز تصاویر قهرمانیها و گلهای خداداد با عکاسان زیادی هم سروکار داشتم که عکسهای نابی در اختیار داشتند و این عکسها را برای انتشار در اختیار من گذاشتند. آنچه پیش روی خواننده قرار گرفته، یک مجموعه کامل از زندگی آقاخداداد است.
به سئوال اول برگردیم. آیا تقدیر شدن از شما توجه به مستندنگاری ورزشی و بیوگرافی ستارهها را در پی خواهد داشت؟
امیدوارم با همین توجه به کتاب من، نویسندگان ورزشی ما به جای پرداختن به حاشیههای دمدستی، ورود عمیقتری به تاریخنگاری ورزشی و بیوگرافینویسی داشته باشند و باعث پویایی ادبیات ورزشی شوند.
پایان پیام /