نویسندگانمان به جای شاهنامهخوانی ادای مارکز را در میآورند
یوسفعلی میرشکاک گفت: نویسندگان ما به جای شاهنامه خواندن ادای نویسندگانی مثل مارکز را در میآورند. در حالی که فردوسی شگرد داستانی مارکز را قرنها پیش به کار برده است.
یوسفعلی میرشکاک گفت: نویسندگان ما به جای شاهنامه خواندن ادای نویسندگانی مثل مارکز را در میآورند. در حالی که فردوسی شگرد داستانی مارکز را قرنها پیش به کار برده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، دومین جلسه از فصل چهارم درس گفتارهای شاهنامه عصر سه شنبه 27 تیر با حضور یوسفعلی میرشکاک شاعر و پژوهشگر ادبی توسط دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری در سالن سلمان هراتی برگزار شد.
میرشکاک در این جلسه با اشاره به صنعت براعت استهلال، که فردوسی در ابتدای برخی داستانهای شاهنامه از جمله ابتدای داستان رستم و سهراب و رستم و اسفندیار آورده است، گفت: فردوسی قرنها پیش از «گابریل گارسیا مارکز» داستان را در ابتدا لو میدهد اما چنان کشش و پویایی در داستان ایجاد میکند که خواننده نتواند خواندن داستان را ادامه ندهد. هرکس که قصد نوشتن دارد و شاهنامه نخواند، بهرهای دستگیرش نخواهد شد.
این شاعر و نویسنده با ابراز تأسف افزود: نویسندگان ما به جای شاهنامه خواندن، دارند ادای نویسندگانی مثل مارکز را در میآورند! چون گابریل گارسیا مارکز هم در کتاب «وقایع نگاری مرگی اعلام شده»، ماجرای قتل جوانی به نام «سانتیاگو ناصر» را روایت میکند. انگار وقتی او را میکشد، او هم دارد به اظهارنظری در باره این شخصیت و تم و درونمایه داستانش میپردازد.
میرشکاک گفت: این همان شگرد روایی داستانی است که فردوسی قرنها پیش از این نویسنده در ابتدای برخی داستانهایش به کمال و هنرمندانه آورده و با این تکنیک به اظهارنظر در باره مضمون و آنچه در داستان اتفاق میافتد پرداخته است. به عنوان نمونه فردوسی در مقدمه داستان رستم وسهراب چنین آورده است:
اگر تندبادی براید ز کنج بخاک افگند نارسیده ترنج ستمکاره خوانیمش ار دادگر هنرمند دانیمش ار بیهنر اگر مرگ دادست بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست ازین راز جان تو آگاه نیست بدین پرده اندر ترا راه نیست...
میرشکاک در بخش دیگری از این نشست به مبحث دادگری در شاهنامه پرداخت و گفت: اساس کشورداری در شاهنامه، مبتنی بر دادگری و دین است. به عنوان نمونه قباد هنگام تحویل سلطنت به کیکاوس او را چنین نصحیت میکند:
تو گر دادگر باشی و پاک رأی همی مزد یابی به دیگر سرای وگر آز گیرد سرت را به دام بر آری یکی تیغ تیز از نیام بدان خویشتن رنجه داری همی پس آن را به دشمن سپاری همی در آنجای جای تو آتش بود به دنیا دلت تلخ و ناخوش بود بدان ای گرامی نیکو نهاد بیاید که کوشی به عدل و به داد تو را دادم این تاج شاهی و گاه به داد و دهش پوی و بسپار راه...
میرشکاک در باره این فرازاز شاهنامه گفت: از این بهتر نمیتوان راجع به شهریار دادگر و بیدادگر سخن گفت.
سلسله درسگفتارهای شاهنامه سهشنبههای هر هفته توسط دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری و با ارائه یوسفعلی میرشکاک، شاعر و پژوهشگر، در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار میشود.